اصحاب اعراف
موضوعات
اصحاب اعراف: ائمه (ع) و بزرگان- انسانهای نه خوب و نه بد-
کلمه « الْأَعْرافِ » در کتابهای برگزیده بررسی شد.
معنی «اصحاب اعراف» مطابق شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم ؛ ج٢ ؛ ص ٩٤
«مردانى که بر اعرافاند» براى آن دو تفسیر شده یکى این که طائفهاند از مسلمانان که کوتاهى کردهاند در عمل پس حبس کرده میشوند در اعراف تا این که حکم کند حق تعالى در باره ایشان به آن چه خواهد. و موافق این تفسیر است آنچه روایت شده از حضرت امام محمّد باقر صلوات اللّه و سلامه علیه که پرسیدند از آن حضرت از اصحاب أعراف، پس فرمود که: ایشان قومىاند که برابر است حسنات و سیّئات ایشان پس کوتاهى کرده است بایشان أعمال ایشان و ایشان بر آن نحویند که خداى عزّ و جلّ فرموده است. همچنین آنچه روایت شده از حضرت امام بحق ناطق امام جعفر صادق صلوات اللّه علیه این که پرسیده شد آن حضرت از ایشان، پس فرمود که: قومىاند که مساوى است حسنات و سیّئات ایشان پس اگر داخل کند خدا ایشان را بجهنّم پس بسبب گناهان ایشان است و اگر داخل کند ایشان را ببهشت پس بسبب رحمت اوست و در بعضى روایات چنین واقع شده: پس اگر داخل کند خدا ایشان را ببهشت پس بسبب رحمت اوست و اگر عذاب کند ایشان را ظلم نکرده خواهد بود ایشان را.
و تفسیر دویم این که: قومىاند بلند مرتبه مثل أنبیاء یا شهدا یا بر گزیدگان مؤمنان و علماى ایشان یا ملائکهاند که دیده میشوند در صورت مردان که ایشان بر أعراف روند تا أصحاب بهشت و أصحاب دوزخ را نشان دهند و أمر کنند که هر کس را بجاى او برند.
اصحاب اعراف
ائمه (ع) و بزرگان
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: جَاءَ ابْنُ الْکَوَّاءِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ فَقَالَ نَحْنُ عَلَى الْأَعْرَافِ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِسِیمَاهُمْ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِی لَا یُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ یُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى الصِّرَاطِ فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَ لَکِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِیلَهُ وَ الْوَجْهَ الَّذِی یُؤْتَى مِنْهُ فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلَایَتِنَا أَوْ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا فَإِنَّهُمْ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ فَلَا سَوَاءٌ مَنِ اعْتَصَمَ النَّاسُ بِهِ وَ لَا سَوَاءٌ حَیْثُ ذَهَبَ النَّاسُ إِلَى عُیُونٍ کَدِرَةٍ یُفْرَغُ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ وَ ذَهَبَ مَنْ ذَهَبَ إِلَیْنَا إِلَى عُیُونٍ صَافِیَةٍ تَجْرِی بِأَمْرِ رَبِّهَا لَا نَفَادَ لَهَا وَ لَا انْقِطَاعَ.
امام صادق (علیه السّلام) میفرمود: ابن کوّاء نزد امیر المؤمنین (علیه السّلام) آمد و گفت: اى امیر مؤمنان (آیه ٤٦ سوره ٧)«بر اعراف مردانى باشند که همه کس را از رخسارشان شناسند» یعنى چه؟ فرمود: مائیم بر اعراف که یاران خود را به رخسارشان میشناسیم و مائیم اعراف که خداى عز و جل جز از طریق معرفت ما شناخته نشود و مائیم اعراف که خدا ما را در روز قیامت بر روى صراط معرفت قرار دهد، پس داخل بهشت نشود مگر کسى که ما او را شناسیم و او ما را شناسد و بدوزخ نرود جز آنکه ما او را ناشناس دانیم و او ما را، خداى تبارک و تعالى اگر میخواست خودش را بیواسطه به بندگانش میشناسانید ولى ما را در جاده و راه و طریق معرفت خود قرار داد، کسانى که از ولایت ما روگردانیده و دیگران را بر ما ترجیح دهند از صراط مستقیم منحرفند [در قیامت از صراط بسر در آیند] برابر نیست و برابر نیست کسانى که مردم به آنها پناه گیرند (که ما اهل بیت پیغمبر باشیم) با کسانى که خود محتاج پناهندگى بدیگران باشند (که پیشوایان عامه باشند) زیرا آن مردم (پیروان پیشوایان؟؟؟) بسوى چشمههاى آب تیره اندک که از چشمهاى بچشمۀ دیگر ریزد رفتند و کسانى که سوى ما آمدند بسوى چشمههاى صافى آمدند که آبش بامر پروردگار جاریست و تمام شدن و خشک شدن ندارد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ١، ص ١٨٤، ح ٩
٣- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ حُمْرَانُ أَوْ أَنَا وَ بُکَیْرٌ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّا نَمُدُّ الْمِطْمَارَ قَالَ وَ مَا الْمِطْمَارُ قُلْتُ التُّرُّ فَمَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ تَوَلَّیْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ بَرِئْنَا مِنْهُ فَقَالَ لِی یَا زُرَارَةُ قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ فَأَیْنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا أَیْنَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ أَیْنَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً أَیْنَ أَصْحابُ الْأَعْرافِ أَیْنَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ.
وَ زَادَ حَمَّادٌ فِی اَلْحَدِیثِ قَالَ: فَارْتَفَعَ صَوْتُ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ صَوْتِی حَتَّى کَانَ یَسْمَعُهُ مَنْ عَلَى بَابِ اَلدَّارِ . وَ زَادَ فِیهِ جَمِیلٌ عَنْ زُرَارَةَ : فَلَمَّا کَثُرَ اَلْکَلاَمُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَالَ لِی یَا زُرَارَةُ حَقّاً عَلَى اَللَّهِ أَنْ لاَ یُدْخِلَ اَلضُّلاَّلَ اَلْجَنَّةَ .
زراره گوید: من و حمران - یا من و بکیر - خدمت امام محمد باقر علیه السّلام شرفیاب شدیم، من بوى عرضکردم: ما خود را تراز کنیم (و بسنجیم) فرمود: تراز چیست؟ عرضکردم: ریسمانکار (بنایان) پس هر کس با ما موافقت داشت چه علوى باشد (و منسوب بامیر المؤمنین علیه السّلام باشد) چه غیر او را دوست داریم (یا با او دوستى کنیم) و هر که با ما مخالف بود چه علوى باشد چه غیر او از او بیزارى جوئیم؟ پس بمن فرمود: اى زراره گفتار خداوند از گفته تو درستتر است، پس کجایند آنها که خداى عز و جل (در بارۀشان ) فرماید:«مگر ناتوانان از مردان و زنان و کودکان که نه چاره دارند و نه راه بجائى برند»(سوره نساء آیه ٩٨) کجایند آنان که بامید خدایند؟ کجایند آنان که کار نیک را با کردار بد بهم آمیختند؟ کجایند اصحاب اعراف؟ کجایند مؤلفة قلوبهم؟(یعنى دل بدست آوردگان، و آنها دستهاى از اشراف زمان رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) بودند که آن حضرت سهمى از زکاة بآنها میداد که دل آنها را بدست آورد و براى جنگ با دشمنان اسلام بآنان استعانت جوید). حماد (از قول زراره) در این حدیث افزوده است: که آواز امام باقر علیه السلام و صداى من بلند شد تا حدى که هر که در خانه بود مىشنید. و جمیل از قول زراره در حدیث افزوده است:(زراره گفت:) همین که سخن میان من و آن حضرت بدراز کشید بمن فرمود:(آیا) بر خداوند حتم است که گمراهان را ببهشت نبرد؟.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٣٨٢، ح ٣
عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنَ عَلِیٍّ ع قَالَ: خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ص بِالْکُوفَةِ ... وَ نَحْنُ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ أَنَا وَ عَمِّی وَ أَخِی وَ ابْنُ عَمِّی وَ اللَّهِ فَالِقِ الْحَبِّ وَ النَّوَى لَا یَلِجُ النَّارَ لَنَا مُحِبٌّ وَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ لَنَا مُبْغِضٌ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ (( ١١). الأعراف: ٤٤.) ...
جابر جعفى گوید: امام پنجم حضرت باقر علیه السلام فرمود: أمیر المؤمنین علىّ بن ابى طالب علیه السلام در شهر کوفه خطبهاى ایراد کرد: ... و ما هستیم «اصحاب اعراف» من و عمویم (حمزه) و برادرم (جعفر طیّار) و پسر عمویم (حضرت محمد (ص)). به خداى شکافنده دانه و هسته گیاه، سوگند که آتش جهنّم دوست ما را فرانمىگیرد، و دشمن کینهتوز ما به بهشت وارد نمیگردد چنان که خدا فرموده است: وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ (و بر اعراف مقام بلندى است میان بهشت و جهنم) مردانى هستند که همگى را به سیمایشان میشناسند- اعراف ٧: ٤٤) ...
معانی الأخبار، ص ٥٨، ح ٩
قَالَ عَلِیّ (ع): أَنَا قَسِیمُ النَّارِ وَ خَازِنُ الْجِنَانِ وَ صَاحِبُ الْحَوْضِ وَ صَاحِبُ الْأَعْرَافِ وَ لَیْسَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِمَامٌ إِلَّا وَ هُوَ عَارِفٌ بِأَهْلِ وَلَایَتِهِ وَ ذَلِکَ لِقَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ.
امام علی (ع) فرمودند: من تقسیم کنندۀ جهنّم و خزانه دار بهشت و صاحب حوض و صاحب اعرافم.از ما اهل بیت پیامبر،پیشوایى نیست مگر این که به حوزه ولایت خود آشناست و این با توجّه به گفتۀ خداى بلند مرتبه است که فرمود:«تو رساننده اى و از براى هر قومى،راهنمایى است».
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ١١٨، ح ٢٠٥٨
قَالَ عَلِیّ (ع): الْمُوقِنُونَ وَ الْمُخْلِصُونَ وَ الْمُؤْثِرُونَ مِنْ رِجَالِ الْأَعْرَافِ.
امام علی (ع) فرمودند: صاحبان یقین و مخلصان و بخشندگان از مردان اعرافند.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ١٦٨، ح ٣٣١٢
یَرْفَعُهُ الشَّیْخُ الْمُفِیدُ رَحِمَهُ اللَّهُ إِلَى سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ الْأَوْصِیَاءُ مِنْ وُلْدِکَ أَعْرَافُ اللَّهِ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ لَا یَدْخُلُهَا إِلَّا مَنْ عَرَفَکُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرْتُمُوهُ.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ به على علیه السلام ـ : اى على! تو و اوصیاى از نسل تو، اعرافِ میان بهشت و دوزخ هستید که کسى بدان در نیاید مگر کسى که شما را بشناسد و شما هم او را بشناسید و به آتش در نیاید مگر کسى که شما را (بر حقّ) نشناسد و شما هم او را (بر صراط حقّ) نشناسید.
إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج ٢، ص ٢٩٨
قَالَ الصَّادِقُ ع: التَّوَاضُعُ أَصْلُ کُلِّ شَرَفٍ وَ خَیْرٍ وَ نَفِیسٍ وَ مَرْتَبَةٍ رَفِیعَةٍ وَ لَوْ کَانَ لِلتَّوَاضُعِ لُغَةٌ یَفْهَمُهَا الْخَلْقُ لَنَطَقَ عَنْ حَقَائِقِ مَا فِی مَخْفِیَّاتِ الْعَوَاقِبِ وَ التَّوَاضُعُ مَا یَکُونُ لِلَّهِ وَ فِی اللَّهِ وَ مَا سِوَاهُ مَکْرٌ وَ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ شَرَّفَهُ اللَّهُ عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ وَ لِأَهْلِ التَّوَاضُعِ سِیمَاءُ یَعْرِفُهَا أَهْلُ السَّمَاوَاتِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ مِنَ الْعَارِفِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ (الأعراف: ٤٦) وَ قَالَ أَیْضاً مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ (المائدة، ٥٤) الْآیَةَ ...
حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: تواضع و فروتنى اساس هر گونه شرافت عظیم و مرتبه بلندى است، و اگر براى تواضع زبان و لغتى بود هر آینه خبر مى داد ما را از حقایق پوشیده و اسرار نهان و نتائجى را که براى آن هست و تواضع چیزى است که براى خدا و در راه خدا باشد، و اگر نه، آن مکر و حیله است، اگر چه به صورت تواضع باشد. و چون تواضع براى خدا شد؛ خداوند متعال او را عزّت و بزرگى داده، و شرافت بر دیگران پیدا مى کند و برای اهل تواضع چهره ای است که او را اهل آسمانها از فرشتگان می شناسند و همینطور اهل زمین از عارفین خدای عزوجل می فرماید «بر اعراف مردانى باشند که همه کس را از رخسارشان شناسند» و همچنین می فرماید « هر کس از شما از دین خود برگردد به زودى خدا گروهى [دیگر] را مىآورد که آنان را دوست مىدارد » ...
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ١١، ص ٢٩٨، ح ١٣٠٨٧
٤- بصائر الدرجات عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی بَابٍ مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ عَلَى سُورِ الْجَنَّةِ یَعْرِفُ کُلُّ إِمَامٍ مِنَّا مَا یَلِیهِ قَالَ مِنَ الْقَرْنِ الَّذِی هُوَ فِیهِ إِلَى الْقَرْنِ الَّذِی کَانَ.
ابوبصیر گوید: از امام باقر علیه السلام دربارهی این کلام خدای عزّوجلّ: وَ عَلَی الأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیمَاهُمْ سؤال کردم. فرمود: «آنان ائمّه اهل بیت هستند و آنان دری از یاقوت سرخ بر حصار بهشت هستند و هر امامی از ما، آنچه را پس از اوست، میشناسد». پس مردی گفت: معنای آنچه پس از اوست، چیست؟ فرمود: از قرنی که در آن به سر میبرد تا قرنی که گذشته است.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ٣٣٥، ح ٤
٤٨- الإحتجاج هِشَامُ بْنُ الْحَکَمِ سَأَلَ الزِّنْدِیقُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ کَیْفَ یُنَعَّمُ أَهْلُ الْجَنَّةِ بِمَا فِیهَا مِنَ النَّعِیمِ وَ مَا مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدِ افْتَقَدَ ابْنَهُ أَوْ أَبَاهُ أَوْ حَمِیمَهُ أَوْ أُمَّهُ فَإِذَا افْتَقَدُوهُمْ فِی الْجَنَّةِ لَمْ یَشْکُوا فِی مَصِیرِهِمْ إِلَى النَّارِ فَمَا یَصْنَعُ بِالنَّعِیمِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّ حَمِیمَهُ فِی النَّارِ یُعَذَّبُ قَالَ ع إِنَّ أَهْلَ الْعِلْمِ قَالُوا إِنَّهُمْ یُنْسَوْنَ ذِکْرَهُمْ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ انْتَظَرُوا قُدُومَهُمْ وَ رَجَوْا أَنْ یَکُونُوا بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فِی أَصْحَابِ الْأَعْرَافِ.
شخص زندیقی از امام صادق علیه السلام پرسید: چگونه بهشتیان از نعمات آنجا استفاده می کنند با اینکه غالبشان فاقد پسر یا پدر یا رفیق یا مادر خود شده و فقدانشان فقط حاکی از این است که همه مفقودین در دوزخند، پس با نعمات چه کند آنکه از حال رفیقش در جهنّم و عذاب با خبر است؟ فرمود: اهل علم گفتهاند: اهل بهشت یاد آنان را فراموش میکنند؛ و برخی دیگر گفتهاند: چشم به راه آنان میباشد و امید آن دارد که از جمله اهل اعراف؛ میان دوزخ و بهشت باشند.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٣٦، ح ٤٨
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: النَّاسُ عَلَى سِتَّةِ أَصْنَافٍ قَالَ قُلْتُ أَ تَأْذَنُ لِی أَنْ أَکْتُبَهَا قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مَا أَکْتُبُ قَالَ اکْتُبْ أَهْلَ الْوَعِیدِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ وَ اکْتُبْ وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً قَالَ قُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ وَحْشِیٌّ مِنْهُمْ قَالَ وَ اکْتُبْ وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ قَالَ وَ اکْتُبْ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً إِلَى الْکُفْرِ وَ لَا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا إِلَى الْإِیمَانِ- فَأُولئِکَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ قَالَ وَ اکْتُبْ أَصْحَابَ الْأَعْرَافِ قَالَ قُلْتُ وَ مَا أَصْحابُ الْأَعْرافِ قَالَ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَیِّئَاتُهُمْ فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ النَّارَ فَبِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ فَبِرَحْمَتِهِ.
حمزة بن طیار گوید: امام صادق علیه السلام بمن فرمود: مردم بر شش گونه هستند، گوید عرض کردم اجازه میفرمائید آن را بنویسم؟ فرمود آرى، عرض کردم چه بنویسم؟ فرمود: بنویس اهل وعید از اهل بهشت و دوزخ. و بنویس:«و دیگران که اعتراف کردند بگناهان خویش و بیامیختند کردار خوب را با کردار بد» (سوره توبه آیه ١٠٢) گوید: عرض کردم: اینها کیانند؟ فرمود: وحشى (کشنده حضرت حمزه بن عبد المطلب سید الشهداء عموى پیغمبر اکرم «صلّى الله علیه و آله») از اینهاست، فرمود و بنویس «و دیگران که بامید خدایند یا عذابشان کند یا توبهشان بپذیرد» (سوره توبه آیه ١٠٦) و بنویس «مگر ناتوانان از مردان و زنان و کودکان که نه چارهاى توانند و نه راه بجائى برند» که نه چارهاى بسوى کفر دارند و نه راهى بایمان دارند «اینها را امید است خداوند درگذرد از ایشان» (سوره نساء آیه ٩٨-٩٩). فرمود: و بنویس اصحاب اعراف، گوید: عرضکردم: اصحاب اعراف کیانند؟ فرمود: مردمى که کارهاى نیک و کارهاى بد آنها برابر باشد، پس اگر آنها را بدوزخ برد بسبب گناهانشان است، و اگر ببهشت برد رحمت اوست.
نکته: کسانی که مستضعف در دینند و راه حق و باطل را ندانسته اند جزو اصحاب اعراف ندانسته و بیان فرموده «اینها را امید است خداوند درگذرد از ایشان»
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٣٨١، ح ١
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع النَّاسُ عَلَى سِتِّ فِرَقٍ یَئُولُونَ کُلُّهُمْ إِلَى ثَلَاثِ فِرَقٍ الْإِیمَانِ وَ الْکُفْرِ وَ الضَّلَالِ وَ هُمْ أَهْلُ الْوَعْدَیْنِ الَّذِینَ وَعَدَهُمُ اللَّهُالْجَنَّةَ وَ النَّارَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْکَافِرُونَ وَ الْمُسْتَضْعَفُونَ وَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ الْمُعْتَرِفُونَ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ أَهْلُ الْأَعْرَافِ
و نیز حمزة بن طیار از آن حضرت علیه السلام حدیث کند که فرمود: مردم شش دستهاند که بسه دسته برگردند. ایمان، کفر، گمراهى، و ایشان اهل دو وعدند که خداوند بآنها وعده بهشت و دوزخ داده است: مؤمنان، و کافران، و ناتوانان، و آنان که بامید خدایند (و کارشان با خدا است) یا عذابشان کند و یا توبهشان را بپذیرد، و آنان که بگناهان خویش اعتراف کنند و کردار خوب را با کردار بد بهم آمیختهاند، و دیگر اهل اعراف هستند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٣٨١، ح ٢
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ ع مَا تَقُولُ فِی أَصْحَابِ الْأَعْرَافِ فَقُلْتُ مَا هُمْ إِلَّا مُؤْمِنُونَ أَوْ کَافِرُونَ إِنْ دَخَلُوا الْجَنَّةَ فَهُمْ مُؤْمِنُونَ وَ إِنْ دَخَلُوا النَّارَ فَهُمْ کَافِرُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ وَ لَا کَافِرِینَ وَ لَوْ کَانُوا مُؤْمِنِینَ دَخَلُوا الْجَنَّةَ کَمَا دَخَلَهَا الْمُؤْمِنُونَ وَ لَوْ کَانُوا کَافِرِینَ لَدَخَلُوا النَّارَ کَمَا دَخَلَهَا الْکَافِرُونَ وَ لَکِنَّهُمْ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَیِّئَاتُهُمْ فَقَصُرَتْ بِهِمُ الْأَعْمَالُ وَ إِنَّهُمْ لَکَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقُلْتُ أَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ هُمْ أَوْ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَقَالَ اتْرُکْهُمْ حَیْثُ تَرَکَهُمُ اللَّهُ قُلْتُ أَ فَتُرْجِئُهُمْ قَالَ نَعَمْ أُرْجِئُهُمْ کَمَا أَرْجَأَهُمُ اللَّهُ إِنْ شَاءَ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ وَ إِنْ شَاءَ سَاقَهُمْ إِلَى النَّارِ بِذُنُوبِهِمْ وَ لَمْ یَظْلِمْهُمْ فَقُلْتُ هَلْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ کَافِرٌ قَالَ لَا قُلْتُ هَلْ یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا کَافِرٌ قَالَ فَقَالَ لَا إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ یَا زُرَارَةُ إِنَّنِی أَقُولُ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ أَنْتَ لَا تَقُولُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَمَا إِنَّکَ إِنْ کَبِرْتَ رَجَعْتَ وَ تَحَلَّلَتْ عَنْکَ عُقَدُکَ.
زراره گوید: امام باقر علیه السّلام بمن فرمود: چه گوئى در بارۀ اصحاب اعراف؟ عرضکردم: اینها نیستند جز اینکه یا مؤمنند و یا کافرند، اگر ببهشت روند مؤمنند و اگر بدوزخ روند کافرند فرمود: نه بخدا سوگند نه مؤمنند و نه کافر، و اگر مؤمن بودند ببهشت میرفتند چنانچه مؤمنان بروند، و اگر کافر بودند بدوزخ میرفتند چنانچه کافران روند، ولى اینان مردمانى هستند که کارهاى نیک و کارهاى بدشان برابر بود، و کردار نیک آنها را (ببهشت) نرساند، و آنها چنانند که خداى عز و جل فرموده است، من عرضکردم: آیا ایشان از اهل بهشتند یا از اهل دوزخ؟ فرمود: آنها را واگذار همان جا که خدا واگذارده (یعنى کارشان با خدا است)، من عرضکردم: آیا کار آنها را بتاخیر اندازى؟ فرمود: آرى بتأخیر اندازم چنانچه خداوند کارشان را بخود (و سرانجام نامعلومى) واگذار کرده، اگر خواهد برحمت خود آنها را ببهشت برد، و اگر خواهد آنان را بسبب گناهانشان بدوزخ کشد و ستم بآنها نکرده است، پس عرضکردم: آیا کافرى ببهشت رود؟ فرمود: نه عرضکردم: آیا بجز کافر کسى بدوزخ رود؟ گوید: فرمود: نه مگر اینکه خدا خواهد، اى زراره من گویم: آنچه خدا خواهد و تو نمیگوئى: آنچه خدا خواهد همانا چون تو بزرگ شوى از این حرف برگردى و عقدههاى دلت باز شود.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٤٠٨، ح ١
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً فَأُولَئِکَ قَوْمٌ مُؤْمِنُونَ یُحْدِثُونَ فِی إِیمَانِهِمْ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی یَعِیبُهَا الْمُؤْمِنُونَ وَ یَکْرَهُونَهَا فَأُولَئِکَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ.
حضرت باقر علیه السّلام (در تفسیر گفتار خداى تعالى): «آنان که آمیختند کردارى نیک را با کردارى بد»(سورۀ توبه آیه ١٠٢) فرمود: آنان مردمى مؤمن بودند که در ایمانشان گناهى پدید آوردند که مؤمنین آن گناهان را بد میدانستند و ناخوش داشتند، پس اینانند که امید میرود خداوند توبهشان را بپذیرد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٤٠٨، ح ٢
عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ ع قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً ع بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَمَنْ دَخَلَ بَابَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَابِهِ کَانَ کَافِراً وَ مَنْ لَمْ یَدْخُلْ فِیهِ وَ لَمْ یَخْرُجْ مِنْهُ کَانَ فِی الطَّبَقَةِ الَّتِی لِلَّهِ فِیهِمُ الْمَشِیئَةُ.
حضرت موسى بن جعفر علیهما السّلام فرمود: بدرستى که على علیه السّلام درى از درهاى بهشت است هر کس از این در در آید مؤمن است، و هر که از آن بیرون رود کافر است، و هر که نه درآید و نه بیرون رود در آن طبقهاى باشد که کارشان با خدا است (و هر چه خواهد در بارۀ آنان همان کند.)
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٣٨٩، ح ٢١
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ قَالَ قَوْمٌ کَانُوا مُشْرِکِینَ فَقَتَلُوا مِثْلَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهَهُمَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ إِنَّهُمْ دَخَلُوا فِی الْإِسْلَامِ فَوَحَّدُوا اللَّهَ وَ تَرَکُوا الشِّرْکَ وَ لَمْ یَعْرِفُوا الْإِیمَانَ بِقُلُوبِهِمْ فَیَکُونُوا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَتَجِبَ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ لَمْ یَکُونُوا عَلَى جُحُودِهِمْ فَیَکْفُرُوا فَتَجِبَ لَهُمُ النَّارُ فَهُمْ عَلَى تِلْکَ الْحَالِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ.
حضرت باقر علیه السّلام در گفتار خداى عز و جل:«و دیگران که بامید خداوند»(سوره توبه آیه ١٠٦) فرمود: اینها مردمى مشرک بودند، که مانند حمزه و جعفر و نظائر ایشان را از مؤمنین کشتند، سپس همانها مسلمان شدند پس خدا را بیگانگى شناختند و شرک را رها کردند، و به دلهایشان ایمان را نپذیرفتند تا از مؤمنین باشند و بهشت بر آنها واجب گردد، و بر انکارشان نیز نماندند تا کافر باشند و آتش دوزخ بر آنها لازم باشد، پس آنها بر همین منوال هستند یا خدا عذابشان کند و یا توبهشان را بپذیرد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٤٠٧، ح ١
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الْمُرْجَوْنَ قَوْمٌ کَانُوا مُشْرِکِینَ فَقَتَلُوا مِثْلَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهَهُمَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ إِنَّهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ دَخَلُوا فِی الْإِسْلَامِ فَوَحَّدُوا اللَّهَ وَ تَرَکُوا الشِّرْکَ وَ لَمْ یَکُونُوا یُؤْمِنُونَ فَیَکُونُوا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَتَجِبَ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ لَمْ یَکْفُرُوا فَتَجِبَ لَهُمُ النَّارُ فَهُمْ عَلَى تِلْکَ الْحَالِ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ.
حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: « مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّٰهِ » و آنان که بامید خدایند مردمانى هستند که مشرک بودند پس حمزه و جعفر و مانند اینها از مؤمنین را کشتند، سپس همانها بعد از این کارشان مسلمان شدند و خدا را بیگانگى شناختند و شرک را رها کردند ولى ایمان کامل نیاوردند تا در زمره مؤمنین باشند و بدل ایمان نیاوردند تا بهشت بر آنها واجب گردد، و کافر نشدند تا آتش دوزخ بر آنها لازم شود، پس اینان بر همین حال بامید خدایند.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٤٠٧، ح ٢
عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَنَّ النَّاسَ یَذْکُرُونَ أَنَّ فُرَاتَنَا یَخْرُجُ مِنَ الْجَنَّةِ فَکَیْفَ هُوَ وَ هُوَ یُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ وَ تُصَبُّ فِیهِ الْعُیُونُ وَ الْأَوْدِیَةُ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ أَنَا أَسْمَعُ- إِنَّ لِلَّهِ جَنَّةً خَلَقَهَا اللَّهُ فِی الْمَغْرِبِ وَ مَاءَ فُرَاتِکُمْ یَخْرُجُ مِنْهَا وَ إِلَیْهَا تَخْرُجُ أَرْوَاحُ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حُفَرِهِمْ عِنْدَ کُلِّ مَسَاءٍ فَتَسْقُطُ عَلَى ثِمَارِهَا وَ تَأْکُلُ مِنْهَا وَ تَتَنَعَّمُ فِیهَا وَ تَتَلَاقَى وَ تَتَعَارَفُ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ هَاجَتْ مِنَ الْجَنَّةِ فَکَانَتْ فِی الْهَوَاءِ فِیمَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ تَطِیرُ ذَاهِبَةً وَ جَائِیَةً وَ تَعْهَدُ حُفَرَهَا إِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ وَ تَتَلَاقَى فِی الْهَوَاءِ وَ تَتَعَارَفُ قَالَ وَ إِنَّ لِلَّهِ نَاراً فِی الْمَشْرِقِ خَلَقَهَا لِیُسْکِنَهَا أَرْوَاحَ الْکُفَّارِ وَ یَأْکُلُونَ مِنْ زَقُّومِهَا وَ یَشْرَبُونَ مِنْ حَمِیمِهَا لَیْلَهُمْ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ هَاجَتْ إِلَى وَادٍ بِالْیَمَنِ یُقَالُ لَهُ- بَرَهُوتُ أَشَدُّ حَرّاً مِنْ نِیرَانِ الدُّنْیَا کَانُوا فِیهَا یَتَلَاقَوْنَ وَ یَتَعَارَفُونَ فَإِذَا کَانَ الْمَسَاءُ عَادُوا إِلَى النَّارِ فَهُمْ کَذَلِکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ قَالَ قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَمَا حَالُ الْمُوَحِّدِینَ الْمُقِرِّینَ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص مِنَ الْمُسْلِمِینَ الْمُذْنِبِینَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ لَیْسَ لَهُمْ إِمَامٌ وَ لَا یَعْرِفُونَ وَلَایَتَکُمْ فَقَالَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِی حُفْرَتِهِمْ لَا یَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ کَانَ مِنْهُمْ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ یَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ یُخَدُّ لَهُ خَدٌّ إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِی خَلَقَهَا اللَّهُ فِی الْمَغْرِبِ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْهَا الرَّوْحُ فِی حُفْرَتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَیَلْقَى اللَّهَ فَیُحَاسِبُهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَیِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ مَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ قَالَ وَ کَذَلِکَ یَفْعَلُ اللَّهُ بِالْمُسْتَضْعَفِینَ وَ الْبُلْهِ وَ الْأَطْفَالِ وَ أَوْلَادِ الْمُسْلِمِینَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ فَأَمَّا النُّصَّابُ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَإِنَّهُمْ یُخَدُّ لَهُمْ خَدٌّ إِلَى النَّارِ الَّتِی خَلَقَهَا اللَّهُ فِی الْمَشْرِقِ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِمْ مِنْهَا اللَّهَبُ وَ الشَّرَرُ وَ الدُّخَانُ وَ فَوْرَةُ الْحَمِیمِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ مَصِیرُهُمْ إِلَى الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَیْنَ إِمَامُکُمُ الَّذِی اتَّخَذْتُمُوهُ دُونَ الْإِمَامِ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً.
ضریس کناسى گوید: از امام باقر علیه السّلام پرسیدم: نظر شما در این باره چیست که مردم مىگویند: آب فرات از بهشت بیرون مىآید، چگونه چنین است در حالى که آن از مغرب سرچشمه مىگیرد و چشمهها و رودخانههایى در آن سرازیر مىشوند؟ امام باقر علیه السّلام فرمود: همانا براى خداوند بهشتى است که آن را در مغرب آفریده و آب فرات شما از آن بهشت بیرون مىآید، و ارواح مؤمنان در هر شبانگاه از قبرهاى خود بیرون مىآیند، از میوههاى آن مىخورند، در آن بهشت مىآسایند، یکدیگر را ملاقات مىکنند و همدیگر را مىشناسند و چون صبح مىشود، حرکت مىکنند و در فضاى میان آسمان و زمین مىباشند، و پروازکنان به سوى آن بهشت باز مىگردند، و چون آفتاب طلوع مىکند به قبرهاى خود باز مىگردند و در فضاى بالاى قبرها نیز یکدیگر را ملاقات مىکنند و همدیگر را مىشناسند. حضرتش فرمود: همانا براى خداوند دوزخى است در مشرق که آن را آفریده تا ارواح کفّار را در آن جاى دهد و آنها در تمام شب از زقّوم آن مىخورند، از آب سوزان آن مىآشامند، و چون صبح مىشود، به سوى بیابانى در یمن به نام «برهوت» که حرارتش از آتش دنیا بیشتر است، مىروند و در آنجا یکدیگر را ملاقات مىکنند و همدیگر را مىشناسند، و چون شب فرا مىرسد به سوى آن آتش باز مىگردند، و آنها تا روز قیامت چنین خواهند بود. گفتم: خداوند کارهاى شما را اصلاح نماید! حال یکتاپرستانى که نبوّت محمّد صلّى اللّه علیه و آله را پذیرفتهاند، ولى گناهکارند و مىمیرند همانهایى که امامى ندارند و ولایت شما را نیز نمىشناسند چگونه خواهد بود؟ فرمود: آنها در قبرهاى خود مىمانند و از آن خارج نمىشوند، و هر کدام از آنها که عمل صالح دارد و اظهار دشمنى نسبت به ما اهل بیت علیهم السّلام نکرده، براى او روزنهاى به سوى آن بهشتى - که خداوند آن را در مغرب آفریده - باز مىشود که تا روز قیامت نسیمى از آن، بر قبرش وارد مىشود. سپس او خداوند را ملاقات مىکند و اعمال خوب و بدش را محاسبه مىنمایند، یا به سوى بهشت و یا به سوى دوزخ مىبرند، پس عاقبت اینها، بستگى به فرمان و خواست خداوند دارد. حضرتش فرمود: خداوند با مستضعفان، ابلهان، کودکان و فرزندان مسلمانان که به حدّ بلوغ نرسیده و مردهاند نیز چنین رفتار مىکند. و براى دشمنان اهل بیت از اهل قبله، روزنهاى به سوى آتشى که آن را در مشرق آفریده، باز مىکنند و تا روز قیامت از آن، زبانه و شراره و دود و جوشش آب سوزان نصیبشان مىشود، و بازگشت آنها به سوى آب سوزان است، سپس در آتش انداخته مىشوند و آنگاه به ایشان گفته مىشود: کجاست آنچه که غیر از خدا مىخوانید؟ کجاست آن امامى که او را امام خود قرار دادید غیر از آن امامى، که خداوند او را براى مردم امام قرار داد؟
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٣، ص ٢٤٦، ح ١
٢- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: ... فَقَالَ مَا تَقُولُ فِی أَصْحَابِ الْأَعْرَافِ فَقُلْتُ مَا هُمْ إِلَّا مُؤْمِنِینَ أَوْ کَافِرِینَ إِنْ دَخَلُوا الْجَنَّةَ فَهُمْ مُؤْمِنُونَ وَ إِنْ دَخَلُوا النَّارَ فَهُمْ کَافِرُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ وَ لَا کَافِرِینَ وَ لَوْ کَانُوا مُؤْمِنِینَ لَدَخَلُوا الْجَنَّةَ کَمَا دَخَلَهَا الْمُؤْمِنُونَ وَ لَوْ کَانُوا کَافِرِینَ لَدَخَلُوا النَّارَ کَمَا دَخَلَهَا الْکَافِرُونَ وَ لَکِنَّهُمْ قَوْمٌ قَدِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَیِّئَاتُهُمْ فَقَصُرَتْ بِهِمُ الْأَعْمَالُ وَ أَنَّهُمْ لَکَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَقُلْتُ أَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ هُمْ أَمْ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَقَالَ اتْرُکْهُمْ حَیْثُ تَرَکَهُمُ اللَّهُ قُلْتُ أَ فَتُرْجِئُهُمْ قَالَ نَعَمْ أُرْجِئُهُمْ کَمَا أَرْجَأَهُمُ اللَّهُ إِنْ شَاءَ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ- وَ إِنْ شَاءَ سَاقَهُمْ إِلَى النَّارِ بِذُنُوبِهِمْ وَ لَمْ یَظْلِمْهُمْ فَقُلْتُ هَلْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ کَافِرٌ قَالَ لَا قُلْتُ فَهَلْ یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا کَافِرٌ قَالَ فَقَالَ لَا إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ یَا زُرَارَةُ إِنَّنِی أَقُولُ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ أَنْتَ لَا تَقُولُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَمَا إِنَّکَ إِنْ کَبِرْتَ رَجَعْتَ وَ تحَلَّلَتْ عَنْکَ عُقَدُکَ.
زراره گوید: بحضرت باقر علیه السّلام عرضکردم: ... سپس رو بمن کرد و فرمود: چه گوئى درباره اصحاب اعراف؟ (اعراف نام دیوارى است میان بهشت و جهنم چنانچه از روایات و تفاسیر استفاده شود و پیش از این نیز گذشت) عرضکردم: آنها هم نیستند جز مؤمن و یا کافر، اگر ببهشت روند مؤمنند و اگر بدوزخ روند کافرند، فرمود: بخدا سوگند نه مؤمنند و نه کافر و اگر مؤمن بودند ببهشت میرفتند چنانچه دیگر مؤمنان ببهشت میروند و اگر کافر بودند بدوزخ میرفتند چنانچه دیگر کافران بدوزخ روند، ولى آنها مردمى هستند که کارهاى نیک و کارهاى بد آنها برابر است و کردار نیک آنها را (ببهشت) نرساند و حال اینها چنانست که خداى عز و جل فرموده. پس من عرضکردم: آیا ایشان از اهل بهشتند یا از اهل دوزخ؟ فرمود: آنها را واگذار همان جا که خدا واگذارده (یعنى کارشان با خدا است) عرضکردم: آیا کار آنها را بتأخیر اندازى (که خدا هر چه خواهد با آنها انجام دهد)؟ فرمود: آرى من هم بتأخیر اندازم چنانچه خداوند بتأخیر انداخته، اگر بخواهد بسبب رحمت خود آنها را ببهشت برد و اگر خواهد بسبب گناهانشان بدوزخشان کشد و ستمى هم بآنها نکرده، عرضکردم: آیا کافرى ببهشت میرود؟ فرمود: نه، عرضکردم: آیا بجز کافر کسى بدوزخ رود، فرمود: نه، جز آنکه خدا بخواهد، اى زراره من میگویم آنچه خدا خواهد. (همان شود) و تو نمیگوئى آنچه خدا خواهد، هر آینه اگر تو بزرگ شوى از این حرف برگردى و خشمت (نسبت بمخالفان) فرو نشیند (یا عقدههاى دلت باز شود).
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ٢، ص ٤٠٢، ح ٢
وَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ یَتَعَجَّبُونَ مِنَّا إِذَا قُلْنَا یَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ جَهَنَّمَ فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ فَیَقُولُونَ لَنَا فَیَکُونُونَ مَعَ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ فَقَالَ یَا عَلَاءُ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ لَا وَ اللَّهِ لَا یَکُونُونَ مَعَ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ قُلْتُ کَانُوا کَافِرِینَ قَالَ ع لَا وَ اللَّهِ لَوْ کَانُوا کَافِرِینَ مَا دَخَلُوا الْجَنَّةَ قُلْتُ کَانُوا مُؤْمِنِینَ قَالَ لَا وَ اللَّهِ لَوْ کَانُوا مُؤْمِنِینَ مَا دَخَلُوا النَّارَ وَ لَکِنْ بَیْنَ ذَلِکَ.
امام صادق (علیه السلام)- علاءبنسیابه گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: مردم از ما در عجبند، وقتی گفتیم که قومی از جهنّم خارج میشوند و به بهشت وارد میشوند آنها میگویند: پس آنها در بهشت با اولیاء خدا هستند[؟] حضرت فرمود: ای علاء! خداوند میفرماید: «وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ» نه به خدا سوگند! که آنها با دوستان خداوند نیستند. گفتم: آنها کافر هستند؟ فرمود: اگر آنها کافر باشند به بهشت وارد نمیشوند. گفتم: آنها مؤمن هستند؟ فرمود: نه به خدا سوگند اگر آنها مؤمن باشند، به جهنّم وارد نمیشوند و امر بین این دو است.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٠٦