احادیث موضوعی

احادیث در موضوعات مختلف به صورت دسته بندی شده از منابع معتبر روایی

احادیث موضوعی

احادیث در موضوعات مختلف به صورت دسته بندی شده از منابع معتبر روایی

این وبلاگ جـهت ارائـه روایـات در موضـوعات مختلف ایجـاد شده است. در هـر موضـوع از روایات، زیر موضوعات مشخص شده و دسته بندی به صورت جزئی تر قرار داده می شود. تمام روایات دارای ترجمه هستند.

آخرین مطالب

احادیث مربوط به گناه - بخش ١

جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۰۱ ق.ظ

موضوعات

مبانی: چیستی گناه- راه فهمیدن گناه- گناه فقط در این دنیا اتفاق می‌افتد- چگونگی به وجود آمدن اهل گناه- بدترین گناهان- گناهان کوچک - اصرار بر گناه- نحوه واقع شدن گناه در وجود انسان- وظیفه فرد هنگام معصیت دیگران- نوشتن گناه توسط فرشتگان- دلیل گناه کردن برخی از مؤمنین- نیکی، از بین برنده آثار گناه- گناه دشمنی با خداست- گناه تا پایان عمر- خلق شدن اطاعت قبل از معصیت-

کلمات «ذنب»، «عصیان»، «الْمَعْصِیَةِ»، «محارم» در کتابهای الکافی بررسی شد.

 

مبانی

چیستی گناه

عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ‏ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ... وَ الطَّاعَةُ وَ ضِدَّهَا الْمَعْصِیَةَ ... وَ التَّوْبَةُ وَ ضِدَّهَا الْإِصْرَارَ ...

امام صادق علیه السّلام در حدیث لشکر عقل و جهل فرمودند: ... و طاعت و ضد آن سرپیچی است ... و توبه و ضد آن اصرار [بر گناه] است ...

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ١، ص ٢٢، ح ١٤

١- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ: صَعِدَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِالْکُوفَةِ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الذُّنُوبَ ثَلَاثَةٌ ثُمَّ أَمْسَکَ فَقَالَ لَهُ حَبَّةُ الْعُرَنِیُّ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قُلْتَ الذُّنُوبُ ثَلَاثَةٌ ثُمَّ أَمْسَکْتَ فَقَالَ مَا ذَکَرْتُهَا إِلَّا وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أُفَسِّرَهَا وَ لَکِنْ عَرَضَ لِی بُهْرٌ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْکَلَامِ‏ نَعَمْ الذُّنُوبُ ثَلَاثَةٌ فَذَنْبٌ مَغْفُورٌ وَ ذَنْبٌ غَیْرُ مَغْفُورٍ وَ ذَنْبٌ نَرْجُو لِصَاحِبِهِ وَ نَخَافُ عَلَیْهِ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَبَیِّنْهَا لَنَا قَالَ نَعَمْ أَمَّا الذَّنْبُ الْمَغْفُورُ فَعَبْدٌ عَاقَبَهُ اللَّهُ عَلَى ذَنْبِهِ فِی الدُّنْیَا فَاللَّهُ أَحْلَمُ وَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یُعَاقِبَ عَبْدَهُ مَرَّتَیْنِ وَ أَمَّا الذَّنْبُ الَّذِی لَا یُغْفَرُ فَمَظَالِمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِذَا بَرَزَ لِخَلْقِهِ‏ أَقْسَمَ قَسَماً عَلَى نَفْسِهِ فَقَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَجُوزُنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ وَ لَوْ کَفٌّ بِکَفٍّ وَ لَوْ مَسْحَةٌ بِکَفٍّ وَ لَوْ نَطْحَةٌ مَا بَیْنَ الْقَرْنَاءِ إِلَى الْجَمَّاءِ فَیَقْتَصُّ لِلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ حَتَّى لَا تَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ مَظْلِمَةٌ ثُمَّ یَبْعَثُهُمْ لِلْحِسَابِ وَ أَمَّا الذَّنْبُ الثَّالِثُ فَذَنْبٌ سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ رَزَقَهُ التَّوْبَةَ مِنْهُ فَأَصْبَحَ خَائِفاً مِنْ ذَنْبِهِ رَاجِیاً لِرَبِّهِ فَنَحْنُ لَهُ کَمَا هُوَ لِنَفْسِهِ نَرْجُو لَهُ الرَّحْمَةَ وَ نَخَافُ عَلَیْهِ الْعَذَابَ.

عبد الرحمن بن حماد در حدیثى مرفوع از برخى از اصحابش نقل کند که امیر المؤمنین علیه السّلام در کوفه بر منبر برآمد، خدا را سپاس گفت و ستایش کرد سپس فرمود: اى مردم همانا گناهان سه گونه‏اند (این را فرمود و خاموش نشست) و از سخن گفتن خود دارى کرد، حبه عرنى (که یکى از اصحاب آن حضرت بود) بوى عرضکرد: اى امیر مؤمنان فرمودى گناهان سه گونه‏اند و دم فروبستى؟ فرمود: من آنها را یاد نکردم جز اینکه میخواستم شرح دهم ولى تنگى نفسى بر من عارض شد که میان من و سخنم حائل شد، آرى گناهان سه گونه‏اند: گناهى که آمرزیده است و گناهى که آمرزیده نشود و گناهى که بر صاحبش هم امیدوار و هم بیمناکم، عرضکرد: اى امیر مؤمنان آنها را براى ما بیان فرما. فرمود: آرى اما گناه آمرزیده: گناه آن بنده‏اى است که خداوند او را در دنیا بر گناهش عقوبت کند. پس خدا بردبارتر و کریمتر از آن است که بنده خود را دو بار عقوبت کند و اما گناهى که آمرزیده نشود. ستمکاریهائى است که بندگان برخى ببرخى کنند، زیرا چون خداوند تبارک و تعالى (بوسیله پیمبران و احکام) بر خلقش عیان شد بخودش سوگند یاد کرده و فرموده است: بعزت و جلالم سوگند که ستم هیچ ستمکارى (بدون کیفر) از من نگذرد گرچه زدن مشتى بمشتى باشد یا مالیدن (دستى) بدستى باشد (از روى لذت و هوسرانى) و گرچه شاخ زدن شاخدارى به بیشاخى باشد پس براى بندگان از یک دیگر قصاص گیرد تا ستمى از کسى بر کسى (بدون کیفر) نماند، سپس آنها را (خداوند) براى حساب برانگیزد و اما گناه سوم گناهى است که خداوند بر خلقش پنهان داشته و توبه از آن را بر گنهکار روزى کرده و بوضعى درآمده که از گناهش بیمناک و بپروردگارش امیدوار است، پس ما براى او (یعنى این شخص گنهکار) همان حال را داریم که خودش آن حال را براى خود دارد امید رحمت براى او داریم و از عذاب نیز بر او بیمناکیم.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٤٣، ح ١

 

راه فهمیدن گناه

٣٥- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْبَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ‏ إِنَّ أَوَّلَ الْأُمُورِ وَ مَبْدَأَهَا وَ قُوَّتَهَا وَ عِمَارَتَهَا الَّتِی لَا یُنْتَفَعُ بِشَیْ‏ءٍ إِلَّا بِهِ الْعَقْلُ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ زِینَةً لِخَلْقِهِ وَ نُوراً لَهُمْ فَبِالْعَقْلِ عَرَفَ الْعِبَادُ خَالِقَهُمْ وَ أَنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ الْمُدَبِّرُ لَهُمْ وَ أَنَّهُمُ الْمُدَبَّرُونَ وَ أَنَّهُ الْبَاقِی وَ هُمُ الْفَانُونَ وَ اسْتَدَلُّوا بِعُقُولِهِمْ عَلَى مَا رَأَوْا مِنْ خَلْقِهِ مِنْ سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ شَمْسِهِ وَ قَمَرِهِ وَ لَیْلِهِ وَ نَهَارِهِ وَ بِأَنَّ لَهُ وَ لَهُمْ خَالِقاً وَ مُدَبِّراً لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزُولُ وَ عَرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِیحِ وَ أَنَّ الظُّلْمَةَ فِی الْجَهْلِ وَ أَنَّ النُّورَ فِی الْعِلْمِ فَهَذَا مَا دَلَّهُمْ عَلَیْهِ الْعَقْلُ قِیلَ لَهُ فَهَلْ یَکْتَفِی الْعِبَادُ بِالْعَقْلِ دُونَ غَیْرِهِ قَالَ إِنَّ الْعَاقِلَ لِدَلَالَةِ عَقْلِهِ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ قِوَامَهُ وَ زِینَتَهُ وَ هِدَایَتَهُ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّهُ وَ عَلِمَ أَنَّ لِخَالِقِهِ مَحَبَّةً وَ أَنَّ لَهُ کَرَاهِیَةً وَ أَنَّ لَهُ طَاعَةً وَ أَنَّ لَهُ مَعْصِیَةً فَلَمْ یَجِدْ عَقْلَهُ یَدُلُّهُ عَلَى ذَلِکَ وَ عَلِمَ أَنَّهُ لَا یُوصَلُ إِلَیْهِ إِلَّا بِالْعِلْمِ وَ طَلَبِهِ وَ أَنَّهُ لَا یَنْتَفِعُ بِعَقْلِهِ إِنْ لَمْ یُصِبْ ذَلِکَ بِعِلْمِهِ فَوَجَبَ عَلَى الْعَاقِلِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْأَدَبِ الَّذِی لَا قِوَامَ لَهُ إِلَّا بِهِ.

امام صادق (A) در حدیثى طولانى فرماید: آغاز و نخست هر چیز و نیرو و آبادانى آن که هر سودى تنها بآن مربوط است عقل است که آن را خدا زینت و نورى براى خلقش قرار داده.

با عقل بندگان خالق خود بشناسند و دانند که آنها مخلوقند و او مدبر و ایشان تحت تدبیر اویند و اینکه خالقشان پایدار و آنها فانى میباشند و بوسیله عقول خویش از دیدن آسمان و زمین و خورشید و ماه و شب و روز استدلال کردند که او و اینها خالق سرپرستى دارند ناآغاز و بى‏انتها و با عقل تشخیص زشت و زیبا دادند و دانستند در نادانى تاریکى و در علم نور است اینست آنچه عقل بآنها رهنما گشته. عرض شد: آیا بندگان میتوانند بعقل تنها اکتفا کنند (و در پى تحصیل علم و ادب برنیایند) فرمود: عاقل برهبرى همان عقلى که خداوند نگهدار او و زینت و سبب هدایتش قرار داده میداند که خدا حق است و پروردگار اوست و میداند که خالقش را پسند و ناپسند و اطاعت و معصیتى است و عقلش را بتنهائى راهنماى باینها نمى‏بیند و میفهمد که رسیدن باین مطالب جز با طلب علم ممکن نیست و اگر بوسیله علمش باینها نرسد عقلش او را سودى نداده پس واجب است بر عالم طلب علم و ادب نماید که بى‏آن استوار نماند.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ١، ص ٢٨، ح ٣٥

 

گناه فقط در این دنیا اتفاق می‌افتد

١- ‏ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ ... فَإِنْ قَالُوا مِنْ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ فَلَیْسَ فِی السَّمَاءِ أَحَدٌ یَرْجِعُ مِنْ طَاعَةٍ إِلَى مَعْصِیَةٍ ...

امام صادق علیه السلام فرمود: ... اگر گویند: تنها از آسمانى بآسمانى نزول کنند، (درست نیست) زیرا در آسمان کسى نیست که از اطاعت بمعصیت گراید ...

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ١، ص ٢٤٦، ح ١

 

چگونگی به وجود آمدن اهل گناه

١- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَوْ عَلِمَ النَّاسُ کَیْفَ ابْتِدَاءُ الْخَلْقِ مَا اخْتَلَفَ اثْنَانِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ قَالَ کُنْ مَاءً عَذْباً أَخْلُقْ مِنْکَ جَنَّتِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی وَ کُنْ مِلْحاً أُجَاجاً أَخْلُقْ مِنْکَ نَارِی وَ أَهْلَ مَعْصِیَتِی‏ ثُمَّ أَمَرَهُمَا فَامْتَزَجَا فَمِنْ ذَلِکَ صَارَ یَلِدُ الْمُؤْمِنُ الْکَافِرَ وَ الْکَافِرُ الْمُؤْمِنَ ثُمَّ أَخَذَ طِیناً مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدِیداً فَإِذَا هُمْ کَالذَّرِّ یَدِبُّونَ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ إِلَى الْجَنَّةِ بِسَلَامٍ وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُسْعِرَتْ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ادْخُلُوهَا فَدَخَلُوهَا فَقَالَ‏ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً فَکَانَتْ بَرْداً وَ سَلَاماً فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ یَا رَبِّ أَقِلْنَا- فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُکُمْ فَادْخُلُوهَا فَذَهَبُوا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَةُ وَ الْمَعْصِیَةُ- فَلَا یَسْتَطِیعُ هَؤُلَاءِ أَنْ یَکُونُوا مِنْ هَؤُلَاءِ وَ لَا هَؤُلَاءِ مِنْ هَؤُلَاءِ.

امام باقر علیه السّلام فرمود: اگر مردم بدانند، آغاز آفرینش چگونه بوده، دو تن با یک دیگر (در امر دین) اختلاف نکنند. همانا خداى عز و جل پیش از آنکه مخلوق را بیافریند، فرمود: آبى گوارا پدید آى تا از تو بهشت و اهل طاعت خود را بیافرینم و آبى شور و تلخ پدید آى تا از تو دوزخ و اهل معصیتم را بیافرینم، سپس بآن دو دستور فرمود تا آمیخته شدند، از این جهت است که مؤمن کافر زاید و کافر مؤمن. آنگاه گلى را از صفحه زمین برگرفت و آن را بشدت مالش داد، بناگاه مانند مور بجنبش در آمدند سپس باصحاب یمین فرمود: بسلامت بسوى بهشت و باصحاب شمال فرمود: بسوى دوزخ و باکى هم ندارم. آنگاه امر فرمود تا آتشى افروخته گشت و باصحاب شمال فرمود: در آن داخل شوید، از آن ترسیدند و پرهیز کردند، سپس باصحاب یمین فرمود: داخل شوید: آنها داخل شدند، پس فرمود: سردو سلامت باش آتش سرد و سلامت شد. اصحاب شمال گفتند: پروردگارا از لغزش ما درگذر و از نو بگیر، فرمود: از نو گرفتم، داخل شوید، ایشان برفتند و باز ترسیدند، در آنجا فرمانبردارى و نافرمانى پا برجا گشت، پس نه این دسته توانند از آنها باشند و نه آنها توانند از اینها باشند.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٦، ح ١

١- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ دَاوُدَ الْعِجْلِیِّ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى حَیْثُ خَلَقَ الْخَلْقَ خَلَقَ مَاءً عَذْباً وَ مَاءً مَالِحاً أُجَاجاً فَامْتَزَجَ الْمَاءَانِ فَأَخَذَ طِیناً مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدِیداً فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ هُمْ کَالذَّرِّ یَدِبُّونَ إِلَى الْجَنَّةِ بِسَلَامٍ وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ قَالَ‏ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ‏ ثُمَّ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَى النَّبِیِّینَ فَقَالَ‏ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ‏ وَ أَنَّ هَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولِی وَ أَنَّ هَذَا عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ‏ قالُوا بَلى‏ فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّةُ وَ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَى أُولِی الْعَزْمِ أَنَّنِی رَبُّکُمْ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِی وَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَوْصِیَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ وُلَاةُ أَمْرِی وَ خُزَّانُ عِلْمِی ع وَ أَنَّ الْمَهْدِیَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِی وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتِی وَ أَنْتَقِمُ بِهِ مِنْ أَعْدَائِی وَ أُعْبَدُ بِهِ طَوْعاً وَ کَرْهاً قَالُوا أَقْرَرْنَا یَا رَبِّ وَ شَهِدْنَا وَ لَمْ یَجْحَدْ آدَمُ وَ لَمْ یُقِرَّ فَثَبَتَتِ الْعَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ فِی الْمَهْدِیِّ وَ لَمْ یَکُنْ لآِدَمَ عَزْمٌ عَلَى الْإِقْرَارِ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ إِنَّمَا هُوَ فَتَرَکَ ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُجِّجَتْ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ادْخُلُوهَا فَدَخَلُوهَا فَکَانَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ یَا رَبِّ أَقِلْنَا فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُکُمُ اذْهَبُوا فَادْخُلُوا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَةُ وَ الْوَلَایَةُ وَ الْمَعْصِیَةُ.

امام باقر علیه السّلام فرمود، همانا خداى تبارک و تعالى چون خواست مخلوق را بیافریند، نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفرید و آن دو آب بهم آمیختند، سپس خاکى از صفحه زمین برگرفت و آن را بشدت مالش داد، آنگاه باصحاب یمین که مانند مورچه میجنبیدند، فرمود: با سلامت بسوى بهشت و بأصحاب شمال فرمود بسوى دوزخ و باکى هم ندارم، سپس فرمود: «مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا گواهى دهیم تا در روز قیامت نگویند: ما از این بى‏خبر بودیم». سپس از پیغمبران پیمان گرفت و فرمود: مگر من پروردگار شما نیستم؟ و این محمد رسول من نیست و این على امیر مؤمنان نمیباشد؟ گفتند: چرا پس نبوت آنها پا بر جا شد و از پیغمبران اولو العزم پیمان گرفت که من پروردگار شمایم و محمد رسولم و على امیر مؤمنان و اوصیاء بعد از او، والیان امر من و خزانه داران علم من و اینکه مهدى کسى است که بوسیله او دینم را نصرت دهم و دولتم را آشکار کنم و از دشمنانم انتقام گیرم و بوسیله او خواهى نخواهى عبادت شوم. گفتند: پروردگارا! اقرار کردیم و گواهى دادیم، ولى آدم نه انکار کرد و نه اقرار نمود، پس مقام اولو العزمى براى آن پنج تن از جهت مهدى ثابت شد و براى آدم عزمى براى اقرار بآن یافت نشد (از این رو از پیغمبران اولو العزم خارج گشت) اینست گفتار خداى عز و جل: و هر آینه از پیش با آدم عهدى کردیم، او فراموش کرد و برایش تصمیمى نیافتیم- ١١٦ سوره‏٢٠- فرمود: مقصود از «نسى» در اینجا «ترک» است (زیرا فراموشى بر پیغمبران روا نیست). سپس بآتشى دستور فرمود تا بر افروخت و باصحاب شمال فرمود: بآن درآئید، ایشان ترسیدند و باصحاب یمین فرمود: در آئید، آنها وارد شدند، آتش بر آنها سرد و سلامت شد، آنگاه اصحاب شمال گفتند: پروردگارا! از ما درگذر و تجدید کن، فرمود: تجدید کردم، بروید و داخل شوید، باز ترسیدند. در آنجا اطاعت و ولایت و معصیت ثابت گشت.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٨، ح ١

٢- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ حَبِیبٍ السِّجِسْتَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا أَخْرَجَ ذُرِّیَّةَ آدَمَ ع مِنْ ظَهْرِهِ‏ لِیَأْخُذَ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَهُ وَ بِالنُّبُوَّةِ لِکُلِّ نَبِیٍّ فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ أَخَذَ لَهُ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ بِنُبُوَّتِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لآِدَمَ انْظُرْ مَا ذَا تَرَى قَالَ فَنَظَرَ آدَمُ ع إِلَى ذُرِّیَّتِهِ وَ هُمْ ذَرٌّ قَدْ مَلَئُوا السَّمَاءَ قَالَ آدَمُ ع یَا رَبِّ مَا أَکْثَرَ ذُرِّیَّتِی وَ لِأَمْرٍ مَا خَلَقْتَهُمْ فَمَا تُرِیدُ مِنْهُمْ بِأَخْذِکَ الْمِیثَاقَ عَلَیْهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ یَعْبُدُونَنِی‏ لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ یُؤْمِنُونَ بِرُسُلِی وَ یَتَّبِعُونَهُمْ قَالَ آدَمُ ع یَا رَبِّ فَمَا لِی أَرَى بَعْضَ الذَّرِّ أَعْظَمَ مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضَهُمْ لَهُ نُورٌ کَثِیرٌ وَ بَعْضَهُمْ لَهُ نُورٌ قَلِیلٌ وَ بَعْضَهُمْ لَیْسَ لَهُ نُورٌ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کَذَلِکَ خَلَقْتُهُمْ لِأَبْلُوَهُمْ فِی کُلِّ حَالاتِهِمْ قَالَ آدَمُ ع یَا رَبِّ فَتَأْذَنُ لِی فِی الْکَلَامِ فَأَتَکَلَّمَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تَکَلَّمْ فَإِنَّ رُوحَکَ مِنْ رُوحِی وَ طَبِیعَتَکَ [مِنْ‏] خِلَافِ کَیْنُونَتِی قَالَ آدَمُ یَا رَبِّ فَلَوْ کُنْتَ خَلَقْتَهُمْ عَلَى مِثَالٍ وَاحِدٍ وَ قَدْرٍ وَاحِدٍ وَ طَبِیعَةٍ وَاحِدَةٍ وَ جِبِلَّةٍ وَاحِدَةً وَ أَلْوَانٍ وَاحِدَةٍ وَ أَعْمَارٍ وَاحِدَةٍ وَ أَرْزَاقٍ سَوَاءٍ لَمْ یَبْغِ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُمْ تَحَاسُدٌ وَ لَا تَبَاغُضٌ وَ لَا اخْتِلَافٌ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَا آدَمُ بِرُوحِی نَطَقْتَ وَ بِضَعْفِ طَبِیعَتِکَ‏ تَکَلَّفْتَ مَا لَا عِلْمَ لَکَ بِهِ وَ أَنَا الْخَالِقُ الْعَالِمُ‏ بِعِلْمِی خَالَفْتُ بَیْنَ خَلْقِهِمْ وَ بِمَشِیئَتِی یَمْضِی فِیهِمْ أَمْرِی وَ إِلَى تَدْبِیرِی وَ تَقْدِیرِی صَائِرُونَ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِی إِنَّمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ‏ لِیَعْبُدُونِ‏ وَ خَلَقْتُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَنِی وَ عَبَدَنِی مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ رُسُلِی وَ لَا أُبَالِی وَ خَلَقْتُ النَّارَ لِمَنْ کَفَرَ بِی وَ عَصَانِی وَ لَمْ یَتَّبِعْ رُسُلِی وَ لَا أُبَالِی وَ خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ ذُرِّیَّتَکَ مِنْ غَیْرِ فَاقَةٍ بِی إِلَیْکَ وَ إِلَیْهِمْ وَ إِنَّمَا خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُهُمْ لِأَبْلُوَکَ وَ أَبْلُوَهُمْ‏ أَیُّکُمْ‏ أَحْسَنُ عَمَلًا* فِی دَارِ الدُّنْیَا فِی حَیَاتِکُمْ وَ قَبْلَ مَمَاتِکُمْ فَلِذَلِکَ خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ وَ الْحَیَاةَ وَ الْمَوْتَ وَ الطَّاعَةَ وَ الْمَعْصِیَةَ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ کَذَلِکَ أَرَدْتُ فِی تَقْدِیرِی وَ تَدْبِیرِی وَ بِعِلْمِیَ النَّافِذِ فِیهِمْ خَالَفْتُ بَیْنَ صُوَرِهِمْ وَ أَجْسَامِهِمْ وَ أَلْوَانِهِمْ وَ أَعْمَارِهِمْ وَ أَرْزَاقِهِمْ وَ طَاعَتِهِمْ وَ مَعْصِیَتِهِمْ فَجَعَلْتُ مِنْهُمُ الشَّقِیَّ وَ السَّعِیدَ وَ الْبَصِیرَ وَ الْأَعْمَى وَ الْقَصِیرَ وَ الطَّوِیلَ وَ الْجَمِیلَ وَ الدَّمِیمَ‏ وَ الْعَالِمَ وَ الْجَاهِلَ وَ الْغَنِیَّ وَ الْفَقِیرَ وَ الْمُطِیعَ وَ الْعَاصِیَ وَ الصَّحِیحَ وَ السَّقِیمَ وَ مَنْ بِهِ الزَّمَانَةُ وَ مَنْ لَا عَاهَةَ بِهِ فَیَنْظُرُ الصَّحِیحُ إِلَى الَّذِی بِهِ الْعَاهَةُ فَیَحْمَدُنِی عَلَى عَافِیَتِهِ وَ یَنْظُرُ الَّذِی بِهِ‏ الْعَاهَةُ إِلَى الصَّحِیحِ فَیَدْعُونِی وَ یَسْأَلُنِی أَنْ أُعَافِیَهُ وَ یَصْبِرُ عَلَى بَلَائِی فَأُثِیبُهُ جَزِیلَ عَطَائِی وَ یَنْظُرُ الْغَنِیُّ إِلَى الْفَقِیرِ فَیَحْمَدُنِی وَ یَشْکُرُنِی وَ یَنْظُرُ الْفَقِیرُ إِلَى الْغَنِیِّ فَیَدْعُونِی وَ یَسْأَلُنِی وَ یَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الْکَافِرِ فَیَحْمَدُنِی عَلَى مَا هَدَیْتُهُ فَلِذَلِکَ خَلَقْتُهُمْ‏ لِأَبْلُوَهُمْ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ فِیمَا أُعَافِیهِمْ وَ فِیمَا أَبْتَلِیهِمْ وَ فِیمَا أُعْطِیهِمْ وَ فِیمَا أَمْنَعُهُمْ وَ أَنَا اللَّهُ الْمَلِکُ الْقَادِرُ وَ لِی أَنْ أَمْضِیَ جَمِیعَ مَا قَدَّرْتُ عَلَى مَا دَبَّرْتُ وَ لِی أَنْ أُغَیِّرَ مِنْ ذَلِکَ مَا شِئْتُ إِلَى مَا شِئْتُ وَ أُقَدِّمَ مِنْ ذَلِکَ مَا أَخَّرْتُ وَ أُؤَخِّرَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدَّمْتُ وَ أَنَا اللَّهُ الْفَعَّالُ لِمَا أُرِیدُ لَا أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ أَنَا أَسْأَلُ خَلْقِی عَمَّا هُمْ فَاعِلُونَ.

حبیب سجستانى گوید: شنیدم امام باقر علیه السّلام فرمود: همانا خداى عز و جل چون ذریه آدم علیه السّلام را از پشتش خارج ساخت تا از آنها براى ربوبیت خود و نبوت هر پیغمبرى پیمان گیرد، نخستین کسى که درباره پیغمبرى او از انبیاء پیمان گرفت، محمد بن عبد اللَّه صلى اللَّه علیه و آله بود، سپس خداى عز و جل بآدم علیه السلام فرمود: بنگر تا چه مى‏بینى؟ آدم علیه السلام بذریه خود که چون موران بودند نگریست، دید آسمان را پرکرده‏اند. عرضکرد: پروردگارا! چه ذریه زیادى دارم؟! اینها را براى چه خلق فرمودى؟ و از پیمان گرفتنشان چه منظور دارى؟ خداى عز و جل فرمود: تا مرا عبادت کنند و چیزى را شریک من نسازند و بپیغمبرانم ایمان آوردند و از آنها پیروى کنند. آدم علیه السّلام عرضکرد: پروردگارا! چرا بعضى از اینها را بزرگتر از بعضى دیگر مى‏بینم؟ و چرا برخى نور زیادى دارند و برخى نور کم و برخى بى‏نورند؟ خداى عز و جل فرمود: ایشان را این گونه آفریدم تا در تمام حالات امتحانشان کنم. آدم علیه السّلام عرضکرد: پروردگارا! بمن اجازه میدهى سخن گویم؟ خداى عز و جل فرمود: سخن گوى که روح تو از روح من است (یعنى از روحى است که من آفریده‏ام و بخود نسبت داده‏ام) و طبیعتت بر خلاف هستى من است (یعنى خلقت جسمانى و بد نیت با عوارض و طبایعش بر خلاف عالم مجرداتست). آدم عرضکرد: اى کاش همه آنها را یکسان و یک اندازه مى‏آفریدى که داراى یک طبیعت و یک خلقت میبودند و رنگها و عمرهایشان یک نواخت میبود و از لحاظ ارزاق برابر میبودند تا برخى بر برخى دیگر ستم نمیکردند و هیچ گونه حسد و کینه و اختلاف در میانشان پیدا نمیشد. خداى عز و جل فرمود: اى آدم بوسیله روح من سخن گفتى و بسستى طبیعتت خود را بزحمت انداختى نسبت بچیزى که در آن علم ندارى (یعنى اصل نیروى نطق و بیانت بوسیله روحیست که من بتو دادم و آن خیر است و صلاح، ولى مضمون سخنت که عقیده بتساوى ذریه و نسلت میباشد، مقتضاى اوهام و خیالاتى‏ست که از قواى جسمانیت سرچشمه میگیرد، از این رو بر خلاف حکمت و صلاحست) من خالق دانا هستم، از روى دانائیم خلقت آنها را مخالف یک دیگر ساختم و فرمانم در میان آنها بسبب مشیتم جارى شود و بسوى تدبیر و تقدیر من میگرایند، خلقت من دگرگونى نپذیرد، همانا من جن و انس را آفریدم تا عبادتم کنند و بهشت را آفریدم براى کسى که اطاعت و عبادتم کند و از پیغمبرانم پیروى نماید و باک ندارم و دوزخ را آفریدم براى کسى که بمن کافر شود و نافرمانیم کند و از پیغمبرانم متابعت نکند و باک ندارم و ترا و ذریه‏ات‏را آفریدم. بدون اینکه احتیاجى بشما داشته باشم، بلکه ترا و آنها را آفریدم تا آزمایشتان کنم که کدامین شما در زندگى و پیش از مردنتان نیکو کردارتر هستید. از این جهت دنیا و آخرت و زندگى و مرگ و اطاعت و معصیت و بهشت و دوزخ را آفریدم و در تقدیر و تدبیر خود این گونه اراده کردم، بعلم نافذى که نسبت بآنها دارم میان صورتها و پیکرها و رنگها و عمرها و روزیها و اطاعت و معصیتشان تفاوت و اختلاف انداختم، آنها را بشقى و سعید، بینا و کور، کوتاه و بلند، با جمال و پست، دانا و نادان، توانگر و مستمند، فرمانبر و نافرمان، سالم و بیمار، زمین‏گیر و بى‏آفت تقسیم نمودم تا (هر کس را بقدر استعدادش تکلیف کنم و بقدر اطاعتش پاداش دهم و دسته‏ئى مشاغل سخت و مشکل را عهده دار شوند و نوع انسان باقى ماند و تا) سالم بنا تندرست بنگرد و مرا بسبب عافیتش شکر گزارد و ناتندرست بسالم بنگرد و دعا کند و از من بخواهد تا او را عافیت بخشم و بر بلاء من صبر کند تا از عطاء جزیل خود باو ثواب دهم و توانگر بفقیر بنگرد و سپاس و شکر من بجا آورد و فقیر بتوانگر بنگرد و دعا کند و از من بخواهد و مؤمن بکافر بنگرد و براى آنکه هدایتش کرده‏ام سپاسگزارى من کند. از این جهت آنها را آفریدم تا در خوشى و ناخوشى و عافیت و گرفتارى و عطاء و منعم آنها را آزمایش کنم، منم خداوند مالک توانا. من حق دارم همه آنچه را مقدر کرده‏ام، طبق تدبیرم مجرى سازم و حق دارم آنچه را خواهم بنحوى که خواهم، تغییر دهم و بعضى از آنچه را مؤخر داشته‏ام مقدم دارم و برخى را که مقدم داشته مؤخر کنم، منم خدائى که هر چه اراده کنم انجام دهم و از آنچه کنم بازخواست نشوم و من مخلوقم را از آنچه کنند بازخواست نمایم (زیرا خداى سبحانه و تعالى از لحاظ ذات و صفات کامل و نسبت بهر چه خواهد و کند عادل و عالمست و مصالح نهانى و دقیقى را که عقول مخلوقش بآن نرسد، میداند و ملاحظه میکند، از این رو بازخواست و حساب کشیدن از او معنى ندارد، ولى مخلوق هر که باشد، در کردار و رفتارش خوب و بد و زشت و زیبا یافت مى‏شود پس باید مورد بازخواست و حساب کشى قرار گیرد).

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٨، ح ٢

 

بدترین گناهان

٧- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سُلَیْمَانَ الْجَعْفَرِیِ‏ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الذُّنُوبُ کُلُّهَا شَدِیدَةٌ وَ أَشَدُّهَا مَا نَبَتَ عَلَیْهِ اللَّحْمُ وَ الدَّمُ لِأَنَّهُ إِمَّا مَرْحُومٌ وَ إِمَّا مُعَذَّبٌ وَ الْجَنَّةُ لَا یَدْخُلُهَا إِلَّا طَیِّبٌ‏.

امام باقر علیه السلام فرمود: همه گناهان سخت است (از نظر نافرمانى خدا و کیفر و عقوبت آنها) ولى سخت ترین آنها گناهانى است که بر آن گوشت و خون بروید (مانند خوردن مال حرام یا اصرار بر گناه اگر چه حلال خورد) زیرا آن گنهکار یا بخشوده و یا معذب گردد و جز شخص پاک ببهشت وارد نشود (پس چنین گنهکارى باید در برزخ و یا محشر عذاب کشد تا آن گوشت و خونش بریزد و تصفیه گردد و سپس داخل بهشت شود).

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٦٩، ح ٧

١٨٢- سَهْلٌ عَنْ یَحْیَى بْنِ الْمُبَارَکِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ ابْنِ سِنَانٍ وَ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَاعَةُ عَلِیٍّ ذُلٌّ وَ مَعْصِیَتُهُ‏ کُفْرٌ بِاللَّهِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ تَکُونُ طَاعَةُ عَلِیٍّ ذُلًّا وَ مَعْصِیَتُهُ‏ کُفْراً بِاللَّهِ فَقَالَ إِنَّ عَلِیّاً یَحْمِلُکُمْ عَلَى الْحَقِّ فَإِنْ أَطَعْتُمُوهُ ذَلَلْتُمْ وَ إِنْ عَصَیْتُمُوهُ کَفَرْتُمْ بِاللَّهِ.

امام صادق علیه السّلام فرمود: پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: فرمانبرى از على، زبونى است و معصیت و کفر بخدا. عرض شد: یا رسول اللَّه! چگونه فرمان بردن از على زبونى و معصیت و کفر بخداست؟ فرمود: على شما را به حق وامى‏دارد اگر از او فرمان برید زبون گشته‏اید و اگر نافرمانیش کنید بخدا کفر ورزیده‏اید.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٨، ص ١٦٦، ح ١٨٢

 

گناهان کوچک

١٠- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏ اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لَهَا طَالِباً یَقُولُ أَحَدُکُمْ أُذْنِبُ وَ أَسْتَغْفِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ‏ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ‏ (یس: ١٢) وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ‏ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ‏ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ‏ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ‏ خَبِیرٌ. (لقمان: ١٦)

ابو بصیر گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام میفرمود: از گناهانى که ناچیزش انگارید بپرهیزید زیرا آنها هم بازخواست‏کننده‏ئى دارد، شخصى از شما میگوید: گناه میکنم و آمرزش میخواهم و خداى عز و جل میفرماید: «آنچه را پیش فرستاده و آثارشان را خواهیم نوشت و همه چیز را در امام مبین (لوح محفوظ یا نامه اعمال) آمار کنیم ١٢ سوره ٣٦» و باز فرماید: «براستى که اگر آنها (کردار و گفتار بندگان) بوزن دانه خردلى بوده و در میان سنگ سخت یا در آسمانها و یا در زمین باشد، خدا آنها را بیاورد، همانا خدا باریک بین و آگاهست، ١٦- سوره ٣١»

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٧٠، ح ١٠

٧- یُونُسُ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ‏ وَ الْفَواحِشَ‏ إِلَّا اللَّمَمَ‏ قَالَ الْفَوَاحِشُ الزِّنَى وَ السَّرِقَةُ وَ اللَّمَمُ الرَّجُلُ یُلِمُّ بِالذَّنْبِ فَیَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ قُلْتُ بَیْنَ الضَّلَالِ وَ الْکُفْرِ مَنْزِلَةٌ فَقَالَ مَا أَکْثَرَ عُرَى الْإِیمَانِ‏.

امام صادق علیه السّلام راجع بقول خداى عز و جل: «کسانى که از گناهان بزرگ و زشتکاریها بجز گناهان خرد اجتناب میکنند، ٣٥- سوره ٥٣» فرمود: زشتکاریها، زنا و سرقت است و گناه خرد اینست که کسى آهنگ گناه کند و سپس از خدا آمرزش خواهد. عرضکردم: میان گمراهى و کفر منزلى است؟ فرمود: دست آویزهاى ایمان بسیار است.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٧٨، ح ٧

١- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ قُلْتُ وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَقُولُ طُوبَى لِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی غَیْرُ ذَلِکَ.

زید شحام گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: از گناهان محقر بپرهیزید که آمرزیده نشوند، عرضکردم: گناهان محقر چیست؟ فرمود: اینست که مردى گناه کند و بگوید، خوشا حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٨٧، ح ١

٢- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ‏ لَا تَسْتَکْثِرُوا کَثِیرَ الْخَیْرِ وَ لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِیلَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ قَلِیلَ الذُّنُوبِ یَجْتَمِعُ حَتَّى یَکُونَ کَثِیراً وَ خَافُوا اللَّهَ فِی السِّرِّ حَتَّى‏ تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِکُمُ النَّصَفَ.

سماعة گوید: از حضرت ابو الحسن علیه السّلام شنیدم که میفرمود: خیر بسیار (مانند طاعت و بخشش زیاد) را بسیار نشمارید و گناه اندک را کم نشمارید، زیرا گناه اندک انباشته مى‏شود و زیاد میگردد و در نهان از خدا بترسید تا از خود انصاف دهید. (بحق قضاوت کنید اگر چه بزیانتان باشد و چنین نکند جز کسى که در نهان از خدا بترسد)

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٨٧، ح ٢

٣- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ وَ الْحَجَّالِ جَمِیعاً عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ زِیَادٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْیَأْتِ کُلُّ إِنْسَانٍ بِمَا قَدَرَ عَلَیْهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِیَّاکُمْ وَ الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ طَالِباً أَلَا وَ إِنَّ طَالِبَهَا یَکْتُبُ‏ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ‏ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ‏ فِی إِمامٍ مُبِینٍ‏. (سورة یس آیة ١٢)

امام صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله در زمین بى‏گیاهى فرود آمد و باصحابش فرمود: قدرى هیزم بیاورید: گفتند: یا رسول اللَّه! در زمین بى‏گیاه آمده‏ایم، در اینجا هیزم نیست حضرت فرمود: هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد، سپس آنها کم کم هیزم آوردند و در برابر آن حضرت انباشته کردند، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود، گناهان این گونه جمع مى‏شود. سپس فرمود: از گناهان محقر بپرهیزید، زیرا هر چیزى بازخواست‏کننده‏ئى دارد، بدانید که بازخواست‏کننده گناهان «مى‏نویسد آنچه را مردم پیش فرستاده و آثار آنها را و همه چیز را در امام مبین (لوح محفوظ یا نامه اعمال) شماره کنیم، ١٢ سوره ٣٦».

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٨٨، ح ٣

٦- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْعَبْدَ أَنْ یَطْلُبَ إِلَیْهِ فِی الْجُرْمِ الْعَظِیمِ‏ وَ یُبْغِضُ الْعَبْدَ أَنْ یَسْتَخِفَّ بِالْجُرْمِ الْیَسِیرِ.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: همانا خداوند دوست دارد بنده‏اى را که در گناه بزرگ باو توجه کند (و از او آمرزش بخواهد) و مبغوض دارد بنده‏اى را که گناه اندک را خوار شمارد و بآن بى‏اعتنا باشد. (و در مقام توبه و تدارک آن نباشد).

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٢٧، ح ٦

اصرار بر گناه

١٣- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا یُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً.

امام صادق علیه السّلام میفرمود: هر گاه مرد گناهى کند، در دلش نقطه سیاهى بر آید، پس اگر توبه کند، محو شود و اگر بر گناه بیفزاید، آن سیاهى افزایش یابد تا بر دلش غالب شود، سپس هرگز رستگار نشود.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٧١، ح ١٣

٢٠- عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِی النُّکْتَةِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَى فِی الذُّنُوبِ‏ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّى یُغَطِّیَ الْبَیَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَیَاضَ لَمْ یَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَیْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- کَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ‏. (المطففین: ١٤)

امام باقر علیه السّلام فرمودند: هر بنده‏ئى در دلش نقطه سفیدیست که چون گناهى کند خال سیاهى در آن پیدا شود، سپس اگر توبه کند آن سیاهى برود و اگر از گناه دنبال‏گیرى کند آن سیاهى بیفزاید تا روى سفیدى را بپوشاند و چون سفیدى پوشیده شد دیگر صاحب آن دل هرگز بخیر نگراید و همین است گفتار خداى عز و جل: «نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب شدند بر دلشان زنگارى بست.» (سوره مطففین، آیه ١٤)

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٧٣، ح ٢٠

٢٧- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَکْثُرُ بِهِ الْخَوْفُ مِنَ السُّلْطَانِ وَ مَا ذَلِکَ إِلَّا بِالذُّنُوبِ فَتَوَقَّوْهَا مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ لَا تَمَادَوْا فِیهَا.

امام صادق علیه السّلام فرمود: گاهى یکى از شما از سلطان بسیار میترسد و این جز براى ارتکاب گناهان نیست تا میتوانید از گناهان بپرهیزید و بر آنها اصرار نورزید.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٧٥، ح ٢٧

١- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّهِیکِیِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا صَغِیرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا کَبِیرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ.

امام صادق علیه السّلام فرمود: با اصرار بر گناه صغیره نباشد و با استغفار کبیره نباشد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٨٨، ح ١

٢- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ‏ قَالَ الْإِصْرَارُ هُوَ أَنْ یُذْنِبَ الذَّنْبَ فَلَا یَسْتَغْفِرَ اللَّهَ وَ لَا یُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِتَوْبَةٍ فَذَلِکَ الْإِصْرَارُ.

امام باقر علیه السلام راجع بقول خداى عز و جل: «و بر آنچه کرده‏اند اصرار نورزند و بدانند (که بد کرده‏اند) ١٣٥ سوره ٣» فرمود: اصرار بر گناه اینست که: کسى گناهى کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد، اینست اصرار بر گناه.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٨٨، ح ٢

٣- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ لَا وَ اللَّهِ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَى الْإِصْرَارِ عَلَى شَیْ‏ءٍ مِنْ مَعَاصِیهِ.

امام صادق علیه السلام میفرمود: نه بخدا سوگند که خدا هیچ طاعتى را با اصرار بر هر گناهى که باشد نپذیرد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٨٨، ح ٣

٦- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسْوَةُ الْقَلْبِ وَ شِدَّةُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ‏.

رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: از نشانه‏هاى شقاوت خشکى چشم (از گریه) و قساوت، قلب سخت و حریص بودن در طلب دنیا و اصرار بر گناهست.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٩٠، ح ٦

٤- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ‏ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ إِنَّهُ وَ اللَّهِ مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ بِإِصْرَارٍ وَ مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا بِإِقْرَارٍ.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر آینه بخدا سوگند هیچ بنده با اصرار (بگناه و ادامه آن) از گناه بیرون نرود و هیچ بنده‏اى از گناه بیرون نرود جز باقرار و اعتراف (بآن).

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٢٦، ح ٤

 

نحوه واقع شدن گناه در وجود انسان

١٦- عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: ... ثُمَّ ذَکَرَ أَصْحَابَ الْمَیْمَنَةِ وَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا بِأَعْیَانِهِمْ جَعَلَ اللَّهُ فِیهِمْ أَرْبَعَةَ أَرْوَاحٍ رُوحَ الْإِیمَانِ وَ رُوحَ الْقُوَّةِ وَ رُوحَ الشَّهْوَةِ وَ رُوحَ الْبَدَنِ فَلَا یَزَالُ الْعَبْدُ یَسْتَکْمِلُ هَذِهِ الْأَرْوَاحَ الْأَرْبَعَةَ حَتَّى تَأْتِیَ عَلَیْهِ حَالاتٌ ... لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ الْفَاعِلُ بِهِ وَ قَدْ تَأْتِی عَلَیْهِ حَالاتٌ فِی قُوَّتِهِ وَ شَبَابِهِ فَیَهُمُّ بِالْخَطِیئَةِ فَیُشَجِّعُهُ رُوحُ الْقُوَّةِ وَ یُزَیِّنُ لَهُ رُوحُ الشَّهْوَةِ وَ یَقُودُهُ رُوحُ الْبَدَنِ حَتَّى تُوْقِعَهُ فِی الْخَطِیئَةِ فَإِذَا لَامَسَهَا نَقَصَ مِنَ الْإِیمَانِ وَ تَفَصَّى مِنْهُ‏ فَلَیْسَ یَعُودُ فِیهِ حَتَّى یَتُوبَ فَإِذَا تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَادَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ نَارَ جَهَنَّمَ ...

امام على علیه السّلام فرمودند: ... سپس اصحاب میمنه را یاد فرموده و آنها همان مؤمنین حقیقى هستند که خدا در آنها چهار روح نهاده (زیرا روح القدس مختص پیغمبرانست) روح ایمان و روح قوت و روح شهوت و روح بدن و بنده همواره در صدد تکمیل این ارواحست و حالاتى برایش پیش آید، ... زیرا خداى عز و جل با او چنین کرده و همچنین در دوران نیرومندى و جوانى حالاتى برایش پیش آید، قصد گناه میکند و روح قوت هم تحریکش مینماید و روح شهوت جلوه میدهد و روح بدن او را میکشاند تا به آن گناهش میرساند و چون بدان رسید، ایمان از او گم شود و کناره گیرد و بسویش برنگردد تا توبه کند و چون توبه کرد، خدا باو توجه فرماید و اگر گناه را تکرار کرد، خدا او را بآتش دوزخ برد؛ ...

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٢٨١، ح ١٦

 

وظیفه فرد هنگام معصیت دیگران

١- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی زِیَادٍ النَّهْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ‏ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى تَغْیِیرِهِ.

امام صادق علیه السلام فرمود: براى مؤمن سزاوار نیست که در مجلسى بنشیند که خداوند در آن مجلسى نافرمانى شود و آن مؤمن قدرت بر بهمزدن آن مجلس نداشته باشد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٤، ح ١

٢- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْجَعْفَرِیِ‏ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ‏ مَا لِی رَأَیْتُکَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَعْقُوبَ فَقَالَ إِنَّهُ خَالِی فَقَالَ إِنَّهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ قَوْلًا عَظِیماً یَصِفُ اللَّهَ وَ لَا یُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَکْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَکْتَهُ فَقُلْتُ هُوَ یَقُولُ مَا شَاءَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ عَلَیَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِیبَکُمْ جَمِیعاً أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِی کَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى ع وَ کَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَیْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِیَعِظَ أَبَاهُ فَیُلْحِقَهُ بِمُوسَى فَمَضَى أَبُوهُ وَ هُوَ یُرَاغِمُهُ‏ حَتَّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِیعاً فَأَتَى مُوسَى ع الْخَبَرُ فَقَالَ هُوَ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَکِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ.

جعفرى گوید: شنیدم حضرت ابو الحسن علیه السلام بمن فرمود: چرا مینگرم که تو نزد عبد الرحمن بن یعقوب هستى، (جعفرى) عرضکرد: او دائى من است؟ حضرت فرمود: او درباره خداسخن ناهموارى گوید؟ خدا را (بصورت اجسام و اوصاف آن) وصف کند؟ پس یا با او همنشین شو و ما را واگذارد یا با ما بنشین و او را ترک کن عرضکردم: او هر چه میخواهد بگوید بمن چه زیانى دارد وقتى که من نگویم آنچه را که او گوید؟ ابو الحسن علیه السلام فرمود: آیا نمى ترسى از اینکه باو عذابى نازل گردد و هر دوى شما را فرا گیرد؟ آیا ندانى (داستان) آن کس را که خود از یاران موسى علیه السلام بود و پدرش از یاران فرعون، پس هنگامى که لشکر فرعون (در کنار دریا) بموسى (و یارانش) رسید، (آن پسر) از موسى جدا شد که پدرش را پند دهد و بموسى (و یارانش) ملحق سازد و پدرش براه خود (در لشکر فرعون) میرفت و این جوان با او (درباره مذهبش) ستیزه میکرد تا اینکه هر دو بکنارى از دریا رسیدند و (همین که لشکر فرعون غرق شدند) آن دو نیز با هم غرق شدند، خبر بموسى علیه السلام رسید، فرمود: او در رحمت خدا است ولى چون عذاب نازل گردد از آنکه نزدیک گنهکار است دفاعى نشود.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٤، ح ٢

٣- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ النَّاسِ کَوَاحِدٍ مِنْهُمْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِهِ.

امام صادق علیه السلام فرمود: با اهل بدعت رفاقت و همنشینى نکنید تا نزد مردم چون یکى از آنها محسوب شوید، رسول خدا (ص) فرمود: انسان بر کیش دوست و رفیق خود است.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٥، ح ٣

٤- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ‏ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ.

از امام صادق علیه السلام حدیث شده است که فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: هر گاه پس از من اهل ریب و بدعت را دیدید بیزارى خود را از آنها آشکار کنید و بسیار بآنها دشنام دهید و درباره آنها بد گوئید و آنها را با برهان و دلیل خفه کنید که (نتوانند در دل مردم القاء شبهه کنند و) نتوانند بفساد در اسلام طمع کنند و در نتیجه مردم از آنها دورى کنند و بدعتهاى آنها را یاد نگیرند و خداوند در برابر این کار براى شما حسنات بنویسد و درجات شما را در آخرت بالا برد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٥، ح ٤

٥- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یُوَاخِیَ الْفَاجِرَ وَ لَا الْأَحْمَقَ وَ لَا الْکَذَّابَ.

امام صادق علیه السلام فرماید: براى مسلمان سزاوار نیست که با فاجر (هرزه، تباهکار، نافرمان) و نه با احمق و نه با دروغگو رفاقت کند.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٥، ح ٥

٦- عَنْهُ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ الْکِنْدِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قَالَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یَجْتَنِبَ مُوَاخَاةَ ثَلَاثَةٍ الْمَاجِنِ‏ وَ الْأَحْمَقِ وَ الْکَذَّابِ فَأَمَّا الْمَاجِنُ فَیُزَیِّنُ لَکَ فِعْلَهُ وَ یُحِبُّ أَنْ تَکُونَ مِثْلَهُ وَ لَا یُعِینُکَ عَلَى أَمْرِ دِینِکَ وَ مَعَادِکَ وَ مُقَارَنَتُهُ جَفَاءٌ وَ قَسْوَةٌ وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَلَیْکَ عَارٌ وَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ لَا یُشِیرُ عَلَیْکَ بِخَیْرٍ وَ لَا یُرْجَى لِصَرْفِ السُّوءِ عَنْکَ وَ لَوْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ رُبَّمَا أَرَادَ مَنْفَعَتَکَ فَضَرَّکَ فَمَوْتُهُ خَیْرٌ مِنْ حَیَاتِهِ وَ سُکُوتُهُ خَیْرٌ مِنْ نُطْقِهِ وَ بُعْدُهُ خَیْرٌ مِنْ قُرْبِهِ وَ أَمَّا الْکَذَّابُ فَإِنَّهُ لَا یَهْنِئُکَ مَعَهُ عَیْشٌ یَنْقُلُ حَدِیثَکَ وَ یَنْقُلُ إِلَیْکَ الْحَدِیثَ کُلَّمَا أَفْنَى أُحْدُوثَةً مَطَّهَا بِأُخْرَى‏ حَتَّى إِنَّهُ یُحَدِّثُ بِالصِّدْقِ فَمَا یُصَدَّقُ وَ یُغْرِی بَیْنَ النَّاسِ بِالْعَدَاوَةِ فَیُنْبِتُ السَّخَائِمَ فِی الصُّدُورِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِکُمْ.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر گاه امیر المؤمنین علیه السلام بمنبر بالا میرفت میفرمود: براى مسلمان سزاوار است که از رفاقت با سه کس اجتناب کند: بى‏باک (در گفتار و کردار و هرزه) و احمق و دروغگو، اما شخص بى‏باک و هرزه، کار خود را براى تو زینت دهد و دوست دارد که تو هم مانند او باشى و در کار دین و آخرتت تو را یارى نکند و رفاقت با او جفا و سخت دلى آرد و رفت و آمدش براى تو ننگ و عار است و اما احمق پس او بخیر و خوبى تو دستور ندهد و در دفع شر از تو امیدى باو نیست اگر چه خود را بتعب و رنج اندازد و چه بسا بخواهد که بتو سودى برساند (ولى بواسطه حماقتش) بتو زیان رساند پس مرگ او بهتر از زندگیش باشد و خموشیش به از سخن گفتن است و دورى‏اش به از نزدیکى است و اما دروغگو هیچ گاه زندگى بهمراهى او بر تو گوارا نیست گفته تو را نزد دیگران برد و حدیث دیگران را نزد تو آرد و هر گاه داستانى را بآخر رساند داستان دیگرى بدنبالش افزاید تا آنجا که بسا راست گوید ولى باور نکنند و در میان مردم دشمنى اندازد و در سینه مردمان کینه‏ها برویاند، پس از خدا بترسید و خود را بپائید (که با چه کسى رفاقت مى‏کنید و طرح دوستى مى‏افکنید).

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٦، ح ٦

٧- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَوْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ص‏ یَا بُنَیَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِی طَرِیقٍ‏ فَقُلْتُ یَا أَبَهْ مَنْ هُمْ قَالَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ یُقَرِّبُ لَکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَاعِدُ لَکَ الْقَرِیبَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُکَ بِأُکْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَخْذُلُکَ فِی مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَهَلْ عَسَیْتُمْ‏ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ‏ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ‏ أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ‏ وَ قَالَ‏ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ‏ عَهْدَ اللَّهِ‏ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ‏ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ‏ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ‏ أُولئِکَ‏ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ وَ قَالَ فِی الْبَقَرَةِ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ‏ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ‏.

از امام صادق علیه السلام از پدرش حدیث شده که فرمود: پدرم على بن الحسین (علیهما السلام) بمن فرمود: پنج کس را در نظر داشته باش و با آنها همراه و هم صحبت و رفیق راه مشو، من گفتم: پدر جان‏آنها چه کسانند؟ فرمود: بپرهیز از همراهى و رفاقت با دروغگو زیرا او بمنزله سرابى است که دور را بتو نزدیک و نزدیک را بتو دور سازد و بپرهیز از رفاقت با فاسق زیرا او ترا بفروشد بلقمه‏اى از خوراکى یا کمتر از آن و بپرهیز از رفاقت با بخیل زیرا او دست از کمک بتو بوسیله مالش بردارد آنگاه که تو بینهایت بدان نیازمندى و بپرهیز از رفاقت با احمق زیرا او میخواهد بتو سود رساند (و بواسطه حماقتش) بتو زیان رساند و بپرهیز از رفاقت با قاطع رحم زیرا من یافتم او را که در سه جاى قرآن باو لعن شده است: خداى عز و جل فرموده است: «پس آیا امید دارید که هر گاه بسرپرستى گمارده شدید آنکه تبهکارى کنید در زمین و قطع رحم کنید، آنانند که خداوند لعنتشان کرده پس کرشان ساخت و چشم‏هاى آنها را کور کرد» (سوره محمد آیه ٢٣) و نیز فرموده است: «آنان که مى‏شکنند پیمان خدا را پس از بستنش و میبرند آنچه خداوند دستور داده که پیوند باشد و تبهکارى کنند در زمین آنان را است لعنت و براى ایشان است بدى آن سراى» (سوره رعد آیه ٢٤) و در سوره بقره (آیه ٢٧) فرموده است: «آنان که پیمان خدا را پس از بستنش بشکنند و ببرند آنچه را خداوند دستور پیوندش داده و فساد کنند در زمین همانا آنانند زیان‏کاران».

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٦، ح ٧

٨- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ‏ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ‏ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها إِلَى آخِرِ الْآیَةِ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ الَّذِی یَجْحَدُ الْحَقَّ وَ یُکَذِّبُ بِهِ وَ یَقَعُ فِی الْأَئِمَّةِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَا تُقَاعِدْهُ کَائِناً مَنْ کَانَ.

شعیب عقرقوفى گوید: پرسیدم از امام صادق علیه السلام از گفتار خداى عز و جل (که فرماید): «و بتحقیق فروآورده است بر شما در کتاب که اگر شنیدید بآیات خدا کفرورزى مى‏شود یا استهزاءمى‏شود بدانها ...» تا آخر آیه (که فرماید: با ایشان ننشینید، سوره نساء آیه ١٤٠). حضرت فرمود: مقصود از این گفتار این است که هر گاه شنیدید که مردى حق را انکار میکند و دروغ مى‏پندارد و درباره امامان علیهم السلام بد مى‏گوید از نزد او برخیز و همنشین با او مشو، هر که خواهد باشد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٧، ح ٨

٩- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَجْلِسُ مَجْلِساً یُنْتَقَصُ فِیهِ إِمَامٌ أَوْ یُعَابُ فِیهِ مُؤْمِنٌ.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که ایمان بخدا و روز قیامت دارد در مجلسى که امامى را مذمت کنند یا مؤمنى را عیب کنند ننشیند.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٧، ح ٩

١٠- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ‏ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص‏ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَقُومُ مَکَانَ رِیبَةٍ.

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: هر که ایمان بخدا و روز جزا دارد در مکان تهمت و شک نایستد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٧، ح ١٠

١١- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَقْعُدَنَّ فِی مَجْلِسٍ یُعَابُ فِیهِ إِمَامٌ أَوْ یُنْتَقَصُ فِیهِ مُؤْمِنٌ.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بخدا و روز جزا ایمان دارد نباید در مجلسى بنشیند که امامى را در آن عیب کنند یا مؤمنى را مذمت نمایند.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٨، ح ١١

١٢- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنِی أَخِی وَ عَمِّی‏ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَلَاثَةُ مَجَالِسَ یَمْقُتُهَا اللَّهُ وَ یُرْسِلُ نَقِمَتَهُ عَلَى أَهْلِهَا فَلَا تُقَاعِدُوهُمْ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ مَجْلِساً فِیهِ مَنْ یَصِفُ لِسَانُهُ کَذِباً فِی فُتْیَاهُ وَ مَجْلِساً ذِکْرُ أَعْدَائِنَا فِیهِ جَدِیدٌ وَ ذِکْرُنَا فِیهِ رَثٌ‏ وَ مَجْلِساً فِیهِ مَنْ یَصُدُّ عَنَّا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ قَالَ ثُمَّ تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثَ آیَاتٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ کَأَنَّمَا کُنَّ فِی فِیهِ أَوْ قَالَ فِی کَفِّهِ- وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ‏ وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ‏ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ‏ وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ‏ الْکَذِبَ‏ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ‏ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ‏.

امام صادق علیه السلام فرمودند: سه مجلس است که خداوند آنها را دشمن دارد و عذاب خود را بر اهل آن بفرستد، پس با آنان ننشینید و مجالست نکنید، یکى آن مجلسى که در آن کسى باشد که در فتواى خود دروغ گوید و دیگر مجلسى که ذکر دشمنان ما در آن تازه و نو، ولى ذکر ما در آن کهنه باشد و دیگر مجلسى که در آن کسى است که از پیروى ما (مردم را) بازمى‏دارد و تو میدانى (که او چنین کسى است، عبد الاعلى گوید): سپس امام صادق علیه السلام سه آیه از کتاب خدا خواند که گویا در دهانش بود- یا گفت: گویا در مشتش بود- (اول این آیه بود سوره انعام آیه ١٠٨:) «دشنام ندهید آنان را که جز خدا میخوانند تا (آنها نیز) دشنام دهند خدا را ستمگرانه بنادانى» (دوم آیه ٦٨ از همان سوره) «و هر گاه بینى آنان را که فرو روند در آیتهاى ما پس رو گردان از ایشان تا فرو روند در داستانى دیگر» (سوم آیه ١١٦ از سوره نحل) «و نگوئید بدان چه میستاید زبانهاى شما بدروغ این حلال است و این حرام است تا بدروغ بر خدا افتراء بندید».

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٨، ح ١٢

١٣- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ الْجُمَحِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا ابْتُلِیتَ بِأَهْلِ النَّصْبِ وَ مُجَالَسَتِهِمْ فَکُنْ کَأَنَّکَ عَلَى الرَّضْفِ حَتَّى تَقُومَ‏ فَإِنَّ اللَّهَ یَمْقُتُهُمْ وَ یَلْعَنُهُمْ فَإِذَا رَأَیْتَهُمْ یَخُوضُونَ فِی ذِکْرِ إِمَامٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ فَقُمْ فَإِنَّ سَخَطَ اللَّهِ یَنْزِلُ هُنَاکَ عَلَیْهِمْ.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه بناصبى‏ها و همنشینى آنها گرفتار شدى پس مانند کسى باش که روى سنگ سرخ شده نشسته باشى تا برخیزى، زیرا خداوند آنها را دشمن دارد و لعنت کند پس هر گاه دیدى که درباره امامى از امامان بد گویند برخیز زیرا غضب خداوند در چنین وقتى بر ایشان نازل گردد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٩، ح ١٣

١٤- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ قَعَدَ عِنْدَ سَبَّابٍ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ تَعَالَى.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر که نزد دشنامگوى باولیاء خدا بنشیند خداى تعالى را نافرمانى کرده است.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٩، ح ١٤

١٥- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ قَعَدَ فِی مَجْلِسٍ یُسَبُّ فِیهِ إِمَامٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ یَقْدِرُ عَلَى الِانْتِصَافِ‏ فَلَمْ یَفْعَلْ أَلْبَسَهُ اللَّهُ الذُّلَّ فِی الدُّنْیَا وَ عَذَّبَهُ فِی الْآخِرَةِ وَ سَلَبَهُ صَالِحَ مَا مَنَّ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ مَعْرِفَتِنَا.

امام باقر علیه السلام فرمود: هر که بنشیند در مجلسى که در آن بامامى از امامان دشنام‏گویند و میتواند برخیزد و نکند خداوند ذلت را در دنیا بر او بپوشاند و در آخرت او را عذاب کند و آن چیز نیکى که بدادن آن بر او منت نهاده (یعنى) معرفت ما را از او بگیرد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٩، ح ١٥

١٦- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنِ الْیَمَانِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ قَالَ: رَأَیْتُ یَحْیَى ابْنَ أُمِّ الطَّوِیلِ وَقَفَ‏ بِالْکُنَاسَةِ ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ مَعْشَرَ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ إِنَّا بُرَآءُ مِمَّا تَسْمَعُونَ مَنْ سَبَّ عَلِیّاً ع فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بُرَآءُ مِنْ آلِ مَرْوَانَ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثُمَّ یَخْفِضُ صَوْتَهُ فَیَقُولُ مَنْ سَبَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَلَا تُقَاعِدُوهُ وَ مَنْ شَکَّ فِیمَا نَحْنُ عَلَیْهِ فَلَا تُفَاتِحُوهُ‏ وَ مَنِ احْتَاجَ إِلَى مَسْأَلَتِکُمْ مِنْ إِخْوَانِکُمْ فَقَدْ خُنْتُمُوهُ‏ ثُمَّ یَقْرَأُ- إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ‏ یَشْوِی الْوُجُوهَ‏ بِئْسَ الشَّرابُ‏ وَ ساءَتْ‏ مُرْتَفَقاً. (التوبة: ١٨)

یمان بن عبد اللَّه گوید: یحیى پسر ام طویل را دیدم که در کناسه (میدان بزرگ کوفه) ایستاده و با بلندترین آوازش فریاد میزد و میگفت: اى گروه دوستان خدا ما بیزاریم از آنچه شما میشنوید، هر که على علیه السلام را سب کند لعنت خدا بر او باد، ما بیزاریم از آل مروان و آنچه بجز از خدا مى‏پرستند، پس صدایش را کوتاه میکرد و (آهسته‏تر) میگفت: هر کس اولیاء خدا را سب کرد با او ننشینید و هر که شک دارد در آنچه ما بدان هستیم با او محاکمه نکنید و هر که از برادرانتان نیازمند بخواهش و گدائى از شما شد باو خیانت کرده‏اید (یعنى پیش از اینکه خواهش کند باو عطا کنید که نیاز بسؤال پیدا نکند) سپس میخواند (این آیه شریفه را) «همانا ما آماده کرده‏ایم براى ستمکاران آتشى که فرا گرفته است بدیشان سراپرده آن و اگر فریاد کنند فریادرسى شوند بآبى چون آهن گداخته، بریان کند چهره‏ها را، چه زشت نوشابه‏ایست و چه زشت آسایشگاهى» (سوره کهف آیه ٢٩).

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٧٩، ح ١٦

٨- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَطَاعَ رَجُلًا فِی مَعْصِیَةٍ فَقَدْ عَبَدَهُ.

امام صادق علیه السّلام فرمود: هر که مردى را در گناهى پیروى کند بتحقیق که او را پرستش کرده است.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٣٩٨، ح ٨

١٥٠- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ لآَخُذَنَّ الْبَرِی‏ءَ مِنْکُمْ بِذَنْبِ‏ السَّقِیمِ وَ لِمَ لَا أَفْعَلُ وَ یَبْلُغُکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مَا یَشِینُکُمْ وَ یَشِینُنِی فَتُجَالِسُونَهُمْ وَ تُحَدِّثُونَهُمْ فَیَمُرُّ بِکُمُ الْمَارُّ فَیَقُولُ هَؤُلَاءِ شَرٌّ مِنْ هَذَا فَلَوْ أَنَّکُمْ إِذَا بَلَغَکُمْ عَنْهُ مَا تَکْرَهُونَ زَبَرْتُمُوهُمْ وَ نَهَیْتُمُوهُمْ کَانَ أَبَرَّ بِکُمْ وَ بِی.

امام صادق علیه السّلام فرمود: من تندرستان شما را به گناه بیمارانتان مؤاخذه مى‏کنم و چرا چنین نکنم؟ از مردى به شما آن مى‏رسد که موجب زشتى شما و من است و باز هم با او و همگنانش همنشینى مى‏کنید و سخن مى‏گویید و کسى به شما گذر مى‏کند و مى‏گوید: اینها که با او نشسته‏اند از او بدترند. اگر هنگامى که از سوى این گونه افراد به شما آن رسد که ناخوشتان مى‏آید با آنها درشتى کنید و برانیدشان براى شما و من بهتر خواهد بود.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٨، ص ١٥٨، ح ١٥٠

٤٦٦- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِی وَصِیَّةِ لُقْمَانَ لِابْنِهِ یَا بُنَیَّ سَافِرْ بِسَیْفِکَ وَ خُفِّکَ وَ عِمَامَتِکَ وَ خِبَائِکَ وَ سِقَائِکَ وَ إِبْرَتِکَ وَ خُیُوطِکَ وَ مِخْرَزِکَ وَ تَزَوَّدْ مَعَکَ مِنَ الْأَدْوِیَةِ مَا تَنْتَفِعُ بِهَا أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ وَ کُنْ لِأَصْحَابِکَ مُوَافِقاً إِلَّا فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

[٤٦٦] حمّاد بن عیسى از امام صادق علیه السّلام روایت مى‏کند که فرمود: در سفارشهاى لقمان به پسرش از جمله این بود که به او گفت: پسر عزیزم! در سفر، شمشیر، کفش، عمامه، خیمه، مشک آب، سوزن و نخ و جوالدوز خود را همراه بردار و از دارو آنچه به کار تو و همسفرانت مى‏آید همراه خود داشته باش و در کارها با همسفران موافق و همسو باش مگر در نافرمانى از خدا.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٨، ص ٣٠٣، ح ٤٦٦

 

نوشتن گناه توسط فرشتگان

٣- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَلَکَیْنِ هَلْ یَعْلَمَانِ بِالذَّنْبِ‏ إِذَا أَرَادَ الْعَبْدُ أَنْ یَفْعَلَهُ أَوِ الْحَسَنَةِ فَقَالَ رِیحُ الْکَنِیفِ وَ رِیحُ الطِّیبِ سَوَاءٌ قُلْتُ لَا قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا هَمَّ بِالْحَسَنَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ طَیِّبَ الرِّیحِ فَقَالَ صَاحِبُ الْیَمِینِ لِصَاحِبِ الشِّمَالِ قُمْ فَإِنَّهُ قَدْ هَمَّ بِالْحَسَنَةِ فَإِذَا فَعَلَهَا کَانَ لِسَانُهُ قَلَمَهُ وَ رِیقُهُ مِدَادَهُ فَأَثْبَتَهَا لَهُ وَ إِذَا هَمَّ بِالسَّیِّئَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ مُنْتِنَ الرِّیحِ فَیَقُولُ صَاحِبُ الشِّمَالِ لِصَاحِبِ الْیَمِینِ قِفْ فَإِنَّهُ قَدْ هَمَّ بِالسَّیِّئَةِ فَإِذَا هُوَ فَعَلَهَا کَانَ لِسَانُهُ قَلَمَهُ وَ رِیقُهُ مِدَادَهُ وَ أَثْبَتَهَا عَلَیْهِ.

عبد اللَّه بن موسى بن جعفر گوید: از پدرم (موسى بن جعفر علیه السّلام) پرسیدم از دو فرشته (موکل) بر انسان که آیا هر گاه بنده قصد گناه کند یا قصد کار نیک کند میدانند؟ فرمود: بوى مبال و بوى عطر یکى است؟ گفتم: نه، فرمود: همانا بنده چون آهنگ کار نیک کند از نفسش بوی خوش بیرون آید، پس فرشته دست راست بفرشته دست چپ گوید: برخیز (و دنبال کار خود رو) زیرا این بنده آهنگ کار خوب کرده و هنگامى که آن کار خوب را انجام داد زبانش قلم او باشد و آب دهانش مرکب او و آن را براى او ثبت کند و هر گاه آهنگ گناه کند از نفسش بوی بد بیرون آید، پس فرشته دست چپ بدست راستى گوید: توقف کن (و دست نگهدار و چیزى ننویس) زیرا او آهنگ گناه کرده و چون آن گناه را بجا آورد زبانش قلم او است و مرکبش آب دهان او و آن گناه را بر او ثبت کند.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٢٩، ح ٣

 

دلیل گناه کردن برخی از مؤمنین

٤- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ بَهْرَامَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَنْ جَاءَنَا یَلْتَمِسُ الْفِقْهَ وَ الْقُرْآنَ وَ تَفْسِیرَهُ فَدَعُوهُ وَ مَنْ جَاءَنَا یُبْدِی عَوْرَةً قَدْ سَتَرَهَا اللَّهُ فَنَحُّوهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ اللَّهِ إِنَّنِی لَمُقِیمٌ عَلَى ذَنْبٍ مُنْذُ دَهْرٍ أُرِیدُ أَنْ أَتَحَوَّلَ عَنْهُ إِلَى غَیْرِهِ فَمَا أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّکَ وَ مَا یَمْنَعُهُ أَنْ یَنْقُلَکَ مِنْهُ إِلَى غَیْرِهِ إِلَّا لِکَیْ تَخَافَهُ‏.

عمرو بن جمیع گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: هر که نزد ما آید و فقه و قرآن و تفسیر آن را جوید از او دست بدارید (تا بیاید و فرا گیرد) و هر که نزد ما آید تا عیبى که خدا پوشانده است فاش کند او را دور کنید (و از آمدنش بنزد ما جلوگیرى کنید) یکى از آن مردم (که حاضر بود) عرضکرد قربانت بخدا سوگند همانا من دیر زمانى است دچار گناهى هستم و هر چه خواهم که از آن گناه بسوى کار (نیک) دیگرى بیرون روم و آن را وانهم نتوانم؟ حضرت باو فرمود: اگر راستگوئى پس همانا خدا تو را دوست دارد و چیزى جلوگیر او نشده که تو را از آن بکار (نیک) دیگرى نقل دهد جز اینکه (خواهد) که تو از او در ترس باشى.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٤٢، ح ٤

١- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ‏ (النجم: ٣٣) قَالَ هُوَ الذَّنْبُ یُلِمُّ بِهِ الرَّجُلُ فَیَمْکُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ یُلِمُّ بِهِ بَعْدُ.

محمد بن مسلم گوید: به امام صادق علیه السّلام عرضکردم: آیا (تفسیر) گفتار خداى عز و جل‏نزد شما چیست؟ (که فرماید): «آنان که دورى گزینند از گناهان بزرگ و ناشایسته‏ها جز لمم» (سوره نجم آیه ٣٢) فرمود: لمم گناهى است که شخص بدان دست زند، سپس تا خدا خواهد (مدتى) خوددارى کند و باز دوباره بدان دست زند.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٤١، ح ١

٦- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَکُونُ سَجِیَّتُهُ الْکَذِبَ وَ الْبُخْلَ وَ الْفُجُورَ وَ رُبَّمَا أَلَمَّ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً لَا یَدُومُ عَلَیْهِ قِیلَ فَیَزْنِی قَالَ نَعَمْ وَ لَکِنْ لَا یُولَدُ لَهُ مِنْ تِلْکَ النُّطْفَةِ.

على بن رئاب گوید: شنیدم امام صادق علیه السّلام میفرمود: سرشت و طبیعت مؤمن دروغ و بخل و زناکارى نیست و گاهى بچیزى از آنها دست زند ولى ادامه ندهد، عرض شد: (ممکن است که) او زنا کند؟ فرمود: آرى ولى از آن نطفه فرزندى نیارد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٤٢، ح ٦

٢- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ‏ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ‏ قَالَ الْهَنَةُ بَعْدَ الْهَنَةِ أَیِ الذَّنْبُ بَعْدَ الذَّنْبِ یُلِمُّ بِهِ الْعَبْدُ.

و نیز محمد بن مسلم از یکى از دو امام باقر و یا صادق علیهما السّلام حدیث کند که فرموده: بآن حضرت عرضکردم: (درباره تفسیر لمم در این آیه) فرمود: آن گناه پس از گناه است که بنده دست بدان زند.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٤١، ح ٢

٣- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ ذَنْبٌ یَهْجُرُهُ زَمَاناً ثُمَّ یُلِمُّ بِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ إِلَّا اللَّمَمَ‏ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ‏ قَالَ الْفَوَاحِشُ الزِّنَى وَ السَّرِقَةُ وَ اللَّمَمُ الرَّجُلُ یُلِمُّ بِالذَّنْبِ فَیَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ.

اسحاق بن عمار گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: هیچ مؤمنى نباشد جز اینکه براى او گناهى است که مدتى او را از خود دور ساخته، سپس بدان دست زند و اینست گفتار خداى عز و جل: «جز لمم» (در همان آیه که در حدیث گذشت) و از آن حضرت تفسیر (تمامى آن آیه و) گفتار خداى عز و جل را پرسیدم؟ فرمود: مقصود از فواحش (در آیه) زنا و دزدیست و لمم آنست که شخص بگناه دست زند پس از خداوند آمرزش خواهد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٤٢، ح ٣

٥- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا وَ قَدْ طُبِعَ عَلَیْهِ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَهْجُرُهُ الزَّمَانَ ثُمَّ یُلِمُّ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ‏ قَالَ اللَّمَّامُ‏ الْعَبْدُ الَّذِی یُلِمُّ الذَّنْبَ بَعْدَ الذَّنْبِ لَیْسَ مِنْ سَلِیقَتِهِ أَیْ مِنْ طَبِیعَتِهِ.

امام صادق علیه السّلام فرمود: هیچ گناهى نیست جز آنکه بنده مؤمنى بدان خو گرفته، مدتى آن را واگذارد سپس (دوباره) بآن دست زند و آن است گفتار خداى عز و جل: «آنان که دورى گزینند از گناهان بزرگ و ناشایسته‏ها جز لمم» فرمود: امام: آن بنده‏ایست که بگناهى پس از گناهى دست زند که موافق سلیقه او یعنى از طبیعت او نیست.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٤٢، ح ٥

 

نیکی، از بین برنده آثار گناه

٣- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی النُّعْمَانِ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: یَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا یَغُرَّنَّکَ النَّاسُ مِنْ نَفْسِکَ فَإِنَّ الْأَمْرَ یَصِلُ إِلَیْکَ دُونَهُمْ وَ لَا تَقْطَعْ نَهَارَکَ بِکَذَا وَ کَذَا فَإِنَّ مَعَکَ مَنْ یَحْفَظُ عَلَیْکَ عَمَلَکَ وَ أَحْسِنْ فَإِنِّی لَمْ أَرَ شَیْئاً أَحْسَنَ دَرَکاً وَ لَا أَسْرَعَ طَلَباً مِنْ حَسَنَةٍ مُحْدَثَةٍ لِذَنْبٍ‏ قَدِیمٍ.

ابو نعمان عجلى از امام باقر علیه السّلام حدیث کند که فرمود: اى ابا نعمان مردم تو را بخودت مغرور نکنند (و با مدح و ستایشت تو را از خودت غافل نکنند) زیرا (سزاى) کار (و کردارت) بتو رسد نه بآنها و روزت را بچنین و چنان (یعنى سخنان بیهوده) بپایان مبر، زیرا با تو کسى هست که کردار تو را بر تو نگهدارد (و یادداشت کند) و نیکى کن زیرا من ندیده‏ام چیزى را براى تدارک گناه گذشته و کهنه، بهتر و شتابانتر از کردار نیکى که تازه باشد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٢، ص ٤٥٤، ح ٣

 

گناه دشمنی با خداست

١١- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِیِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عِیَاضٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَشْیَاءَ مِنَ الْمَکَاسِبِ فَنَهَانِی عَنْهَا فَقَالَ یَا فُضَیْلُ وَ اللَّهِ لَضَرَرُ هَؤُلَاءِ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ أَشَدُّ مِنْ ضَرَرِ التُّرْکِ وَ الدَّیْلَمِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْوَرِعِ مِنَ النَّاسِ قَالَ الَّذِی یَتَوَرَّعُ عَنْ مَحَارِمِ‏ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَجْتَنِبُ هَؤُلَاءِ وَ إِذَا لَمْ یَتَّقِ الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِی الْحَرَامِ وَ هُوَ لَا یَعْرِفُهُ وَ إِذَا رَأَى الْمُنْکَرَ فَلَمْ یُنْکِرْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ فَقَدْ بَارَزَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْعَدَاوَةِ وَ مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَ الظَّالِمِینَ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَمِدَ نَفْسَهُ عَلَى هَلَاکِ الظَّالِمِینَ فَقَالَ- فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏.

فضیل بن عیاض گوید: از امام صادق علیه السّلام در مورد برخى از راه‌هاى کاسبى پرسیدم (که مرتبط‍‌ با حکومت بود). آن حضرت مرا از آن‌ها بازداشت و فرمود: اى فضیل! به خدا سوگند! ضرر این‌ها بر امّت، سخت‌تر از ضرر ترکان و دیلمان است. آن‌گاه در مورد کناره‌گیرى و پارسایى از مردم پرسیدم. فرمود: کسى که از محرّمات الهى خوددارى مى‌کند و از این‌ها اجتناب و دورى مى‌نماید و اگر کسى از شبهه‌ها نپرهیزد، به صورتى گرفتار حرام مى‌شود که نمى‌فهمد حرام است. هنگامى که کار منکر و زشت را ببیند آن را انکار نمى‌کند در حالى که مى‌تواند نهى از منکر کند. چنین کسى دوست مى‌دارد که عبادت الهى به جاى آورد و کسى که دوست داشته باشد معصیت کند با خدا به دشمنى و مبارزه پرداخته است؛ و هرکس دوست دارد ستمگران باقى بمانند بدان معناست که دوست داشته است معصیت الهى کند؛ این در حالى است که خداى تعالى خویشتن را به جهت هلاک کردن ظالمان ستوده و فرموده است: «پس دنباله کسى که ستم کرده بریده شد (هلاک شدند) و ستایش ویژه پروردگار جهانیان است».

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٥، ص ١٠٨، ح ١١

 

گناه تا پایان عمر

٤- قَالَ عَلِیٌّ علیه السّلام (خطبة الوسیلة): ... کَمْ مِنْ عَاکِفٍ عَلَى ذَنْبِهِ‏ فِی آخِرِ أَیَّامِ عُمُرِهِ.

امام علی علیه السّلام در خطبه وسیله فرمودند: ... چه بسا کسى که در پایان عمر نیز همچنان ملازم گناه خود باشد.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٨، ص ٢٣، ح ٤

 

خلق شدن اطاعت قبل از معصیت

١١٦- ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجَنَّةَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ النَّارَ وَ خَلَقَ الطَّاعَةَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْمَعْصِیَةَ وَ خَلَقَ الرَّحْمَةَ قَبْلَ الْغَضَبِ وَ خَلَقَ الْخَیْرَ قَبْلَ الشَّرِّ وَ خَلَقَ الْأَرْضَ قَبْلَ السَّمَاءِ وَ خَلَقَ الْحَیَاةَ قَبْلَ الْمَوْتِ وَ خَلَقَ الشَّمْسَ قَبْلَ الْقَمَرِ وَ خَلَقَ النُّورَ قَبْلَ الظُّلْمَةِ.

امام باقر علیه السّلام مى‏فرماید: خداوند عزّ و جلّ بهشت را پیش از دوزخ آفرید و فرمانبرى را پیش از سرکشى و رحمت را پیش از غضب و خیر را پیش از رشد و زمین را پیش از آسمان و زندگى را پیش از مرگ و خورشید را پیش از ماه و نور را پیش از تاریکى.

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ٨، ص ١٤٥، ح ١١٦

 

احادیث مربوط به گناه - بخش ١

احادیث مربوط به گناه - بخش ٢

احادیث مربوط به گناه - بخش ٣

احادیث مربوط به گناه - بخش ٤

احادیث مربوط به گناه - بخش ٥

احادیث مربوط به گناه - بخش ٦

احادیث مربوط به گناه - بخش ٧

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی