ازدواج- ٣
روش ازدواج: آسان گرفتن- مهریه- اجازه سرپرست- نگاه به زن برای ازدواج- بهتر بودن ازدواج در شب- ولیمه دادن- ازدواج مقابله به مثل نبودن
ازدواج موقت: حقانیت- از بین رفتن زنا- عفت ورزیدن- قوانین ازدواج موقت- مواقع انجام ازدواج موقت- با زنان مؤمن نه هرزه- موانع ازدواج موقت
متفرقات: ازدواج دهنده دیگران- عدم توانایی بر محبت برابر میان چند همسر- ماندن در کنار همسر دوشیزه
بخش « کِتَابُ النِّکَاحِ » در جلد ٥ (صفحات ٣٢٠ تا آخر) کتاب الکافی بررسی شد.
این تحقیق در موضوع کلی ازدواج و اهمیت و اثرات آن می باشد بنابراین بیشتر روایات که درباره احکام ازدواج بود در این تحقیق آورده نشده است.
١- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص زَوَّجَ- مِقْدَادَ بْنَ الْأَسْوَدِ ضُبَاعَةَ ابْنَةَ الزُّبَیْرِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ إِنَّمَا زَوَّجَهُ لِتَتَّضِعَ الْمَنَاکِحُ وَ لِیَتَأَسَّوْا بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّ أَکْرَمَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاهُمْ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مقداد بن اسود را با ضباعه، دختر زبیر بن عبد المطّلب تزویج نمود؛ تنها دلیل اینکار آن بود که ازدواج را آسان کند تا مسلمانان از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله تأسّى کنند و بدانند که گرامىترین آنها نزد خداوند، با تقواترین آنها است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٤٤، ح ١
٢- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص زَوَّجَ الْمِقْدَادَ بْنَ أَسْوَدَ- ضُبَاعَةَ بِنْتَ الزُّبَیْرِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا زَوَّجَهَا الْمِقْدَادَ لِتَتَّضِعَ الْمَنَاکِحُ وَ لِیَتَأَسَّوْا بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لِتَعْلَمُوا أَنَ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ وَ کَانَ الزُّبَیْرُ أَخَا عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِی طَالِبٍ لِأَبِیهِمَا وَ أُمِّهِمَا.
امام صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، مقداد بن اسود را با ضباعه، دختر زبیر بن عبد المطّلب تزویج کرده و آنگاه امام علیه السّلام فرمود: تنها بدین سبب او را به ازدواج مقداد درآورد که ازدواج آسان شود و مسلمانان به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله تأسّى کنند و بدانند که گرامىترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست. زبیر، برادر پدر و مادرى عبد اللّه و ابى طالب علیهما السّلام بود.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٤٤، ح ٢
٥- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَتْ زَوِّجْنِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ لِهَذِهِ فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ زَوِّجْنِیهَا فَقَالَ مَا تُعْطِیهَا فَقَالَ مَا لِی شَیْءٌ فَقَالَ لَا قَالَ فَأَعَادَتْ فَأَعَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْکَلَامَ فَلَمْ یَقُمْ أَحَدٌ غَیْرُ الرَّجُلِ ثُمَّ أَعَادَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی الْمَرَّةِ الثَّالِثَةِ أَ تُحْسِنُ مِنَ الْقُرْآنِ شَیْئاً قَالَ نَعَمْ فَقَالَ قَدْ زَوَّجْتُکَهَا عَلَى مَا تُحْسِنُ مِنَ الْقُرْآنِ فَعَلِّمْهَا إِیَّاهُ.
امام باقر علیه السّلام فرمود: زنى خدمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله رسید و گفت: مرا شوهر بده. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: چه کسى خواهان این خانم است؟ مردى برخاست و گفت: اى رسول خدا! مرا با این خانم تزویج کن. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به او چه خواهى داد؟ آن مرد گفت: من چیزى ندارم. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: نمىشود. آن زن دو مرتبه برخاست و درخواست خود را مطرح نمود و پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله نیز سخن خود را تکرار فرمود، امّا جز همان مرد کسى برنخاست. زن براى مرتبه سوم درخواست خود را تکرار کرد. در مرتبه سوم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن مرد فرمود: آیا از قرآن مجید، چیزى آموختهاى؟ گفت: آرى. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: این خانم را به ازدواج همسرى تو آوردم به این مهریّه که آنچه از قرآن آموختهاى به او بیاموزى. پس آموختهات را به او بیاموز.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٠، ح ٥
٢- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ سَاقَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى أَزْوَاجِهِ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً وَ نَشّاً وَ الْأُوقِیَّةُ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً وَ النَّشُّ نِصْفُ الْأُوقِیَّةِ عِشْرُونَ دِرْهَماً فَکَانَ ذَلِکَ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ قُلْتُ بِوَزْنِنَا قَالَ نَعَمْ.
معاویة بن وهب گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که مىفرمود: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله که به هریک از خانمهاى خود، دوازده اوقیه و نیم طلا (معادل حدود ٤١٢ گرم طلا) به رسم مهریّه قرارداد کرد. که یک اوقیه طلا با چهل درهم نقره برابر بود و نصف اوقیه با بیست درهم که در مجموع پانصد درهم مىباشد. گفتم: پانصد درهم نقره به وزن ما؟ فرمود: آرى.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٧٦، ح ٢
١٣- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع تَدْرِی مِنْ أَیْنَ صَارَ مُهُورُ النِّسَاءِ أَرْبَعَةَ آلَافٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَقَالَ إِنَّ أُمَّ حَبِیبٍ بِنْتَ أَبِی سُفْیَانَ کَانَتْ بِالْحَبَشَةِ فَخَطَبَهَا النَّبِیُّ ص وَ سَاقَ إِلَیْهَا عَنْهُ النَّجَاشِیُّ أَرْبَعَةَ آلَافٍ فَمِنْ ثَمَّ یَأْخُذُونَ بِهِ فَأَمَّا الْمَهْرُ فَاثْنَتَا عَشْرَةَ أُوقِیَّةً وَ نَشٌّ.
امام باقر علیه السّلام فرمود: مىدانى چگونه کابین زنها چهارهزار درهم متعارف شد؟ گفتم: نه. فرمود: امّ حبیب دختر ابو سفیان در حبشه بود. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از او خواستگارى نمود و نجاشى چهار هزار درهم از طرف رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به رسم مهریّه تقدیم کرد، از اینرو مردم سنّت چهار هزار درهم را پذیرفتهاند، ولى مهریّه (در سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله) دوازده و نیم اوقیّه طلا است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٢، ح ١٣
٣- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الصَّدَاقُ مَا تَرَاضَیَا عَلَیْهِ مِنْ قَلِیلٍ أَوْ کَثِیرٍ فَهَذَا الصَّدَاقُ.
امام باقر علیه السّلام فرمود: مهریّه ازدواج همان است که مردم به آن رضایت مىدهند، کم باشد یا زیاد، این همان صداق و مهریّه است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٧٨، ح ٣
٤- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الصَّدَاقُ کُلُّ شَیْءٍ تَرَاضَى عَلَیْهِ النَّاسُ قَلَّ أَوْ کَثُرَ فِی مُتْعَةٍ أَوْ تَزْوِیجٍ غَیْرِ مُتْعَةٍ.
امام باقر علیه السّلام فرمود: مهریّه هرچیزى است که مردم بر آن توافق دارند، چه زیاد و چه کم، چه در ازدواج دائم و چه در ازدواج موقّت.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٧٨، ح ٤
٤- عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً عَلَى أَنْ یُعَلِّمَهَا سُورَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ مَا أُحِبُّ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا حَتَّى یُعَلِّمَهَا السُّورَةَ وَ یُعْطِیَهَا شَیْئاً قُلْتُ أَ یَجُوزُ أَنْ یُعْطِیَهَا تَمْراً أَوْ زَبِیباً قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِکَ إِذَا رَضِیَتْ بِهِ کَائِناً مَا کَانَ.
برید عجلى گوید: از امام باقر علیه السّلام پرسیدم: مردى با زنى ازدواج مىکند و در عوض مهریّه، متعهّد شود که یک سوره قرآن به او بیاموزد، (چه حکمى دارد؟) فرمود: من دوست ندارم که با این خانم عروسى کند، مگر بعد از آنکه آن یک سوره قرآن را به او بیاموزد و مبلغى هم به او تقدیم کند. گفتم: آیا رواست که عوض وجه نقد، خرما و مویز بدهد؟ فرمود: مانعى ندارد، در صورتىکه زن رضایت بدهد، هرچه باشد کفایت مىکند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٠، ح ٤
٨- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ ع- عَنْ رَجُلٍ زَوَّجَ ابْنَتَهُ ابْنَ أَخِیهِ وَ أَمْهَرَهَا بَیْتاً وَ خَادِماً ثُمَّ مَاتَ الرَّجُلُ قَالَ یُؤْخَذُ الْمَهْرُ مِنْ وَسَطِ الْمَالِ قَالَ قُلْتُ فَالْبَیْتُ وَ الْخَادِمُ قَالَ وَسَطٌ مِنَ الْبُیُوتِ وَ الْخَادِمُ وَسَطٌ مِنَ الْخَدَمِ قُلْتُ ثَلَاثِینَ أَرْبَعِینَ دِینَاراً وَ الْبَیْتُ نَحْوٌ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ هَذَا سَبْعِینَ ثَمَانِینَ دِینَاراً أَوْ مِائَةً نَحْوٌ مِنْ ذَلِکَ.
على بن حمزه گوید: از امام کاظم علیه السّلام پرسیدم: مردى دخترش را به پسر برادرش داده و مهر آن دختر را یک خانه و یک خادم قرار داد، سپس شوهر فوت کرد (چه حکمى دارد؟) فرمود: مهریّه را از متوسّط اموال برمىدارند. گفتم: خانه و خادم را چطور؟ فرمود: خانهاى متوسّط از خانهها و خادمى متوسّط از خادمان. عرض کردم: سى، چهل دینار؟ خانه نیز چنین است؟ فرمود: این هفتاد هشتاد دینار است، یا صد دینار؛ مانند همان.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨١، ح ٨
١٠- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ لَمْ یَفْرِضْ لَهَا صَدَاقاً ثُمَّ دَخَلَ بِهَا قَالَ لَهَا صَدَاقُ نِسَائِهَا.
عبد الرحمان بن ابى عبد اللّه گوید: امام صادق علیه السّلام درباره مردى که زنى گرفته و صداقش را تعیین نکرده سپس با او همبستر شده فرمود: صداق و مهر او مانند دیگر زنانى است که همردیف خودش باشد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨١، ح ١٠
١١- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ بِعَاجِلٍ وَ آجِلٍ قَالَ الْآجِلُ إِلَى مَوْتٍ أَوْ فُرْقَةٍ.
امام صادق علیه السّلام درباره مردى که با مهریه نقد و مدّتدار ازدواج مىکند فرمود: مدّت پرداخت مهر تا مرگ یا طلاق است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨١، ح ١١
١٢- عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی رَجُلٍ أَسَرَّ صَدَاقاً وَ أَعْلَنَ أَکْثَرَ مِنْهُ فَقَالَ هُوَ الَّذِی أَسَرَّ وَ کَانَ عَلَیْهِ النِّکَاحُ.
زراره گوید: امام باقر علیه السّلام درباره شوهرى که مبلغى را در پنهانى به عنوان مهریّه تعهّد کند، ولى در برابر مردم بیشتر از آن مبلغ را اعلام کند، فرمود: مهریّه واقعى، همان مبلغى است که در پنهانى روى آن توافق شده و پایه ازدواج آنان بوده است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨١، ح ١٢
١٥- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ النَّبِیُّ ص أَیُّمَا امْرَأَةٍ تَصَدَّقَتْ عَلَى زَوْجِهَا بِمَهْرِهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهَا بِکُلِّ دِینَارٍ عِتْقَ رَقَبَةٍ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ بِالْهِبَةِ بَعْدَ الدُّخُولِ قَالَ إِنَّمَا ذَلِکَ مِنَ الْمَوَدَّةِ وَ الْأُلْفَةِ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هرزنى که مهر خود را به شوهرش ببخشد بیش از آنکه، او همبستر شود مگر اینکه خداوند متعال در برابر هر دینار، یک آزاد کردن بنده براى او مىنویسد. پرسیدند: یا رسول اللّه! اگر صداقش را بعد از همبستر شدن ببخشد چه حکمى دارد؟ فرمود: در اینصورت بخشیدن مهریّه از روى الفت و محبّت بوده است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٢، ح ١٥
١٦- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا أَدْنَى مَا یُجْزِئُ مِنَ الْمَهْرِ قَالَ تِمْثَالٌ مِنْ سُکَّرٍ.
محمّد بن مسلم گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: کمترین حدّ مهریّه چهقدر است؟ فرمود: یک شاخه نبات.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٢، ح ١٦
١٧- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ کُلَّ ذَنْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا مَهْرَ امْرَأَةٍ وَ مَنِ اغْتَصَبَ أَجِیراً أَجْرَهُ وَ مَنْ بَاعَ حُرّاً.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به راستى که خداوند در روز قیامت هرگناهى را مىبخشد مگر مهریّه زن؛ نپرداختن مزد کارگر و فروختن انسان مرد آزاده.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٢، ح ١٧
١٨- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ إِنَّ الْإِمَامَ یَقْضِی عَنِ الْمُؤْمِنِینَ الدُّیُونَ مَا خَلَا مُهُورَ النِّسَاءِ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: به راستى که امام بدهىهاى مؤمنان را مىپردازد به استثناى مهر زنان (که بر گردن آنان است).
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٢، ح ١٨
١- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَمْهَرَ مَهْراً ثُمَّ لَا یَنْوِی قَضَاءَهُ کَانَ بِمَنْزِلَةِ السَّارِقِ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: هرکه مهر را اقرار کند، ولى پرداخت آن را نیت نکند به منزله دزد است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٣، ح ١
٢- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ تَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ وَ لَا یَجْعَلُ فِی نَفْسِهِ أَنْ یُعْطِیَهَا مَهْرَهَا فَهُوَ زِنًى.
امام صادق علیه السّلام فرمود: هرکه با زنى ازدواج کند و در نیّتش این است مهریّه را ادا نکند عمل این مرد به مرتبه زنا است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٣، ح ٢
١- عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الْمَرْأَةِ تَهَبُ نَفْسَهَا لِلرَّجُلِ یَنْکِحُهَا بِغَیْرِ مَهْرٍ فَقَالَ إِنَّمَا کَانَ هَذَا لِلنَّبِیِّ ص وَ أَمَّا لِغَیْرِهِ فَلَا یَصْلُحُ هَذَا حَتَّى یُعَوِّضَهَا شَیْئاً یُقَدِّمُ إِلَیْهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ وَ لَوْ ثَوْبٌ أَوْ دِرْهَمٌ وَ قَالَ یُجْزِئُ الدِّرْهَمُ.
حلبى گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: اگر زنى خود را به مردى ببخشد تا بدون مهریّه به ازدواج او درآید، چه صورت دارد؟ فرمود: اینگونه ازدواج، فقط براى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود. امّا براى دیگران روا نخواهد بود، مگر اینکه در عوضش چیزى پیش از زفاف به او بپردازد؛ کم باشد یا زیاد، گرچه یک لباس و یا یک درهم باشد؛ و فرمود: یک درهم نیز کافى است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٤، ح ١
٢- عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِ (الأحزاب: ٥٠) فَقَالَ لَا تَحِلُّ الْهِبَةُ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمَّا غَیْرُهُ فَلَا یَصْلُحُ نِکَاحٌ إِلَّا بِمَهْرٍ.
زراره گوید: از امام باقر علیه السّلام درباره گفتار خداوند متعال که مىفرماید: «و زن با ایمانى که خود را به پیامبر ببخشد» سؤال کردم. فرمود: اینگونه بخشش جایز نیست مگر براى پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله. امّا براى افراد دیگر ازدواج جایز نیست مگر با مهریّه.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٨٤، ح ٢
٢- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا یَحِلُّ النِّکَاحُ الْیَوْمَ فِی الْإِسْلَامِ بِإِجَارَةٍ أَنْ یَقُولَ أَعْمَلُ عِنْدَکَ کَذَا وَ کَذَا سَنَةً عَلَى أَنْ تُزَوِّجَنِی ابْنَتَکَ أَوْ أُخْتَکَ قَالَ حَرَامٌ لِأَنَّهُ ثَمَنُ رَقَبَتِهَا وَ هِیَ أَحَقُّ بِمَهْرِهَا.
امام صادق علیه السّلام فرمود: امروزه در اسلام ازدواج در مقابل کارگرى جایز نیست، به این صورت که بگوید: من نزد تو چند سال کارگرى مىکنم که در مقابل آن دختر یا خواهرت را به عقد من درآورى. فرمود: اینگونه ازدواج حرام است؛ زیرا این قیمت کنیزى زن است (که به پدر او مىرسد) در حالى که زن به دریافت مهریّهاش سزاوارتر است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤١٤، ح ٢
٢٧٠٦١- عَنِ النَّبِیِّ ص فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ: مَنْ ظَلَمَ امْرَأَةً مَهْرَهَا فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ زَانٍ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَبْدِی زَوَّجْتُکَ أَمَتِی عَلَى عَهْدِی فَلَمْ تُوفِ بِعَهْدِی وَ ظَلَمْتَ أَمَتِی فَیُؤْخَذُ مِنْ حَسَنَاتِهِ فَیُدْفَعُ إِلَیْهَا بِقَدْرِ حَقِّهَا فَإِذَا لَمْ تَبْقَ لَهُ حَسَنَةٌ أُمِرَ بِهِ إِلَى النَّارِ بِنَکْثِهِ لِلْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلًا.
رسول خدا صلى الله علیه و آله : هرکه در مهر زنی ستم کند نزد خداوند زناکار است و روز قیامت خدای عزّوجلّ به او میفرماید: «بندهام کنیزم را طبق قرارم به تو تزویج کردم به عهدم وفا نکردی و به او ستم کردی». و از حسناتش میگیرد و به او بهاندازهی حقّش میدهد و اگر از حسناتش نماند او را برای عهدشکنی به دوزخ میافکند که از عهد بازپرسی شود.
وسائل الشیعة، ج ٢١، ص ٢٦٧، ح ٢٧٠٦١
٥١- عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تَذَاکَرُوا الشُّؤْمَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ الشُّؤْمُ فِی ثَلَاثٍ فِی الْمَرْأَةِ وَ الدَّابَّةِ وَ الدَّارِ فَأَمَّا شُؤْمُ الْمَرْأَةِ فَکَثْرَةُ مَهْرِهَا وَ عُقْمُ رَحِمِهَا.
خالد بن نجیح گوید: در حضور امام صادق علیه السّلام سخن از بد شومى به میان آمد. امام علیه السّلام فرمود: بد شومى در سه چیز است: زن، مرکب و خانه. شومى زن فزونى مهریّه و نازا بودن اوست.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٥٦٧، ح ٥١
١- عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ وَ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْمَرْأَةُ الَّتِی قَدْ مَلَکَتْ نَفْسَهَا غَیْرَ السَّفِیهَةِ وَ لَا الْمُوَلَّى عَلَیْهَا إِنَّ تَزْوِیجَهَا بِغَیْرِ وَلِیٍّ جَائِزٌ.
فضیل بن یسار، محمّد بن مسلم، زراره و برید بن معاویه گویند: امام باقر علیه السّلام فرمود: زنى که صاحب اختیار خود باشد، در صورتىکه سفیه نیست و سرپرستى بر او نباشد، خودش مىتواند ازدواج کند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩١، ح ١
٢- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْجَارِیَةُ الْبِکْرُ الَّتِی لَهَا أَبٌ لَا تَتَزَوَّجُ إِلَّا بِإِذْنِ أَبِیهَا وَ قَالَ إِذَا کَانَتْ مَالِکَةً لِأَمْرِهَا تَزَوَّجَتْ مَتَى شَاءَتْ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: دختر باکرهاى که پدر دارد جز با اجازه پدرش نمىتواند ازدواج کند. همچنین فرمود: اگر دختر باکره صاحب اختیار امرش باشد مىتواند هروقت خواست ازدواج کند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩١، ح ٢
٣- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تَزَوَّجُ الْمَرْأَةُ مَنْ شَاءَتْ إِذَا کَانَتْ مَالِکَةً لِأَمْرِهَا فَإِنْ شَاءَتْ جَعَلَتْ وَلِیّاً.
امام صادق علیه السّلام فرمود: زن با هرکس که بخواهد مىتواند ازدواج کند در صورتىکه صاحب اختیار خود باشد و اگر بخواهد مىتواند کسى را ولى خود قرار دهد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٢، ح ٣
٤- عَنْ مَیْسَرَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَلْقَى الْمَرْأَةَ بِالْفَلَاةِ الَّتِی لَیْسَ فِیهَا أَحَدٌ فَأَقُولُ لَهَا لَکِ زَوْجٌ فَتَقُولُ لَا فَأَتَزَوَّجُهَا قَالَ نَعَمْ هِیَ الْمُصَدَّقَةُ عَلَى نَفْسِهَا.
میسره گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: در بیابانى بىآب و گیاه، زنى را مىبینم که همراهى ندارد، مىپرسم: آیا شوهر دارى؟ او مىگوید: نه آیا مىتوانم با او ازدواج کنم؟ فرمود: آرى، او در مورد خودش مورد تأیید و تصدیق است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٢، ح ٤
٥- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِی الْمَرْأَةِ الثَّیِّبِ تَخْطُبُ إِلَى نَفْسِهَا قَالَ هِیَ أَمْلَکُ بِنَفْسِهَا تُوَلِّی أَمْرَهَا مَنْ شَاءَتْ إِذَا کَانَ کُفْواً بَعْدَ أَنْ تَکُونَ قَدْ نَکَحَتْ رَجُلًا قَبْلَهُ.
امام صادق علیه السّلام درباره زن بیوهاى که به سوى خود مىخواند، فرمود: او صاحب اختیار خود مىباشد. اختیار خود را به هرکس که مىخواهد مىسپارد، در صورتىکه همشأنش باشد. البته در صورتىکه پیش از آن با مرد دیگرى ازدواج نموده باشد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٢، ح ٥
١- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَزَوَّجُ ذَوَاتُ الْآبَاءِ مِنَ الْأَبْکَارِ إِلَّا بِإِذْنِ آبَائِهِنَّ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: دختران دوشیزه، بدون اجازه پدر حق ازدواج ندارند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٣، ح ١
٥- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُسْتَأْمَرُ الْجَارِیَةُ الَّتِی بَیْنَ أَبَوَیْهَا إِذَا أَرَادَ أَبُوهَا أَنْ یُزَوِّجَهَا هُوَ أَنْظَرُ لَهَا وَ أَمَّا الثَّیِّبُ فَإِنَّهَا تُسْتَأْذَنُ وَ إِنْ کَانَتْ بَیْنَ أَبَوَیْهَا إِذَا أَرَادَا أَنْ یُزَوِّجَاهَا.
امام صادق علیه السّلام فرمود: هرگاه دخترى که پدر و مادر دارد و پدرش بخواهد او را شوهر بدهد، نباید از دختر کسب تکلیف کند؛ (چرا که) پدرش به سرنوشت او بیناتر است. امّا اگر زن بیوه باشد باید به هنگام شوهر دادن از او کسب اجازه نمایند، گرچه تحت سرپرستى پدر و مادرش باشد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٤، ح ٥
٦- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع- عَنِ الْجَارِیَةِ الصَّغِیرَةِ یُزَوِّجُهَا أَبُوهَا أَ لَهَا أَمْرٌ إِذَا بَلَغَتْ قَالَ لَا لَیْسَ لَهَا مَعَ أَبِیهَا أَمْرٌ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْبِکْرِ إِذَا بَلَغَتْ مَبْلَغَ النِّسَاءِ أَ لَهَا مَعَ أَبِیهَا أَمْرٌ قَالَ لَا لَیْسَ لَهَا مَعَ أَبِیهَا أَمْرٌ مَا لَمْ تَکْبَرْ.
عبد اللّه بن صلت گوید: از امام رضا علیه السّلام پرسیدم: دختر کوچکى که پدرش او را شوهر مىدهد آیا مىتواند به هنگام بلوغ مخالفت کند؟ فرمود: نه دختر با وجود پدر اختیارى ندارد. ابن صلت گوید: از حضرتش درباره دخترى باکره بالغ پرسیدم آیا برابر پدرش اختیارى دارد؟ فرمود: نه با وجود پدر اختیارى ندارد، مادامى که به سن کمال نرسیده باشد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٤، ح ٦
٧- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ: کَتَبَ بَعْضُ بَنِی عَمِّی إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع مَا تَقُولُ فِی صَبِیَّةٍ زَوَّجَهَا عَمُّهَا فَلَمَّا کَبِرَتْ أَبَتِ التَّزْوِیجَ فَکَتَبَ بِخَطِّهِ لَا تُکْرَهُ عَلَى ذَلِکَ وَ الْأَمْرُ أَمْرُهَا.
محمّد بن حسن اشعرى گوید: پسر عموى من طى نامهاى به امام جواد علیه السّلام نوشت: نظر شما درباره دختر نابالغى که به وسیله عمویش شوهر داده شد و اینک که بالغ شده از ازدواج با این شوهر خوددارى مىکند. چیست؟ امام جواد علیه السّلام به خط خود نوشت: حق ندارند که دختر را به این ازدواج مجبور کنند؛ اختیار با خود اوست.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٤، ح ٧
٨- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع فِی الْمَرْأَةِ الْبِکْرِ إِذْنُهَا صُمَاتُهَا وَ الثَّیِّبِ أَمْرُهَا إِلَیْهَا.
امام کاظم علیه السّلام فرمود: سکوت دوشیزگان رخصت شفاهى تلقّى مىشود و زن بیوه، اختیار با خودش است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٤، ح ٨
١- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی امْرَأَةٍ وَلَّتْ أَمْرَهَا رَجُلًا فَقَالَتْ زَوِّجْنِی فُلَاناً فَقَالَ إِنِّی لَا أُزَوِّجُکِ حَتَّى تُشْهِدِی لِی أَنَّ أَمْرَکِ بِیَدِی فَأَشْهَدَتْ لَهُ فَقَالَ عِنْدَ التَّزْوِیجِ لِلَّذِی یَخْطُبُهَا یَا فُلَانُ عَلَیْکَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ نَعَمْ فَقَالَ هُوَ لِلْقَوْمِ اشْهَدُوا أَنَّ ذَلِکَ لَهَا عِنْدِی وَ قَدْ زَوَّجْتُهَا نَفْسِی فَقَالَتِ الْمَرْأَةُ لَا وَ لَا کَرَامَةَ وَ مَا أَمْرِی إِلَّا بِیَدِی وَ مَا وَلَّیْتُکَ أَمْرِی إِلَّا حَیَاءً مِنَ الْکَلَامِ قَالَ تُنْزَعُ مِنْهُ وَ تُوجَعُ رَأْسُهُ.
حلبى گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: زنى اختیار خود را بهدست مردى مىسپارد و مىگوید: مرا با فلانى تزویج کن، وکیل او مىگوید: من تو را تزویج نمىکنم، مگر آنکه شاهد بگیرى که اختیارت را بهدست من سپردهاى. آن زن شاهد مىگیرد که اختیار تزویج خود را بهدست وکیل خود سپرده است. بعد در مجلس عقد، وکیل زن به داماد مىگوید: شما باید فلان مبلغ مهریّه بپردازى و داماد بگوید: باشد. وکیل زن مىگوید: همه حاضران گواه باشند که من همین مبلغ را بر عهده گرفتم و این خانم را به ازدواج خود درآوردم. خانم بگوید: نه. حتى از روى بزرگوارى نیز قبول نمىکنم اختیار من در دست خودم است. من تو را وکیل خود قرار ندادم مگر به خاطر حیایى که از سخن گفتن داشتم. تکلیف آنان چیست؟ امام صادق علیه السّلام فرمود: وکالت را از او مىگیرند و با پسگردنى او را تأدیب مىکنند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٩٧، ح ١
١- عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَیَّ أَرَادَا غَیْرَهَا قَالَ تَزَوَّجِ الَّتِی هَوِیتَ وَ دَعِ الَّتِی یَهْوَى أَبَوَاکَ.
ابن ابى یعفور گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: من علاقه دارم با زنى ازدواج کنم و پدر و مادرم زن دیگرى را برایم در نظر گرفتهاند، تکلیف من چیست؟ فرمود: با آن زنى که علاقه و تمایل دارى ازدواج کن و از آن زنى که پدر و مادرت تمایل دارند، صرفنظر کن.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٠١، ح ١
٢- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ زَوَّجَتْهُ أُمُّهُ وَ هُوَ غَائِبٌ قَالَ النِّکَاحُ جَائِزٌ إِنْ شَاءَ الْمُتَزَوِّجُ قَبِلَ وَ إِنْ شَاءَ تَرَکَ فَإِنْ تَرَکَ الْمُتَزَوِّجُ تَزْوِیجَهُ فَالْمَهْرُ لَازِمٌ لِأُمِّهِ.
محمّد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السّلام پرسیدند: مردى غایب بود و در غیابش مادرش براى او زن گرفته است (این ازدواج صحیح است؟) فرمود: عقد صحیح است، اگر فرزند رضایت دهد مىتواند و اگر هم رضایت ندهد مىتواند آن ازدواج را رها کند؛ و اگر این فرزند این ازدواج را رها کند مهر برعهده مادر است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٠١، ح ٢
٢- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِأَنْ یَنْظُرَ إِلَى وَجْهِهَا وَ مَعَاصِمِهَا إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا.
امام صادق علیه السّلام فرمود: در صورتىکه انسان تصمیم به ازدواج دارد مىتواند صورت و دستهاى عروس را ببیند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦٥، ح ٢
٥- عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ یَنْظُرُ الرَّجُلُ إِلَى الْمَرْأَةِ یُرِیدُ تَزْوِیجَهَا فَیَنْظُرُ إِلَى شَعْرِهَا وَ مَحَاسِنِهَا قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِکَ إِذَا لَمْ یَکُنْ مُتَلَذِّذاً.
راوى گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم آیا انسان مىتواند پیش از ازدواج به موى سر و زیبایىهاى زن نگاه کند؟ فرمود: اگر با شهوت و لذّت نباشد اشکالى ندارد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦٥، ح ٥
١- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی التَّزْوِیجِ قَالَ مِنَ السُّنَّةِ التَّزْوِیجُ بِاللَّیْلِ لِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً وَ النِّسَاءُ إِنَّمَا هُنَّ سَکَنٌ.
حسن بن على وشّاء گوید: از امام رضا علیه السّلام شنیدم که درباره ازدواج چنین فرمود: از آداب سنّت ازدواج، ازدواج در شب هنگام است، زیرا خداوند شب را براى آرامش قرار داده است و زنان در حقیقت خودشان آرامش دهنده مىباشند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦٦، ح ١
١- عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ النَّجَاشِیَّ لَمَّا خَطَبَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص- آمِنَةَ بِنْتَ أَبِی سُفْیَانَ فَزَوَّجَهُ دَعَا بِطَعَامٍ وَ قَالَ إِنَّ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِینَ الْإِطْعَامَ عِنْدَ التَّزْوِیجِ.
حسن بن على وشّاء گوید: از امام رضا علیه السّلام شنیدم که مىفرمود: به راستى آنگاه که نجاشى آمنه دختر ابى سفیان را به عقد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله درآورد ولیمه داد و گفت: یکى از آداب پیامبران ولیمه دادن به هنگام ازدواج است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦٧، ح ١
٢- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص حِینَ تَزَوَّجَ- مَیْمُونَةَ بِنْتَ الْحَارِثِ أَوْلَمَ عَلَیْهَا وَ أَطْعَمَ النَّاسَ الْحَیْسَ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: هنگامىکه پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله با میمونه دختر حارث ازدواج کرد به مردم ولیمه داد که خوراک آن غذاى حیس بود.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦٨، ح ٢
٣- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْوَلِیمَةُ یَوْمٌ وَ یَوْمَانِ مَکْرُمَةٌ وَ ثَلَاثَةُ أَیَّامٍ رِیَاءٌ وَ سُمْعَةٌ.
امام باقر علیه السّلام فرمود: ولیمه دادن یک روز یا دو روز است و روز سوم ریاکارى و شهرت است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦٨، ح ٣
٤- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْوَلِیمَةُ أَوَّلَ یَوْمٍ حَقٌّ وَ الثَّانِیَ مَعْرُوفٌ وَ مَا زَادَ رِیَاءٌ وَ سُمْعَةٌ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ولیمه دادن روز اوّل حق است - روز دوّم معروف (احسان و خیر و برکت است) و بیش از این ریاکارى و شهرت است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦٨، ح ٤
٢- عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا جَلَبَ وَ لَا جَنَبَ وَ لَا شِغَارَ فِی الْإِسْلَامِ وَ الشِّغَارُ أَنْ یُزَوِّجَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ ابْنَتَهُ أَوْ أُخْتَهُ وَ یَتَزَوَّجَ هُوَ ابْنَةَ الْمُتَزَوِّجِ أَوْ أُخْتَهُ وَ لَا یَکُونَ بَیْنَهُمَا مَهْرٌ غَیْرُ تَزْوِیجِ هَذَا مِنْ هَذَا وَ هَذَا مِنْ هَذَا.
غیاث بن ابراهیم گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که مىفرمود: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: در اسلام نه جلب و نه جنب و نه شغار وجود دارد که منظور از ازدواج شغار این است که مردى به مرد دیگرى مىگوید: دختر یا خواهرت را به من بده تا من دختر یا خواهرم را به تو بدهم و در حالىکه هیچ مهریهاى در بین آنها نیست جز ازدواج چنینى.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦١، ح ٢
٣- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ نِکَاحِ الشِّغَارِ وَ هِیَ الْمُمَانَحَةُ وَ هُوَ أَنْ یَقُولَ الرَّجُلُ لِلرَّجُلِ زَوِّجْنِی ابْنَتَکَ حَتَّى أُزَوِّجَکَ ابْنَتِی عَلَى أَنْ لَا مَهْرَ بَیْنَهُمَا.
امام صادق علیه السّلام فرمود: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله از نکاح شغار نهى فرمود و آن همان بخشش است که مردى به مرد دیگرى گوید: دخترت را به عقد من درآور تا دخترم را به عقد تو درآورم و مهریهاى در میان نباشد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦١، ح ٣
٥٥- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی تَزَوَّجْتُ امْرَأَةً فَسَأَلْتُ عَنْهَا فَقِیلَ فِیهَا فَقَالَ وَ أَنْتَ لِمَ سَأَلْتَ أَیْضاً لَیْسَ عَلَیْکُمُ التَّفْتِیشُ.
عمر بن حنظله گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: من با زنى ازدواج کردم. وقتى پس از ازدواج درباره او تحقیق نمودم درباره او عیب هایى گفتند. فرمود: چرا درباره او پرسوجو کردى؟! (پس از ازدواج) پرسوجو و تحقیق بر شما لازم نیست.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٥٦٩، ح ٥٥
٣- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّمَا نَزَلَتْ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ فَرِیضَةً. (النساء: ٢٩)
امام باقر علیه السّلام فرمودند: درباره ازدواج موقّت این آیه نازل شده که «آنچه از زنان تا مدّت مشخص بهره بردید پرداخت اجرشان واجب است».
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٤٩، ح ٣
٤- عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: جَاءَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَیْرٍ اللَّیْثِیُّ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَهُ مَا تَقُولُ فِی مُتْعَةِ النِّسَاءِ فَقَالَ أَحَلَّهَا اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ عَلَى لِسَانِ نَبِیِّهِ ص فَهِیَ حَلَالٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقَالَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مِثْلُکَ یَقُولُ هَذَا وَ قَدْ حَرَّمَهَا عُمَرُ وَ نَهَى عَنْهَا فَقَالَ وَ إِنْ کَانَ فَعَلَ قَالَ إِنِّی أُعِیذُکَ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِکَ أَنْ تُحِلَّ شَیْئاً حَرَّمَهُ عُمَرُ قَالَ فَقَالَ لَهُ فَأَنْتَ عَلَى قَوْلِ صَاحِبِکَ وَ أَنَا عَلَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَهَلُمَّ أُلَاعِنْکَ أَنَّ الْقَوْلَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَّ الْبَاطِلَ مَا قَالَ صَاحِبُکَ قَالَ فَأَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَیْرٍ فَقَالَ یَسُرُّکَ أَنَّ نِسَاءَکَ وَ بَنَاتِکَ وَ أَخَوَاتِکَ وَ بَنَاتِ عَمِّکَ یَفْعَلْنَ قَالَ فَأَعْرَضَ عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع حِینَ ذَکَرَ نِسَاءَهُ وَ بَنَاتِ عَمِّهِ.
زراره گوید: عبد اللّه بن عُمیر لیثى به محضر امام باقر علیه السّلام آمد و گفت: نظر شما در زمینه ازدواج موقّت چیست؟ فرمود: خداوند آن را در قرآن و همچنین بر زبان پیامبرش صلّى اللّه علیه و آله حلال کرده است. از این رو، ازدواج موقّت تا روز رستاخیز حلال است. عبد اللّه بن عمیر گفت: اى ابو جعفر! شخصیّتى مانند شما چنین مىگوید با آنکه عمَر آن را تحریم کرده و از ارتکاب آن نهى نموده است؟ فرمود: گرچه عمر هم تحریم کرده باشد (اما من رأى خود را اظهار مىکنم). عبد اللّه بن عمیر گفت: من تو را به خدا پناه مىدهم که چیزى را که عمر حرام نموده است حلال نمایى. فرمود: تو بر گفته صاحبت باش و من بر گفته رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بیا تا با تو ملاعنه (و مباهله) کنم که حق، همان گفته رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله است و گفته صاحبت باطل است. پس عبد اللّه بن عمیر نزدیک آمد و جسورانه گفت: آیا مسرور مىشوى که بانوان تو، دخترانت، خواهرانت و عموزادگانت چنین کارى انجام دهند؟ در این هنگام امام باقر علیه السّلام (به خاطر این جسارت) روى مبارکش را از او برگرداند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٤٩، ح ٤
٥- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْ بِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص.
امام صادق علیه السّلام فرمود: درباره ازدواج موقّت در قرآن آیه نازل شده و سنّت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بر آن جارى گشته است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٤٩، ح ٥
٦- عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا حَنِیفَةَ یَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ أَیَّ الْمُتْعَتَیْنِ تَسْأَلُ قَالَ سَأَلْتُکَ عَنْ مُتْعَةِ الْحَجِّ فَأَنْبِئْنِی عَنْ مُتْعَةِ النِّسَاءِ أَ حَقٌّ هِیَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا قَرَأْتَ- کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً (النساء: ٢٩) فَقَالَ أَبُو حَنِیفَةَ وَ اللَّهِ فَکَأَنَّهَا آیَةٌ لَمْ أَقْرَأْهَا قَطُّ.
عبد الرحمان ابى عبد اللّه گوید: از ابو حنیفه شنیدم که از امام صادق علیه السّلام درباره متعه سؤال کرد. فرمود: از کدام متعه مىپرسى؟ ابو حنیفه گفت: سؤال من از متعه حج بود، ولى اینک شما از متعه بانوان بگویید. آیا متعه بانوان صحیح است؟ امام صادق علیه السّلام فرمود: سبحان اللّه! آیا کتاب خداى عزّ و جل را نخواندهاى که مىفرماید: و زنانى را که ازدواج موقّت مىکنید واجب است مهر آنها را بپردازید. ابو حنیفه گفت: به خدا سوگند! گویا این آیه را هیچگاه نخوانده بودم.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٤٩، ح ٦
٨- عَلِیٌّ رَفَعَهُ قَالَ: سَأَلَ أَبُو حَنِیفَةَ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ النُّعْمَانِ صَاحِبَ الطَّاقِ فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مَا تَقُولُ فِی الْمُتْعَةِ أَ تَزْعُمُ أَنَّهَا حَلَالٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَأْمُرَ نِسَاءَکَ أَنْ یُسْتَمْتَعْنَ وَ یَکْتَسِبْنَ عَلَیْکَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ لَیْسَ کُلُّ الصِّنَاعَاتِ یُرْغَبُ فِیهَا وَ إِنْ کَانَتْ حَلَالًا وَ لِلنَّاسِ أَقْدَارٌ وَ مَرَاتِبُ یَرْفَعُونَ أَقْدَارَهُمْ وَ لَکِنْ مَا تَقُولُ یَا أَبَا حَنِیفَةَ فِی النَّبِیذِ أَ تَزْعُمُ أَنَّهُ حَلَالٌ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا یَمْنَعُکَ أَنْ تُقْعِدَ نِسَاءَکَ فِی الْحَوَانِیتِ نَبَّاذَاتٍ فَیَکْتَسِبْنَ عَلَیْکَ فَقَالَ أَبُو حَنِیفَةَ وَاحِدَةٌ بِوَاحِدَةٍ وَ سَهْمُکَ أَنْفَذُ ثُمَّ قَالَ لَهُ یَا أَبَا جَعْفَرٍ إِنَّ الْآیَةَ الَّتِی فِی سَأَلَ سَائِلٌ تَنْطِقُ بِتَحْرِیمِ الْمُتْعَةِ وَ الرِّوَایَةَ عَنِ النَّبِیِّ ص قَدْ جَاءَتْ بِنَسْخِهَا فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ یَا أَبَا حَنِیفَةَ إِنَّ سُورَةَ سَأَلَ سَائِلٌ مَکِّیَّةٌ وَ آیَةُ الْمُتْعَةِ مَدَنِیَّةٌ وَ رِوَایَتَکَ شَاذَّةٌ رَدِیَّةٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو حَنِیفَةَ وَ آیَةُ الْمِیرَاثِ أَیْضاً تَنْطِقُ بِنَسْخِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ ثَبَتَ النِّکَاحُ بِغَیْرِ مِیرَاثٍ قَالَ أَبُو حَنِیفَةَ مِنْ أَیْنَ قُلْتَ ذَاکَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَوْ أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِینَ تَزَوَّجَ امْرَأَةً مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ ثُمَّ تُوُفِّیَ عَنْهَا مَا تَقُولُ فِیهَا قَالَ لَا تَرِثُ مِنْهُ قَالَ فَقَدْ ثَبَتَ النِّکَاحُ بِغَیْرِ مِیرَاثٍ ثُمَّ افْتَرَقَا.
راوى گوید: ابو حنیفه از ابا جعفر مومن طاق (محمّد بن علی بن نعمان بی أبی طریفة بجلی کوفی که کنیه او ابوجعفر بوده) پرسید: اى ابا جعفر! درباره ازدواج موقّت چه مىگویى؟ آیا گمان مىکنى حلال است؟ مؤمن طاق گفت: آرى. گفت: پس چه چیزى مانعت مىشود که به زنانت (کنیزان و دختران و...) دستور دهى که ازدواج موقت کنند و برایت درآمد کسب کنند؟ مؤمن طاق گفت: هر کارى که مورد رغبت مردم نیست؛ گرچه حلال هم باشد؛ و مردم شأن و منزلتى دارند که مىکوشند آن را بالاتر برند. امّا اى ابو حنیفه! درباره شراب چه مىگویى؟ آیا گمان مىکنى حلال است؟ ابو حنیفه گفت: آرى. مؤمن گفت: پس چه چیزى مانعت مىشود که زنانت را در دکانهاى شرابفروشى بگمارى تا برایت درآمدى کسب نمایند؟ گفت: تیرى در مقابل تیرى، ولى تیر تو تیزتر بود. سپس گفت: اى ابا جعفر! آیهاى که در سوره سَأَلَ سٰائِلٌ نازل شده که تصریح به حرام بودن ازدواج موقت دارد. همینطور روایتى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیز آن را نسخ مىکند. مؤمن طاق گفت: اى ابو حنیفه! سوره سَأَلَ سٰائِلٌ مکّى است و آیه ازدواج موقّت مدنى است و روایتى که گفتى شاذّ است و رد مىشود. ابو حنیفه گفت: آیه ارث نیز تصریح به نسخ ازدواج موقّت دارد. مؤمن طاق گفت: ازدواج بدون ارث بردن نیز ثابت شده است. گفت: این را از کجا مىگویى؟ مؤمن گفت: اگر مرد مسلمانى با زنى از اهل کتاب ازدواج کند سپس مرد بمیرد، در این خصوص چه نظرى دارى؟ ابو حنیفه گفت: زن از او ارث نمىبرد. مؤمن طاق گفت: پس ازدواج بدون ارث بردن ثابت شد. سپس ابو حنیفه و مؤمن طاق از همدیگر جدا شدند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٠، ح ٨
٨- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ إِنِّی زَنَیْتُ فَطَهِّرْنِی فَأَمَرَ بِهَا أَنْ تُرْجَمَ فَأُخْبِرَ بِذَلِکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ کَیْفَ زَنَیْتِ فَقَالَتْ مَرَرْتُ بِالْبَادِیَةِ فَأَصَابَنِی عَطَشٌ شَدِیدٌ فَاسْتَسْقَیْتُ أَعْرَابِیّاً فَأَبَى أَنْ یَسْقِیَنِی إِلَّا أَنْ أُمَکِّنَهُ مِنْ نَفْسِی فَلَمَّا أَجْهَدَنِی الْعَطَشُ وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِی سَقَانِی فَأَمْکَنْتُهُ مِنْ نَفْسِی فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع تَزْوِیجٌ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: زنى نزد عمر آمد و گفت: «من زنا دادهام، مرا تطهیر کن» پس عمر دستور داد سنگسارش کنند. پس این قضیّه را به امیر مؤمنان على علیه السّلام خبر دادند. حضرت به زن فرمود: چگونه زنا دادى؟ گفت: از بیابانى مىگذشتم. دچار تشنگى شدیدى شدم. از یک عرب بیابانى آب خواستم، ولى او خوددارى کرد که به من آب دهد جز اینکه او را تمکین نمایم. هنگامى که تشنگى مرا از پاى درآورد و بر جان خود بیمناک شدم، او به من آب داد و من تمکینش نمودم. امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمود: به خداى کعبه سوگند! این ازدواج است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٧، ح ٨
٢- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ کَانَ عَلِیٌّ ع یَقُولُ لَوْ لَا مَا سَبَقَنِی بِهِ بَنِی الْخَطَّابِ مَا زَنَى إِلَّا شَقِیٌ.
امام باقر علیه السّلام فرمودند: حضرت على علیه السّلام همواره مىفرمود: اگر ابن خطاب در تحریم ازدواج موقّت بر من پیشى نمىگرفت جز شقاوت پیشگان مرتکب زنا نمىشدند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٤٨، ح ٢
٢- عَنِ الْفَتْحِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ هِیَ حَلَالٌ مُبَاحٌ مُطْلَقٌ لِمَنْ لَمْ یُغْنِهِ اللَّهُ بِالتَّزْوِیجِ فَلْیَسْتَعْفِفْ بِالْمُتْعَةِ فَإِنِ اسْتَغْنَى عَنْهَا بِالتَّزْوِیجِ فَهِیَ مُبَاحٌ لَهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا.
فتح بن یزید گوید: از امام کاظم علیه السّلام در خصوص ازدواج موقّت سؤال نمودم. فرمود: ازدواج موقّت حلال و مباح مطلق است براى کسى که خداوند توانایى ازدواج دائم را به او نداده است، پس با ازدواج موقّت عفّت ورزد. پس اگر با ازدواج دائم از ازدواج موقّت بىنیاز شد، در هنگامى که از زن دائمش دور شود ازدواج موقّت برایش مباح مىشود.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٢، ح ٢
١- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ کَمْ تَحِلُّ مِنَ الْمُتْعَةِ قَالَ فَقَالَ هُنَّ بِمَنْزِلَةِ الْإِمَاءِ.
عمر بن اذینه گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: ازدواج موقّت تا چه تعدادى حلال است؟ فرمود: زنان موقّت به منزله کنیز هستند (هر تعدادى که باشد).
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥١، ح ١
٣- عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: قُلْتُ مَا یَحِلُّ مِنَ الْمُتْعَةِ قَالَ کَمْ شِئْتَ.
زراره گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: ازدواج با چند زن موقّت جائز است؟ فرمود: هر تعدادى که مایل باشى.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥١، ح ٣
٧- عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ذَکَرْتُ لَهُ الْمُتْعَةَ أَ هِیَ مِنَ الْأَرْبَعِ فَقَالَ تَزَوَّجْ مِنْهُنَّ أَلْفاً فَإِنَّهُنَّ مُسْتَأْجَرَاتٌ.
زراره گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: آیا زن موقّت در حساب چهار زن عقدى منظور مىشود؟ فرمود: با هزار زن موقّت ازدواج کن؛ زیرا آنان اجارهاى هستند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٢، ح ٧
٥- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الْمُتْعَةِ قَالَ لَیْسَتْ مِنَ الْأَرْبَعِ لِأَنَّهَا لَا تُطَلَّقُ وَ لَا تَرِثُ وَ إِنَّمَا هِیَ مُسْتَأْجَرَةٌ.
محمّد بن مسلم گوید: امام باقر علیه السّلام درباره زن موقّت فرمود: همسر موقّت جزو چهار زن عقدى نیست، زن موقّت نه طلاق داده مىشود و نه ارث مىبرد. بلکه فقط زوجه اجارهاى است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥١، ح ٥
١- عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاکَ فَقَدْ أَغْنَاکَ اللَّهُ عَنْهَا قُلْتُ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَعْلَمَهَا فَقَالَ هِیَ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ ع فَقُلْتُ نَزِیدُهَا وَ تَزْدَادُ فَقَالَ وَ هَلْ یَطِیبُهُ إِلَّا ذَاکَ.
على بن یقطین گوید: از امام کاظم علیه السّلام درباره ازدواج موقّت پرسیدم. فرمود: تو را چه به ازدواج موقّت؟ خداوند که تو را از همسر موقّت بىنیاز کرده است. گفتم: مىخواستم فقط حکم آن را بدانم. فرمود: ازدواج موقّت در کتاب حضرت على علیه السّلام موجود است. گفتم: روا است که من بر اجرت بیفزایم و او بر مدّت بیفزاید؟ فرمود: آیا جز این، چیزى ازدواج موقّت را نیکو مىسازد؟
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٢، ح ١
١- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَکُونُ مُتْعَةٌ إِلَّا بِأَمْرَیْنِ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ أَجْرٍ مُسَمًّى.
امام صادق علیه السّلام فرمود: ازدواج موقّت، جز با دو امر مهم صورت نخواهد گرفت: مدّت معیّن و اجرت معیّن.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٥، ح ١
٢- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: لَا بُدَّ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِی هَذِهِ الشُّرُوطِ أَتَزَوَّجُکِ مُتْعَةً کَذَا وَ کَذَا یَوْماً بِکَذَا وَ کَذَا دِرْهَماً نِکَاحاً غَیْرَ سِفَاحٍ عَلَى کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ ص وَ عَلَى أَنْ لَا تَرِثِینِی وَ لَا أَرِثَکِ وَ عَلَى أَنْ تَعْتَدِّی خَمْسَةً وَ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ قَالَ بَعْضُهُمْ حَیْضَةً.
ابو بصیر گوید: بایستى در بیان شرایط ازدواج موقّت بگویى: «با تو به صورت موقّت ازدواج مىکنم به مدّت فلان روز و در برابر فلان مقدار درهم؛ ازدواجى غیر از زنا، بنابر کتاب خدا و سنّت پیامبرش صلّى اللّه علیه و آله و بنابر این که نه تو از من ارث ببرى و نه من از تو؛ و اینکه ٤٥ روز عدّه نگه دارى.»
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٥، ح ٢
٥- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: قُلْتُ کَیْفَ یَتَزَوَّجُ الْمُتْعَةَ قَالَ تَقُولُ یَا أَمَةَ اللَّهِ أَتَزَوَّجُکِ کَذَا وَ کَذَا یَوْماً بِکَذَا وَ کَذَا دِرْهَماً فَإِذَا مَضَتْ تِلْکَ الْأَیَّامُ کَانَ طَلَاقُهَا فِی شَرْطِهَا وَ لَا عِدَّةَ لَهَا عَلَیْکَ.
هشام بن سالم گوید: از امام علیه السّلام پرسیدم: ازدواج موقّت چگونه است؟ فرمود: مىگویى: «اى کنیز خدا! با تو ازدواج مىکنم به مدّت فلان روز و در مقابل فلان مقدار درهم». پس هنگامى که مدّت به پایان برسد، طلاقش با شرط (زمانى) ازدواج موقّت حاصل مىشود. عدّهاى نیز بر تو نخواهد داشت.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٥، ح ٥
١- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع کَمِ الْمَهْرُ یَعْنِی فِی الْمُتْعَةِ قَالَ مَا تَرَاضَیَا عَلَیْهِ إِلَى مَا شَاءَ مِنَ الْأَجَلِ.
محمّد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: مهریّه در ازدواج موقّت چه مقدار است؟ فرمود: هرچه که به آن توافق کنند تا هرمدّتى که بخواهند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٧، ح ١
١- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: لَا بَأْسَ بِأَنْ تَزِیدَکَ وَ تَزِیدَهَا إِذَا انْقَطَعَ الْأَجَلُ فِیمَا بَیْنَکُمَا تَقُولُ اسْتَحْلَلْتُکِ بِأَجَلٍ آخَرَ بِرِضاً مِنْهَا وَ لَا یَحِلُّ ذَلِکَ لِغَیْرِکَ حَتَّى تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا.
ابو بصیر گوید: امام علیه السّلام فرمود: ایرادى ندارد که همسر موقّت، مدّت را براى تو افزایش دهد و تو هم مهریّهاش را بیشتر سازى. (به این صورت که) هنگامى که مدّت معیّن به پایان رسید با رضایت زن مىگویى: «تو را به یک مدّت دیگر، حلال مىکنم» و چنین کارى براى دیگران - غیر تو - تا هنگامى که عدّهاش به پایان رسد جایز نیست.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٨، ح ١
٢- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ مُتْعَةً فَیَتَزَوَّجُهَا عَلَى شَهْرٍ ثُمَّ إِنَّهَا تَقَعُ فِی قَلْبِهِ فَیُحِبُّ أَنْ یَکُونَ شَرْطُهُ أَکْثَرَ مِنْ شَهْرٍ فَهَلْ یَجُوزُ أَنْ یَزِیدَهَا فِی أَجْرِهَا وَ یَزْدَادَ فِی الْأَیَّامِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ أَیَّامُهُ الَّتِی شَرَطَ عَلَیْهَا فَقَالَ لَا لَا یَجُوزُ شَرْطَانِ فِی شَرْطٍ قُلْتُ فَکَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یَتَصَدَّقُ عَلَیْهَا بِمَا بَقِیَ مِنَ الْأَیَّامِ ثُمَّ یَسْتَأْنِفُ شَرْطاً جَدِیداً.
ابان بن تغلب گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: قربانت شوم! مردى با زنى یک ماهه ازدواج موقّت مىکند، سپس این زن در قلب او جاى مىگیرد و این مرد دوست دارد که مدّت، بیشتر از یک ماه باشد؛ آیا مىتواند پیش از تمام شدن یک ماه، اجرت او را زیادتر کند و بر مدّت ازدواج بیفزاید؟ فرمود: نه. دو شرط (دو مدت)، در یک عقد نمىگنجد. گفتم: پس چه مىتواند بکند؟ فرمود: باقى مانده مدّت را به خانم ببخشد، سپس شرط جدید را جارى سازد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٨، ح ٢
١- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: یُشَارِطُهَا مَا شَاءَ مِنَ الْأَیَّامِ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: انسان هرچند روزى که مایل باشد، مىتواند با زن موقّت شرط کند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٩، ح ١
٢- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ یَتَزَوَّجُ مُتْعَةً سَنَةً أَوْ أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ قَالَ إِذَا کَانَ شَیْئاً مَعْلُوماً إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ قَالَ قُلْتُ وَ تَبِینُ بِغَیْرِ طَلَاقٍ قَالَ نَعَمْ.
محمّد بن اسماعیل گوید: به امام رضا علیه السّلام گفتم: انسان مىتواند براى مدّت یک سال، یا بیشتر و یا کمتر، زن موقّت بگیرد؟ فرمود: اگر ازدواج موقّت با اجرت معیّن و سرآمد مشخّص باشد، مانعى ندارد. گفتم: بعد از پایان مدّت، بدون طلاق از هم جدا مىشوند؟ فرمود: آرى.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٩، ح ٢
٣- عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَتَمَتَّعَ الرَّجُلُ بِالْمَرْأَةِ سَاعَةً أَوْ سَاعَتَیْنِ فَقَالَ السَّاعَةُ وَ السَّاعَتَانِ لَا یُوقَفُ عَلَى حَدِّهِمَا وَ لَکِنَّ الْعَرْدَ وَ الْعَرْدَیْنِ وَ الْیَوْمَ وَ الْیَوْمَیْنِ وَ اللَّیْلَةَ وَ أَشْبَاهَ ذَلِکَ.
زراره گوید: به امام علیه السّلام گفتم: آیا انسان مىتواند براى یک ساعت یا دو ساعت زن موقّت بگیرد؟ فرمود: به حدّ و مرز یک ساعت و دو ساعت اعتماد نمىشود، ولى یک نوبت و دو نوبت (آمیزش)، یا یک روز و دو روز و یا یک شب و امثال آن مىتوان به حد آن اعتماد کرد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٩، ح ٣
٥- عَنْ رَجُلٍ سَمَّاهُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ عَلَى عَرْدٍ وَاحِدٍ فَقَالَ لَا بَأْسَ وَ لَکِنْ إِذَا فَرَغَ فَلْیُحَوِّلْ وَجْهَهُ وَ لَا یَنْظُرْ.
راوى گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: شخصى با مدّت یک مباشرت ازدواج موقّت مىکند (آیا جایز است؟) فرمود: ایرادى ندارد؛ امّا هنگامى که کارش به پایان رسید باید صورتش را برگرداند و (به زن) نگاه نکند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٠، ح ٥
٢- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یَتَمَتَّعُ مِنَ الْمَرْأَةِ الْمَرَّاتِ قَالَ لَا بَأْسَ یَتَمَتَّعُ مِنْهَا مَا شَاءَ.
راوى گوید: از امام صادق علیه السّلام درباره کسى که چندین مرتبه با یک زن ازدواج موقّت مىنماید پرسش کردم. فرمود: ایرادى ندارد. هر مقدارى که مىخواهد با این زن ازدواج موقّت نماید.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٠، ح ٢
١- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی أَکُونُ فِی بَعْضِ الطُّرُقَاتِ فَأَرَى الْمَرْأَةَ الْحَسْنَاءَ وَ لَا آمَنُ أَنْ تَکُونَ ذَاتَ بَعْلٍ أَوْ مِنَ الْعَوَاهِرِ قَالَ لَیْسَ هَذَا عَلَیْکَ إِنَّمَا عَلَیْکَ أَنْ تُصَدِّقَهَا فِی نَفْسِهَا.
ابان بن تغلب گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: در حال عبور از راهى مىباشم و زن زیبایى را مىبینم و اطمینان ندارم که این زن شوهردار است یا بىشوهر (چه کنم؟) فرمود: این بر عهده تو نیست؛ بلکه تو باید ادّعاى زن را در مورد خودش تصدیق کنى.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٢، ح ١
٢- عَنْ مُیَسِّرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَلْقَى الْمَرْأَةَ بِالْفَلَاةِ الَّتِی لَیْسَ فِیهَا أَحَدٌ فَأَقُولُ لَهَا هَلْ لَکِ زَوْجٌ فَتَقُولُ لَا فَأَتَزَوَّجُهَا قَالَ نَعَمْ هِیَ الْمُصَدَّقَةُ عَلَى نَفْسِهَا.
میسّر گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: زنى را در بیابانى بىآب و علفى که کسى در آن نیست مشاهده مىکنم و مىپرسم: شوهر دارى؟ او مىگوید: شوهر ندارم. آیا مىتوانم با او ازدواج کنم؟ فرمود: آرى. ادّعاى او در مورد خودش تصدیق مىشود.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٢، ح ٢
٢- عَنْ زِیَادِ بْنِ أَبِی الْحَلَّالِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لَا بَأْسَ بِأَنْ یَتَمَتَّعَ بِالْبِکْرِ مَا لَمْ یُفْضِ إِلَیْهَا مَخَافَةَ کَرَاهِیَةِ الْعَیْبِ عَلَى أَهْلِهَا.
زیاد بن ابى حلاّل گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که مىفرمود: کامیابى موقّت، از دوشیزگان باکره مانعى ندارد، در صورتى که به بکارت آنها آسیبى نرساند و از بیم کراهت عیب و خرده گرفتن بر خانوادهاش.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٢، ح ٢
٤- عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الرَّجُلِ یَتَمَتَّعُ مِنَ الْجَارِیَةِ الْبِکْرِ قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِکَ مَا لَمْ یَسْتَصْغِرْهَا.
جمیل بن درّاج گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: انسان مىتواند به طور موقّت با دختر باکره ازدواج کند؟ فرمود: مانعى ندارد، در صورتى که باعث خوارى و ذلّت دختر نشود.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٣، ح ٤
١- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَیْتَ إِنْ حَبِلَتْ قَالَ هُوَ وَلَدُهُ.
محمّد بن مسلم گوید: به امام صادق علیه السّلام گفتم: اگر زن موقّت آبستن شود، به نظر شما چه صورت دارد؟ فرمود: این فرزند، فرزند مرد است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٤، ح ١
٢- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ: الْمَاءُ مَاءُ الرَّجُلِ یَضَعُهُ حَیْثُ شَاءَ إِلَّا أَنَّهُ إِذَا جَاءَ وَلَدٌ لَمْ یُنْکِرْهُ وَ شَدَّدَ فِی إِنْکَارِ الْوَلَدِ.
ابن ابى عمیر و دیگران گویند: امام علیه السّلام فرمود: آب، آب مرد است. هرجا که اراده کرده قرارش مىدهد (یعنى در ازدواج موقت مىتواند عزل کند). امّا اگر فرزندى بیاید، نمىتواند انکارش کند. راوى گوید: حضرتش علیه السّلام انکار فرزند را سخت ناهنجار مىشمرد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٤، ح ٢
٢- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: تَزْوِیجُ الْمُتْعَةِ نِکَاحٌ بِمِیرَاثٍ وَ نِکَاحٌ بِغَیْرِ مِیرَاثٍ فَإِنِ اشْتَرَطَتْ کَانَ وَ إِنْ لَمْ تَشْتَرِطْ لَمْ یَکُنْ.
امام رضا علیه السّلام فرمود: ازدواج موقّت، عقدى با ارث بردن است و عقدى بدون ارث بردن؛ پس اگر شرط شود، ارث مىبرد و اگر شرط نشود، ارث نمىبرد. همچنین روایت شده است. پس زن و شوهر موقّت از هم ارث نمىبرند؛ چه شرط شود چه شرط نشود.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٥، ح ٢
٣- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ زُرْعَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَدْخَلَ جَارِیَةً- یَتَمَتَّعُ بِهَا ثُمَّ أُنْسِیَ أَنْ یَشْتَرِطَ حَتَّى وَاقَعَهَا یَجِبُ عَلَیْهِ حَدُّ الزَّانِی قَالَ لَا وَ لَکِنْ یَتَمَتَّعُ بِهَا بَعْدَ النِّکَاحِ وَ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِمَّا أَتَى.
سماعه گوید: از امام علیه السّلام پرسیدم: مردى داخل خانه زنى شد تا با ازدواج موقّت از او بهره ببرد. سپس فراموش مىکند که صیغه عقد را جارى کند تا اینکه با زن آمیزش مىنماید؛ آیا باید حد زناکار بر او جارى شود؟ فرمود: نه ولى پس از اجراى صیغه، از او بهره ببرد؛ و از خداوند طلب آمرزش نماید.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٦، ح ٣
٧- عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ مُتْعَةً فَیَحْمِلُهَا مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ فَقَالَ یَجُوزُ النِّکَاحُ الْآخَرُ وَ لَا یَجُوزُ هَذَا.
معمّر بن خلاّد گوید: به امام رضا علیه السّلام گفتم: اگر انسان زن موقّت بگیرد، مىتواند او را با خود از این شهر به آن شهر ببرد؟ فرمود: ازدواج دائم جایز است، ولى در ازدواج موقّت جایز نیست.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٧، ح ٧
٩- عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ جَاءَ إِلَى امْرَأَةٍ فَسَأَلَهَا أَنْ تُزَوِّجَهُ نَفْسَهَا فَقَالَتْ أُزَوِّجُکَ نَفْسِی عَلَى أَنْ تَلْتَمِسَ مِنِّی مَا شِئْتَ مِنْ نَظَرٍ أَوِ الْتِمَاسٍ وَ تَنَالَ مِنِّی مَا یَنَالُ الرَّجُلُ مِنْ أَهْلِهِ إِلَّا أَنَّکَ لَا تُدْخِلُ فَرْجَکَ فِی فَرْجِی وَ تَتَلَذَّذَ بِمَا شِئْتَ فَإِنِّی أَخَافُ الْفَضِیحَةَ قَالَ لَیْسَ لَهُ إِلَّا مَا اشْتُرِطَ.
عمّار بن مروان گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: مردى نزد زنى رفت و از او خواست با او ازدواج موقّت کند. زن گفت: با تو ازدواج مىکنم با این شرط که به هرمقدارى که بخواهى از من استفاده لمسى و نگاه نمایى و هر بهرهاى که شوهر از همسرش برد، بهره ببرى جز اینکه آمیزش نکنى اما به هراندازهاى که بخواهى لذّت بجویى، زیرا من از رسوایى بیم دارم. فرمود: شوهر حق استفادهاى ندارد جز آنچه که شرط شده است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٦٧، ح ٩
٢- عَنِ الْفَتْحِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ هِیَ حَلَالٌ مُبَاحٌ مُطْلَقٌ لِمَنْ لَمْ یُغْنِهِ اللَّهُ بِالتَّزْوِیجِ فَلْیَسْتَعْفِفْ بِالْمُتْعَةِ فَإِنِ اسْتَغْنَى عَنْهَا بِالتَّزْوِیجِ فَهِیَ مُبَاحٌ لَهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا.
فتح بن یزید گوید: از امام کاظم علیه السّلام در خصوص ازدواج موقّت سؤال نمودم. فرمود: ازدواج موقّت حلال و مباح مطلق است براى کسى که خداوند توانایى ازدواج دائم را به او نداده است، پس با ازدواج موقّت عفّت ورزد. پس اگر با ازدواج دائم از ازدواج موقّت بىنیاز شد، در هنگامى که از زن دائمش دور شود ازدواج موقّت برایش مباح مىشود.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٢، ح ٢
٣- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ قَالَ: کَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِلَى بَعْضِ مَوَالِیهِ لَا تُلِحُّوا عَلَى الْمُتْعَةِ إِنَّمَا عَلَیْکُمْ إِقَامَةُ السُّنَّةِ فَلَا تَشْتَغِلُوا بِهَا عَنْ فُرُشِکُمْ وَ حَرَائِرِکُمْ فَیَکْفُرْنَ وَ یَتَبَرَّیْنَ وَ یَدْعِینَ عَلَى الْآمِرِ بِذَلِکَ وَ یَلْعَنُونَا.
محمّد بن حسن بن شمّون گوید: امام کاظم علیه السّلام به بعضى از دوستداران خود این گونه مرقوم فرمود: بر ازدواج موقّت اصرار نکنید. بلکه فقط برپایى سنّت بر شما لازم است. پس با ازدواج موقّت از زنان دائم و آزاده خود باز نمانید که آنان کافر مىشوند و اظهار برائت مىکنند و به امرکننده این امر نفرین مىنمایند و ما را لعن مىکنند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٣، ح ٣
٢- عَنْ أَبِی سَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْهَا یَعْنِی الْمُتْعَةَ فَقَالَ لِی حَلَالٌ فَلَا تَتَزَوَّجْ إِلَّا عَفِیفَةً إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (المؤمنون: ٥ و المعارج: ٢٩) فَلَا تَضَعْ فَرْجَکَ حَیْثُ لَا تَأْمَنُ عَلَى دِرْهَمِکَ.
ابو ساره گوید: از امام صادق علیه السّلام در خصوص ازدواج موقّت پرسیدم. فرمود: حلال است، ولى جز با زنان عفیف و پاکدامن ازدواج مکن؛ چرا که خداوند متعال مىفرماید: «مومنین کسانى هستند که فروج (اندام) خود را (از گناه) حفظ مىکنند». بنابر این فرج خود را ضایع نکن هنگامى که بر درهم خود مأمون نیستى.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٣، ح ٢
٣- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع وَ أَنَا أَسْمَعُ عَنْ رَجُلٍ یَتَزَوَّجُ امْرَأَةً مُتْعَةً وَ یَشْتَرِطُ عَلَیْهَا أَنْ لَا یَطْلُبَ وَلَدَهَا فَتَأْتِی بَعْدَ ذَلِکَ بِوَلَدٍ فَشَدَّدَ فِی إِنْکَارِ الْوَلَدِ وَ قَالَ أَ یَجْحَدُهُ إِعْظَاماً لِذَلِکَ فَقَالَ الرَّجُلُ فَإِنِ اتَّهَمَهَا فَقَالَ لَا یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تَتَزَوَّجَ إِلَّا مُؤْمِنَةً أَوْ مُسْلِمَةً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ. (النور: ٣)
محمّد بن اسماعیل گوید: من در حضور امام رضا علیه السّلام بودم، مردى از آن حضرت پرسید: اگر کسى به صورت موقّت با زنى ازدواج کند، با این شرط که او را باردار نکند با وجود این، زن فرزند بزاید. (چه حکمى دارد؟) حضرتش انکار فرزند را سخت ناهنجار شمرد و فرمود: آیا فرزند خود را انکار مىکند؟! آن مرد گفت: اگر زوجه خود را متّهم کند، (چه صورت دارد؟) فرمود: براى تو شایسته نیست که ازدواج کنى جز با زنى که مؤمن یا مسلمان باشد، چرا که خداوند متعال مىفرماید: «مرد زناکار ازدواج نمىکند جز با زن زناکار یا زن مشرک و با زن زناکار کسى ازدواج نمىکند جز مرد زناکار و یا مرد مشرک» و این ازدواج بر مؤمنان حرام است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٤، ح ٣
٤- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ وَ لَا أَدْرِی مَا حَالُهَا أَ یَتَزَوَّجُهَا الرَّجُلُ مُتْعَةً قَالَ یَتَعَرَّضُ لَهَا فَإِنْ أَجَابَتْهُ إِلَى الْفُجُورِ فَلَا یَفْعَلْ.
عبد اللّه بن ابى یعفور گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: آیا مرد با زنى که از او شناخت ندارد مىتواند ازدواج موقّت نماید؟ فرمود: به او پیشنهاد زنا دهد اگر قبول کرد؛ با او ازدواج نکند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٤، ح ٤
٥- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَیْضِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ نَعَمْ إِذَا کَانَتْ عَارِفَةً قُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاکَ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ عَارِفَةً قَالَ فَاعْرِضْ عَلَیْهَا وَ قُلْ لَهَا فَإِنْ قَبِلَتْ فَتَزَوَّجْهَا وَ إِنْ أَبَتْ أَنْ تَرْضَى بِقَوْلِکَ فَدَعْهَا وَ إِیَّاکَ وَ الْکَوَاشِفَ وَ الدَّوَاعِیَ وَ الْبَغَایَا وَ ذَوَاتِ الْأَزْوَاجِ قُلْتُ مَا الْکَوَاشِفُ قَالَ اللَّوَاتِی یُکَاشِفْنَ وَ بُیُوتُهُنَّ مَعْلُومَةٌ وَ یُؤْتَیْنَ قُلْتُ فَالدَّوَاعِی قَالَ اللَّوَاتِی یَدَّعِینَ إِلَى أَنْفُسِهِنَّ وَ قَدْ عُرِفْنَ بِالْفَسَادِ قُلْتُ فَالْبَغَایَا قَالَ الْمَعْرُوفَاتُ بِالزِّنَا قُلْتُ فَذَوَاتُ الْأَزْوَاجِ قَالَ الْمُطَلَّقَاتُ عَلَى غَیْرِ السُّنَّةِ.
محمّد بن فیض گوید: از امام صادق علیه السّلام درباره ازدواج موقّت سؤال کردم. فرمود: آرى (جایز است) در صورتى که زن شیعه باشد. گفت: فدایتان شوم! اگر شیعه نباشد؟ فرمود: تشیّع را بر او عرضه کن و برایش بیان کن، پس اگر قبول کرد با او ازدواج کن و اگر امتناع ورزید که به سخن تو راضى شود رهایش کن؛ و بر تو باد دورى از زنان کواشف، دواعى، بغایا و شوهردار! گفتم: کواشف چه کسانى هستند؟ فرمود: زنان بىپردهاى که خانههایشان مشخّص است و مردم نزد آنان مىروند. گفتم: دواعى چه؟ فرمود: زنانى که مردان را به خود فرامىخوانند و به فساد و فحشا معروفند. گفتم: بغایا چه؟ فرمود: زنانى که مشهور به زناکارى هستند. گفتم: زنان شوهردار چه؟ فرمود: زنانى که طلاق غیرشرعى داده شدهاند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٤، ح ٥
٦- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع- عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ الْفَاجِرَةِ هَلْ یَجُوزُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَمَتَّعَ مِنْهَا یَوْماً أَوْ أَکْثَرَ فَقَالَ إِذَا کَانَتْ مَشْهُورَةً بِالزِّنَا فَلَا یَتَمَتَّعْ مِنْهَا وَ لَا یَنْکِحْهَا.
محمّد بن فضیل گوید: از امام کاظم علیه السّلام سؤال کردم: آیا شخص مىتواند با زن زیباى زناکار یک روز و یا بیشتر ازدواج موقّت نماید؟ فرمود: اگر معروف به زناکارى باشد، انسان با او نه ازدواج موقّت نماید و نه ازدواج دائم.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٤، ح ٦
٤- عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ فِی الْمُتْعَةِ دَعُوهَا أَ مَا یَسْتَحْیِی أَحَدُکُمْ أَنْ یُرَى فِی مَوْضِعِ الْعَوْرَةِ فَیُحْمَلَ ذَلِکَ عَلَى صَالِحِی إِخْوَانِهِ وَ أَصْحَابِهِ.
مفضّل بن عمر گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که در مورد ازدواج موقّت مىفرمود: آن را واگذارید. آیا هیچ کدام از شما حیا نمىکند که در جایگاه شرمآورى دیده شود و این کار بر برادران و یاران پرهیزکارش حمل شود؟!
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٣، ح ٤
١- عَنْ أَبِی مَرْیَمَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ إِنَّ الْمُتْعَةَ الْیَوْمَ لَیْسَ کَمَا کَانَتْ قَبْلَ الْیَوْمِ إِنَّهُنَّ کُنَّ یَوْمَئِذٍ یُؤْمَنَّ وَ الْیَوْمَ لَا یُؤْمَنَّ فَاسْأَلُوا عَنْهُنَّ.
ابو مریم گوید: از امام باقر علیه السّلام در مورد ازدواج موقّت پرسیدند. فرمود: ازدواج موقّت امروزه مانند قبل نیست، پیشتر زنان موقّت مؤمن بودند، امّا امروزه (بر ادّعاى خود) ایمانى ندارند پس در موردشان سؤال و تحقیق کنید.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٤٥٣، ح ١
١- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَیْنَ اثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّى یَجْمَعَ اللَّهُ بَیْنَهُمَا.
امام صادق علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: با فضیلتترین شفاعتها آن است که بین دو نفر (زن و مرد) در مورد ازدواجشان با یکدیگر شفاعت و واسطهگرى کنى تا خداوند آنها را با یکدیگر همراه کند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٣١، ح ١
٢- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ زَوَّجَ أَعْزَبَ کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
امام صادق علیه السّلام فرمود: هرکه شخص بىهمسرى را ازدواج بدهد، از کسانى است که خداوند عز و جلّ در روز قیامت به او نگاه (رحمت) مىکند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٣١، ح ٢
٢١٧١٦- عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: مَنْ قَضَى لِأَخِیهِ حَاجَةً ... وَ مَنْ زَوَّجَهُ زَوْجَةً یَأْنَسُ بِهَا وَ یَسْکُنُ إِلَیْهَا آنَسَهُ اللَّهُ فِی قَبْرِهِ بِصُورَةِ أَحَبِّ أَهْلِهِ إِلَیْهِ ...
امام سجاد علیه السلام فرمود: هر که حاجت برادرش را برآورد ... و هر که او را همسری دهد که با او انس گیرد و آرامش یابد خداوند در گورش کسی را در سیمای محبوب ترین خویشان او با وی مانوس نماید ...
وسائل الشیعة، ج ١٦، ص ٣٤٢، ح ٢١٧١٦
عدم توانایی بر محبت برابر میان چند همسر
١- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَیْبٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ: سَأَلَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ هِشَامَ بْنَ الْحَکَمِ فَقَالَ لَهُ أَ لَیْسَ اللَّهُ حَکِیماً قَالَ بَلَى وَ هُوَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً (النساء: ٣) أَ لَیْسَ هَذَا فَرْضاً قَالَ بَلَى قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ (النساء: ١٢٨) أَیُّ حَکِیمٍ یَتَکَلَّمُ بِهَذَا فَلَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ جَوَابٌ فَرَحَلَ إِلَى الْمَدِینَةِ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ یَا هِشَامُ فِی غَیْرِ وَقْتِ حَجٍّ وَ لَا عُمْرَةٍ قَالَ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِأَمْرٍ أَهَمَّنِی إِنَّ ابْنَ أَبِی الْعَوْجَاءِ سَأَلَنِی عَنْ مَسْأَلَةٍ لَمْ یَکُنْ عِنْدِی فِیهَا شَیْءٌ قَالَ وَ مَا هِیَ قَالَ فَأَخْبَرَهُ بِالْقِصَّةِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً یَعْنِی فِی النَّفَقَةِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ- وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ یَعْنِی فِی الْمَوَدَّةِ قَالَ فَلَمَّا قَدِمَ عَلَیْهِ هِشَامٌ بِهَذَا الْجَوَابِ وَ أَخْبَرَهُ قَالَ وَ اللَّهِ مَا هَذَا مِنْ عِنْدِکَ.
محمّد بن الحسن گوید: ابن ابى العوجاء از هشام بن الحکم سؤال کرد: آیا خداوند حکیم نیست؟ هشام گفت: خداوند حکیم است، بلکه احکم الحاکمین است. ابن ابى العوجاء پرسید: به من درباره این آیه بگو که مىگوید: «با زنانى که دلتان مىخواهد؛ دو، سه و چهار همسر ازدواج کنید و اگر مىترسید عدالت را نتوانید رعایت کنید، تنها یک همسر بگیرید» آیا این آیه جزء احکام فرض ثابت است؟ گفت: آرى. ابن ابى العوجاء گفت: پس درباره این آیه بگو که مىگوید: «ولى نمىتوانید در بین زنها عدالت برقرار کنید، گرچه بر اجراى عدالت بکوشید ولى تمایل خود را به کلى متوجه یک طرف نسازید» کدام حکیمى چنین سخنى مىگوید؟ هشام بن حکم براى این سؤال جوابى نداشت. از اینرو به مدینه مسافرت کرد و نزد امام صادق علیه السّلام آمد، امام فرمود: اى هشام! در غیر وقت حج و عمره آمدهاى! عرض کرد: چون مسئله مهمى دارم آمدهام، ابن ابى العوجاء از من سؤالى پرسید که من جوابى نداشتم. امام فرمود: آن مسئله چیست؟ هشام داستان را براى امام علیه السّلام نقل کرد. امام صادق علیه السّلام فرمود: آیه نخست درباره ترس در عدالت نفقه و هزینه است که اگر نمىتوانید و توانایى مادى ندارید یک زن اختیار کنید و آیه دوم درباره مودّت و محبّت است. وقتى هشام برگشت و جواب را به ابن ابى العوجاء گفت: ابن ابى العوجاء گفت: به خدا سوگند! این جواب مال خودت نیست و از کس دیگرى گرفتهاى.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٣٦٢، ح ١
٣٩- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ الْبِکْرَ قَالَ یُقِیمُ عِنْدَهَا سَبْعَةَ أَیَّامٍ.
هشام بن سالم گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: اگر انسان با دختر دوشیزهاى ازدواج کند، چه امتیازى را باید منظور کند؟ فرمود: باید هفت روز در کنار او باشد (و به مسافرت نرود).
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٥، ص ٥٦٥، ح ٣٩