احادیث موضوعی

احادیث در موضوعات مختلف به صورت دسته بندی شده از منابع معتبر روایی

احادیث موضوعی

احادیث در موضوعات مختلف به صورت دسته بندی شده از منابع معتبر روایی

این وبلاگ جـهت ارائـه روایـات در موضـوعات مختلف ایجـاد شده است. در هـر موضـوع از روایات، زیر موضوعات مشخص شده و دسته بندی به صورت جزئی تر قرار داده می شود. تمام روایات دارای ترجمه هستند.

آخرین مطالب

بهشت- ٤

جمعه, ۸ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۵۸ ق.ظ

نعمتهای بهشت ١: نعمتهای مختلف- ویژگی های اهل بهشت

کلمه «جنۀ» در کتابهای الکافی و بخش مربوطه در جلد ٨ کتاب بحار الانوار (صفحه ٧١ تا ٢٢٢) بررسی شد.

نعمتهای بهشت

نعمتهای مختلف

١٣٣- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّ (ع) فی توصیف أحوال المتقین و المجرمین فی القیامة: ... وَ انْتَحَوْا دَارَ السَّلَامِ‏ الَّتِی مَنْ دَخَلَهَا کَانَ آمِناً مِنَ الرَّیْبِ وَ الْأَحْزَانِ فَلَعَلَّکَ یَا أَحْنَفُ شَغَلَکَ نَظَرُکَ إِلَى الدُّنْیَا عَنِ الدَّارِ الَّتِی خَلَقَهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ مِنْ لُؤْلُؤَةٍ بَیْضَاءَ فَشَقَّقَ فِیهَا أَنْهَارَهَا وَ کَبَسَهَا بِالْعَواتِقِ مِنْ حُورِهَا ثُمَّ سَکَنَهَا أَوْلِیَاؤُهُ وَ أَهْلُ طَاعَتِهِ فَلَوْ رَأَیْتَهُمْ یَا أَحْنَفُ وَ قَدْ قَدِمُوا عَلَى زِیَادَاتِ رَبِّهِمْ سُبْحَانَهُ صَوَّتَتْ رَوَاحِلُهُمْ بِأَصْوَاتٍ لَمْ یَسْمَعِ السَّامِعُونَ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ أَظَلَّتْهُمْ غَمَامَةٌ فَأَمْطَرَتْ عَلَیْهِمُ الْمِسْکَ وَ الزَّعْفَرَانَ وَ صَهَلَتْ خُیُولُهَا بَیْنَ أَغْرَاسِ تِلْکَ الْجِنَانِ وَ تَخَلَّلَتْ بِهِمْ نُوقُهُمْ بَیْنَ کُثُبِ الزَّعْفَرَانِ وَ یَتَطَأْمَنُ تَحْتَ أَقْدَامِهِمُ اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ وَ اسْتَقْبَلَتْهُمْ قَهَارِمَتُهَا بِمَنَابِرِ الرَّیْحَانِ وَ هَاجَتْ لَهُمْ رِیحٌ مِنْ قِبَلِ الْعَرْشِ فَنَثَرَتْ عَلَیْهِمُ الْیَاسَمِینَ وَ الْأُقْحُوَانَ ذَهَبُوا إِلَى بَابِهَا فَیَفْتَحُ لَهُمُ الْبَابَ رِضْوَانُ ثُمَّ یَسْجُدُونَ لِلَّهِ فِی فِنَاءِ الْجِنَانِ فَقَالَ لَهُمُ الْجَبَّارُ ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ فَإِنِّی قَدْ رَفَعْتُ عَنْکُمْ مَئُونَةَ الْعِبَادَةِ وَ أَسْکَنْتُکُمْ جَنَّةَ الرِّضْوَانِ ...

امام على علیه السّلام در توصیف حالات متقین فرمودند: ... آن‌ها همواره متوجّه دارالسّلام هستند، خانه‌ای که هرکس در آن داخل شود در امن‌ و امان خواهد بود و از شکّ و تردید و حزن و اندوه مصون خواهند شد. ای احنف! شاید نظر تو در ظاهر این باشد که دنیا را پر از نعمت و خوشی مشاهده می‌کنی ولی در باطن همه‌اش بیماری می‌باشد. دنیا خانه‌ای است پر از نقش و نگار و رواقی است پر از زرق‌وبرق که پرده‌ها بر آن افکنده‌اند و بادها و گرمی‌ها میوه‌های آن را رسانیده‌اند، ولی این خانه با همه‌ی این‌ها جای همیشگی نیست ولی همین دنیا تو را از خانه آخرت باز داشته است. خانه‌ی آخرت که از لؤلؤ سفید ساخته شده و نهرها در آن جاری گردیده و درخت‌ها در آن کاشته شده و میوه‌های آن رسیده و حوریان در آنجا مهیّا گشته است و خداوند دوستان و مطیعان خود را در آن جای داده است. ای احنف! اگر آن‌ها را مشاهده کنی هنگامی‌که بر پیشگاه خداوند حاضر می‌گردند، چگونه بر مرکب‌هایی سوار می‌شوند که کسی مانند آن‌ها را ندیده است، صداهایی از آن مراکب شنیده می‌شود که کسی مانند آن صداها را نشنیده است. ابرهایی بر آن‌ها سایه می‌افکنند و باران‌هایی از مشک و زعفران بر آن‌ها ریزش می‌کنند و فریاد و شیهه‌ی اسب‌های آن‌ها در میان کشتزارهای بهشت بلند می‌باشد، شترهای آن‌ها از میان تپّه‌هایی از زعفران عبور می‌کنند و قدم‌های آن‌ها در میان لؤلؤ و مرجان جای دارند. کارگزاران از آن‌ها استقبال می‌کنند و دسته‌هایی از گل برای آن‌ها می‌آورند و بادی از طرف عرش وزیدن می‌گیرد و بوهای یاسمین بر آن‌ها نثار می‌کند، آن‌ها به‌طرف بهشت می‌روند و رضوان در بهشت را برای آن‌ها باز می‌کند و آن‌ها در آنجا خداوند را سجده می‌کنند. دراین‌هنگام خداوند متعال به آن‌ها خطاب می‌کند: «سرهای خود را بلند کنید که من سختی‌های عبادت را از شما برداشتم و شما را در بهشت رضوان جای دادم».

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٧، ص ٢٢٠، ح ١٣٣

١١٧- وَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْأَحْوَلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‏ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِعَلِیٍّ ع- لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ رَأَیْتُ فِی الْجَنَّةِ نَهَراً أَبْیَضَ مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ فِیهِ‏ أَبَارِیقُ‏ عَدَدَ نُجُومِ‏ السَّمَاءِ عَلَى‏ شَاطِئِهِ‏ قِبَابُ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ الدُّرِّ الْأَبْیَضِ فَضَرَبَ جَبْرَئِیلُ بِجَنَاحِهِ إِلَى جَانِبِهِ فَإِذَا هُوَ مِسْکٌ أَذْفَرُ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ إِنَّ فِیهَا لَشَجَراً یُصَفِّقْنَ بِالتَّسْبِیحِ بِصَوْتٍ لَمْ یَسْمَعِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخَرُونَ بِمِثْلِهِ یُثْمِرْنَ أَثْدَاءً کَالرُّمَّانِ تُلْقِی الثَّمَرَةَ إِلَى الرَّجُلِ فَیَشُقُّهَا عَنْ سَبْعِینَ حُلَّةً وَ الْمُؤْمِنُونَ یَا عَلِیُّ عَلَى کَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ وَ هُمُ الْغُرُّ الْمُحَجَّلُونَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ عَلَى الرَّجُلِ نَعْلَانِ یُضِی‏ءُ لَهُ شِرَاکُهُمَا أَمَامَهُ حَیْثُ شَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ فَبَیْنَا الْمُؤْمِنُ کَذَلِکَ إِذَا أَشْرَفَتْ عَلَیْهِ امْرَأَةٌ مِنْ فَوْقِهِمْ فَتَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ مَا لَنَا مِنْکَ دَوْلَةٌ فَیَقُولُ وَ مَنْ أَنْتِ فَتَقُولُ أَنَا مِنَ اللَّوَاتِی قَالَ اللَّهُ‏ وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذْ أَشْرَفَتْ عَلَیْهِ أُخْرَى مِنْ فَوْقِهِمْ فَتَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ مَا لَنَا مِنْکَ دَوْلَةٌ فَیَقُولُ وَ مَنْ أَنْتِ فَتَقُولُ أَنَا مِنَ اللَّوَاتِی قَالَ اللَّهُ‏ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ‏ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ إِنَّهُ لَیَجِیئُهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ یُسَمُّونَهُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به معراج رفت [و بازگشت]، به علی علیه السلام فرمود: ای علی (ع)! من در بهشت نهری را دیدم که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‌تر و از تیر راست‌تر بود؛ در آن به اندازه ستارگان آسمان کاسه بود و بر کناره آن قبّه‌هایی از یاقوت سرخ و درّ سفید. جبرئیل با بالش به کنار آن زد [و معلوم شد] مشک خوشبو و معطّر است. سپس [رسول خدا صلی الله علیه و آله] فرمود: به آن خدایی که جان محمّد (ص) به دست قدرت اوست، در بهشت درختی است که با صدای بلند تسبیح خداوند را می‌گوید. صدای آن درخت به گونه‌ای است که اوّلین و آخرین [آفریدگان]، زیباتر از آن صدا را نشنیده‌اند. این درخت همچون درخت انار میوه می‌دهد و میوه‌هایش را بر سر مؤمن می‌ریزد و چون آن را باز نماید آن را از بین نود حلّه می‌شکافد. مؤمنین بر روی تخت‌هایی از نورند درحالی‌که پیشانی و دست و پاهای آن‌ها درخشان و نورانی است. [ای علی (ع)!] تو [در قیامت] پیشوای آنها هستی. هر یک از آن‌ها کفش‌هایی می‌پوشد که بندهایش از نور است و جلوی خود را تا هر جا که بخواهد روشن می‌کند. مؤمن در چنین موقعیّتی است که ناگهان زنی از مقام بالاتر به او می‌نگرد و می‌گوید: ای بنده‌ی خدا! تو بر ما تصرّف و تملّک نداری؟ مؤمن می‌گوید: تو کیستی؟ او می‌گوید: من از جمله نعمت‌هایی هستم که خداوند عزّ‌وجلّ درباره‌ی آن‌ها چنین فرموده است: «و نزد ما بیشتر از آن است» (سوره ق، آیه ٣٥) در این میان که اوضاع این‌گونه است ناگهان زن دیگری بر او از بالای سرش پدیدار می‌شود پس می گوید منزه است خدا، ای بنده خدا! آیا برای من از تو دولتی نیست؟ پس می گوید تو کیستی؟ می گوید من از کسانی هستم که خداوند می فرماید: «هیچ کس نمی‌داند چه پاداشهایی (و لذّتهای بی‌نهایتی) که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهائی است که انجام می‌دادند.» (سوره سجدة آیه ١٧) سپس فرمود: قسم به کسی که جان محمد (ص) در دست اوست همانا حتما می آید نزد او هفتاد هزار فرشته که او را به نامش و نام پدرش می خوانند.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٢٧، ص ١٢٧، ح ١١٧

٥٠- المحاسن أَبِی وَ ابْنِ فَضَّالٍ مَعاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَحْوَلِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیٍّ یَا عَلِیُّ إِنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ‏ بِی‏ رَأَیْتُ فِی الْجَنَّةِ نَهَراً أَبْیَضَ مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَ أَشَدَّ اسْتِقَامَةً مِنَ السَّهْمِ فِیهِ أَبَارِیقُ عَدَدَ النُّجُومِ عَلَى شَاطِئِهِ قِبَابُ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ الدُّرِّ الْأَبْیَضِ فَضَرَبَ جَبْرَئِیلُ بِجَنَاحَیْهِ إِلَى جَانِبِهِ فَإِذَا هُوَ مِسْکَةٌ ذَفِرَةٌ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَشَجَراً یَتَصَفَّقُ بِالتَّسْبِیحِ بِصَوْتٍ لَمْ یَسْمَعِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخَرُونَ بِمِثْلِهِ یُثْمِرُ ثَمَراً کَالرُّمَّانِ یُلْقِی الثَّمَرَةَ إِلَى الرَّجُلِ فَیَشُقُّهَا عَنْ سَبْعِینَ حُلَّةً وَ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى کَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ وَ هُمُ الْغُرُّ الْمُحَجَّلُونَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى الرَّجُلِ مِنْهُمْ نَعْلَانِ شِرَاکُهُمَا مِنْ نُورٍ یُضِی‏ءُ أَمَامَهُمْ حَیْثُ شَاءُوا مِنَ الْجَنَّةِ فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذْ أَشْرَفَتْ عَلَیْهِ امْرَأَةٌ مِنْ فَوْقِهِ تَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ مَا لَنَا مِنْکَ دَوْلَةٌ فَیَقُولُ مَنْ أَنْتِ فَتَقُولُ أَنَا مِنَ اللَّوَاتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ‏ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ إِنَّهُ لَیَجِیئُهُ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ یُسَمُّونَهُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ.

از امام باقر ع و امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: رسول الله ص به علی فرمود: ای علی! هنگامی که مرا به معراج بردند آنجا رودی دیدم سفیدتر از ​​شیر و شیرین تر از عسل، و مستقیم‌تر از تیر، که در آنجا تُنگ‌هایی به تعداد ستاره‌های آسمان بود؛ در کناره‌اش گنبدهایی از یاقوت قرمز و مروارید سفید؛ جبرئیل بالهای خود را بر کنار آن زد که بناگاه بوی خوش مشک همه جا را پر کرد؛

سپس فرمود: سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست ، همانا در بهشت ​​درختانی وجود دارد که صدای تکان خوردن برگهایشان صدای تسبیحی است که شبیه چنین صدایی را از اولین و آخرین کسی نشنیده است؛ میوه‌ای شبیه انار دارد که میوه‌اش را به سمت هرکس می‌اندازد که وقتی آن را باز می‌کنند درونش هفتاد حُلّه [زیورآلات] بهشتی است؛ و مومنان بر کرسی‌هایی از نور نشسته‌اند همچون زیبارویانی در حجله و تو روز قیامت پیشاپیش همه آنهایی؛ بر پای هرکسی یک جفت کفش است که بند کفشش از نور است که هرجایی از بهشت که باشند پیش رویشان را روشن می‌کند. در این حال‌اند که زنی از بالای سرشان بر آنان مشرف می‌شود و می‌گوید: سبحان الله! ای بنده خدا! آیا تو را نسبت به ما نظری نیست؟ می‌گوید: تو کیستی؟!

پاسخ می‌دهد: من از همانها هستم که خداوند متعال فرمود: «هیچ کس نمی‏داند چه چیز از آنچه روشنی‏بخش دیدگان است به [پاداش‏] آنچه انجام می‏دادند برای آنان پنهان شده است.» (سجده/۱۷)

سپس فرمود: به کسی که جان محمد ص در دست اوست همانا هر روز هفتاد هزار فرشته نزد او می‌آیند در حالی که او را به نام و نام پدرش مخاطب قرار می دهند [کنایه از اینکه کاملا با او آشنا و صمیمی هستند].

بحار الأنوار (ط- بیروت)، ج ‏٨، ص ١٣٨، ح ٥٠

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ ... فَقَالَ النَّبِیُّ ص اجْلِسْ یَا ابْنَ سَلَامٍ وَ سَلْ عَمَّا شِئْتَ وَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُکَ عَمَّا تَسْأَلُنِی عَنْهُ فَقَالَ أَخْبِرْنِی یَا مُحَمَّدُ ... فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَیَّتَهُمَا خَلَقَ اللَّهُ قَبْلُ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ قَبْلَ النَّارِ وَ لَوْ خَلَقَ النَّارَ قَبْلَ الْجَنَّةِ لَخَلَقَ الْعَذَابَ قَبْلَ الرَّحْمَةِ قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ أَیْنَ هِیَ قَالَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ وَ النَّارُ فِی تُخُومِ الْأَرْضِ السُّفْلَى قَالَ صَدَقْتَ یَا مُحَمَّدُ فَأَخْبِرْنِی کَمْ لِلْجَنَّةِ مِنْ بَابٍ وَ کَمْ لِلنَّارِ مِنْ بَابٍ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةُ أَبْوَابٍ‏ وَ لِلنَّارِ سَبْعَةُ أَبْوَابٍ قَالَ فَأَخْبِرْنِی کَمْ بَیْنَ الْبَابِ وَ الْبَابِ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ مَسِیرَةُ أَلْفِ سَنَةٍ قَالَ وَ کَمْ ارْتِفَاعُهُ قَالَ خَمْسُمِائَةِ عَامٍ عَلَیْهِ سُرَادِقٌ مِنْ ذَهَبٍ بِطَانَتُهُ مِنْ زُمُرُّدٍ عَلَى کُلِّ بَابٍ جُنْدٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ لَا یُحْصِی عَدَدَهُمْ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَى قَالَ فَأَخْبِرْنِی فَمَا یَقُولُونَ قَالَ یَقُولُونَ طُوبَى لِأَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَا یَلْقَوْنَ مِنْ نَعِیمِ اللَّهِ قَالَ فَصِفْ لِی مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ یَدْخُلُونَهَا أَبْنَاءُ ثَلَاثِینَ وَ بَنَاتُ ثَلَاثِینَ سَنَةً فِی حُسْنِ یُوسُفَ وَ طُولِ آدَمَ وَ خُلْقِ مُحَمَّدٍ قَالَ فَصِفْ لِی بَعْضَ نَعِیمِ أَهْلِ الْجَنَّةِ قَالَ إِنَّ أَدْنَى مَنْ فِی الْجَنَّةِ وَ لَیْسَ فِی الْجَنَّةِ دَنِیٌّ لَوْ نَزَلَ بِهِ جَمِیعُ مَنْ فِی الْأَرْضِ لَأَوْسَعَهُمْ طَعَاماً وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ یَبْصُقُ فِی الْبِحَارِ الْمَالِحَةِ لَعَذُبَتْ وَ لَوْ نَزَلَ مِنْ ذُؤَابَتِهِ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ بَلَغَ ضَوْؤُهَا کَضَوْءِ الشَّمْسِ وَ نُورِ الْقَمَرِ قَالَ صَدَقْتَ یَا مُحَمَّدُ فَصِفْ لِیَ الْحُورَ الْعِینَ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ الْحُورُ الْعِینُ بِیضُ الْوُجُوهِ فِحَامُ الْعُیُونِ بِمَنْزِلَةِ جَنَاحِ النَّسْرِ صَفَاؤُهُنَّ کَصَفَاءِ اللُّؤْلُؤِ الْأَبْیَضِ الَّذِی فِی الصَّدَفِ الَّذِی لَمْ تَمَسَّهُ الْأَیْدِی ...

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به ابن سلام فرمودند: ای ابن‌سلام بنشین و هرچه می‌خواهی بپرس و اگر می‌خواهی من به تو گزارش دهم که چه می‌خواهی بپرسی. گفت: ای محمّد (ص) به من خبر بده ... پس خبر ده مرا از بهشت و دوزخ که کدام یک از آن دو را قبل از دیگری خلق کرد؟ فرمود: ای ابن‌سلام خدا بهشت را قبل از دوزخ آفرید و اگر دوزخ را قبل از بهشت خلق می کرد عذاب را قبل از رحمت خلق کرده بود. [ابن سلام] پرسید: مرا خبر ده که بهشت کجاست؟ [حضرت] فرمود: در آسمان هفتم و دوزخ در اطراف زمین پایین؛ گفت: راست گفتی ای محمد (ص)! [ابن سلام] پرسید: مرا خبر ده که بهشت چند در دارد و دوزخ چند در؟ [حضرت] فرمود: ای ابن‌سلام برای بهشت هشت در است و برای دوزخ هفت در. [ابن سلام] پرسید: مرا خبر ده که چه فاصله ای میان درهای بهشت است؟ [حضرت] فرمود: مسیر هزار سال. پرسید: و چه مقدار است ارتفاعش؟ فرمود: پانصد سال است؛ سایبانی از طلا دارد و درون آن از زمرد است بر هر دری لشکری ​​از فرشتگان است که هیچ کس غیر از خدای تعالی تعداد آن را نمی تواند بشمارد. [ابن سلام] پرسید: مرا خبر ده که چه می گویند؟ [حضرت] فرمود: می گویند خوش به حال اهل بهشت و به آنچه از نعمتهای خدا می رسد. پرسید: پس کسی که داخل بهشت می شود را برای من توصیف نما. فرمود: ای ابن‌سلام! داخل آن می شوند مردها سی ساله و زنان سی ساله در زیبایی مانند یوسف و بلندی آدم و اخلاق محمد (ص). پرسید: پس بعضی از نعمتهای اهل بهشت را برای من توصیف نما. [حضرت] فرمود: همانا کمترین کسی که در بهشت است و در بهشت چیزی کم نیست اگر همه اهل زمین بر آن وارد شوند غذایش برای همه آنها وسعت دارد و چیزی از آن کم نمی شود و اگر مردی از اهل بهشت آب دهان در دریاهای شور بیاندازد شیرین می شود و اگر از ذئابش از آسمان به زمین بیاید نورش مانند نور خورشید و نور ماه است. [ابن سلام] گفت: راست گفتی ای محمد (ص)! پس برای من حورالعین را توصیف نما. [حضرت] فرمود: ای ابن السلام! حور العین دارای رخساره‌ای سفید و چشمانی درشت‌اند و مژگان چشمانشان همچون پر کرکس است؛ صفا و درخشش آنان همچون صفای مروارید سفیدی است که در صدف و دست نخورده باشد.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٥٧، ص ٢٥٧

٥٧- تفسیر العیاشی عَنْ ثُوَیْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: إِذَا صَارَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ وَ دَخَلَ وَلِیُّ اللَّهِ إِلَى جِنَانِهِ وَ مَسَاکِنِهِ وَ اتَّکَأَ کُلُّ مُؤْمِنٍ مِنْهُمْ عَلَى أَرِیکَتِهِ حَفَّتْهُ‏ خُدَّامُهُ وَ تَهَدَّلَتْ عَلَیْهِ الثِّمَارُ وَ تَفَجَّرَتْ حَوْلَهُ الْعُیُونُ وَ جَرَتْ مِنْ تَحْتِهِ الْأَنْهَارُ وَ بُسِطَتْ لَهُ الزَّرَابِیُّ وَ صُفِّفَتْ لَهُ النَّمَارِقُ وَ أَتَتْهُ الْخُدَّامُ بِمَا شَاءَتْ شَهْوَتُهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَسْأَلَهُمْ ذَلِکَ قَالَ وَ یَخْرُجُ عَلَیْهِمُ الْحُورُ الْعِینُ مِنَ الْجِنَانِ فَیَمْکُثُونَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْجَبَّارَ یُشْرِفُ عَلَیْهِمْ فَیَقُولُ لَهُمْ أَوْلِیَائِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی وَ سُکَّانَ جَنَّتِی فِی جِوَارِی أَلَا هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِمَّا أَنْتُمْ فِیهِ فَیَقُولُونَ رَبَّنَا وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ خَیْرٌ مِمَّا نَحْنُ فِیهِ نَحْنُ فِیمَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُنَا وَ لَذَّتْ أَعْیُنُنَا مِنَ النِّعَمِ فِی جِوَارِ الْکَرِیمِ قَالَ فَیَعُودُ عَلَیْهِمْ بِالْقَوْلِ فَیَقُولُونَ رَبَّنَا نَعَمْ فَأْتِنَا بِخَیْرٍ مِمَّا نَحْنُ فِیهِ فَیَقُولُ لَهُمْ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى رِضَایَ عَنْکُمْ وَ مَحَبَّتِی لَکُمْ خَیْرٌ وَ أَعْظَمُ مِمَّا أَنْتُمْ فِیهِ قَالَ فَیَقُولُونَ نَعَمْ یَا رَبَّنَا رِضَاکَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُکَ لَنَا خَیْرٌ لَنَا وَ أَطْیَبُ لِأَنْفُسِنَا ثُمَّ قَرَأَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع هَذِهِ الْآیَةَ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ‏.

ثویر از امام سجّاد (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمود: وقتی بهشتیان به بهشت وارد شوند و دوست خدا به باغ و منزلگاهش وارد گردد و هر مؤمنی بر مسندش تکیّه زند، خدمتکارانش اطراف او را می‌گیرند و میوه‌ها بر او سرازیر شود و چشمه‌ها اطرافش می‌شکافد و نهرها از زیرش جاری می‌شود و فرش‌های نفیس گسترده می‌گردد و بالش‌های به‌هم‌پیوسته برایش مرتّب می‌گردد و خدمتکاران هرآنچه را بخواهد قبل از سؤال برایش می‌آورند. [امام (علیه السلام) در ادامه] فرمود: و حورالعین از بهشت نزد ایشان می‌آیند و نزدشان می‌مانند هرچه خدا خواهد. سپس خداوند جبّار بر آنان اشراف می‌یابد و می‌گوید: دوستان و پیروان و ساکنان بهشت من که در کنار من هستید آیا شما را به بهتر از آنچه در آن هستید خبر دهم؟ گویند: پروردگارا آیا بهتر از آنچه در آن هستیم چیزی هست؟ ما در جوار خدای کریم هرچه بخواهیم داریم و چشمانمان از نعمت‌ها لذّت می‌برند. [امام (علیه السلام)] فرمود: خداوند گفته‌اش را تکرار می‌کند. پس می‌گویند: آری! به ما بهتر از آنچه در آنیم عطا فرما. پس خداوند گوید: «رضایت من از شما و دوستی من با شما بهتر و باعظمت‌تر از چیزی است که شما در آن هستید». می‌گویند: آری، پروردگارا رضایت و خشنودی و دوستی تو نسبت به ما بهتر و نیکوتر و پاک‌تر برای ماست. سپس امام سجّاد (علیه السلام) این آیه را خواندند: «خداوند به مردان و زنان با ایمان، باغهاى بهشتى وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند و [همچنین] خانه‌ها [و قصرهاى] پاکیزه در باغهاى جاودان بهشتى [به آن‌ها وعده داده] و خشنودى خدا [از همه‌ی این‌ها] برتر است و این همان رستگارى و پیروزى بزرگ است.» (سوره توبه آیه ۷۲)

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ١٤٠، ح ٥٧

٢٠٥- الإختصاص عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ ...

فَإِذَا انْتَهَى إِلَى بَابِ الْجَنَّةِ قِیلَ لَهُ هَاتِ الْجَوَازَ قَالَ هَذَا جَوَازِی مَکْتُوبٌ فِیهِ‏ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ هَذَا جَوَازٌ جَائِزٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ» فَیُنَادِی مُنَادٍ یَسْمَعُ أَهْلُ الْجَمْعِ کُلُّهُمْ أَلَا إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ قَدْ سَعِدَ سَعَادَةً لَا یَشْقَى بَعْدَهَا أَبَداً.

قَالَ فَیَدْخُلُ فَإِذَا هُوَ بِشَجَرَةٍ ذَاتِ‏ ظِلٍّ مَمْدُودٍ وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ‏ وَ ثِمَارٍ مهدلة [مُتَهَدِّلَةٍ] یَخْرُجُ مِنْ سَاقِهَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ فَیَنْطَلِقُ إِلَى إِحْدَاهُمَا فَیَغْتَسِلُ مِنْهَا فَیَخْرُجُ عَلَیْهِ نَضْرَةُ النَّعِیمِ ثُمَّ یَشْرَبُ مِنَ الْأُخْرَى فَلَا یَکُونُ فِی بَطْنِهِ مَغْصٌ وَ لَا مَرَضٌ وَ لَا دَاءٌ أَبَداً وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ‏ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً

ثُمَّ تَسْتَقْبِلُهُ الْمَلَائِکَةُ فَتَقُولُ طِبْتَ فَادْخُلْهَا مَعَ الْخَالِدِینَ فَیَدْخُلُ فَإِذَا هُوَ بِسِمَاطَیْنِ مِنْ شَجَرٍ أَغْصَانُهَا اللُّؤْلُؤُ وَ فُرُوعُهَا الْحُلِیُّ وَ الْحُلَلُ ثِمَارُهَا مِثْلُ ثَدْیِ الْجَوَارِی الْأَبْکَارِ

فَتَسْتَقْبِلُهُ الْمَلَائِکَةُ مَعَهُمُ النُّوقُ وَ الْبَرَاذِینُ وَ الْحُلِیُّ وَ الْحُلَلُ فَیَقُولُونَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ ارْکَبْ مَا شِئْتَ وَ الْبَسْ مَا شِئْتَ وَ سَلْ مَا شِئْتَ قَالَ فَیَرْکَبُ مَا اشْتَهَى وَ یَلْبَسُ مَا اشْتَهَى وَ هُوَ نَاقَةٌ أَوْ بِرْذَوْنٌ مِنْ نُورٍ وَ ثِیَابُهُ مِنْ نُورٍ وَ حُلِیُّهُ مِنْ نُورٍ یَسِیرُ فِی دَارِ النُّورِ مَعَهُ مَلَائِکَةٌ مِنْ نُورٍ وَ غِلْمَانٌ مِنْ نُورٍ وَ وَصَائِفُ مِنْ نُورٍ حَتَّى تَهَابُهُ الْمَلَائِکَةُ مِمَّا یَرَوْنَ مِنَ النُّورِ

فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَنَحَّوْا فَقَدْ جَاءَ وَفْدُ الْحَلِیمِ الْغَفُورِ قَالَ فَیَنْظُرُ إِلَى أَوَّلِ قَصْرٍ لَهُ مِنْ فِضَّةٍ مُشَرَّفاً بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ فَتُشْرِفُ عَلَیْهِ أَزْوَاجُهُ فَیَقُولُونَ مَرْحَباً مَرْحَباً انْزِلْ بِنَا فَیَهُمُ‏ أَنْ یَنْزِلَ بِقَصْرِهِ. قَالَ فَیَقُولُ الْمَلَائِکَةُ سِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَإِنَّ هَذَا لَکَ وَ غَیْرُهُ

حَتَّى یَنْتَهِیَ إِلَى قَصْرٍ مِنْ ذَهَبٍ مُکَلَّلٍ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ فَتُشْرِفُ عَلَیْهِ أَزْوَاجُهُ فَیَقُلْنَ مَرْحَباً مَرْحَباً یَا وَلِیَّ اللَّهِ انْزِلْ بِنَا فَیَهُمُّ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ فَتَقُولُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ سِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَإِنَّ هَذَا لَکَ وَ غَیْرُهُ

قَالَ ثُمَّ یَنْتَهِی إِلَى قَصْرٍ مُکَلَّلٍ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ فَیَهُمُّ بِالنُّزُولِ بِقَصْرِهِ‏ فَیَقُولُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ سِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَإِنَّ هَذَا لَکَ وَ غَیْرُهُ

قَالَ ثُمَّ یَأْتِی قَصْراً مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ مُکَلَّلًا بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ فَیَهُمُّ بِالنُّزُولِ بِقَصْرِهِ فَیَقُولُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ سِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَإِنَّ هَذَا لَکَ وَ غَیْرُهُ.

قَالَ فَیَسِیرُ حَتَّى یَأْتِیَ تَمَامَ أَلْفِ قَصْرٍ کُلُّ ذَلِکَ یَنْفُذُ فِیهِ بَصَرُهُ وَ یَسِیرُ فِی مِلْکِهِ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفِ الْعَیْنِ

فَإِذَا انْتَهَى إِلَى أَقْصَاهَا قَصْراً نَکَسَ رَأْسَهُ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ مَا لَکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ قَالَ فَیَقُولُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَادَ بَصَرِی أَنْ یَخْتَطِفَ فَیَقُولُونَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَبْشِرْ فَإِنَّ الْجَنَّةَ لَیْسَ فِیهَا عَمًى وَ لَا صَمَمٌ.

فَیَأْتِی قَصْراً یُرَى بَاطِنُهُ مِنْ ظَاهِرِهِ وَ ظَاهِرُهُ مِنْ بَاطِنِهِ لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةٌ ذَهَبٌ وَ لَبِنَةٌ یَاقُوتٌ وَ لَبِنَةٌ دُرٌّ مِلَاطُهُ الْمِسْکُ قَدْ شُرِّفَ بِشُرَفٍ مِنْ نُورٍ یَتَلَأْلَأُ وَ یَرَى الرَّجُلُ وَجْهَهُ فِی الْحَائِطِ وَ ذَا قَوْلُهُ‏ خِتامُهُ مِسْکٌ‏ یَعْنِی خِتَامَ الشَّرَابِ

ثُمَّ ذَکَرَ النَّبِیُّ ص الْحُورَ الْعِینَ فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا لَنَا فَضْلٌ عَلَیْهِنَّ قَالَ بَلَى بِصَلَاتِکُنَّ وَ صِیَامِکُنَّ وَ عِبَادَتِکُنَّ لِلَّهِ بِمَنْزِلَةِ الظَّاهِرَةِ عَلَى الْبَاطِنَةِ

وَ حَدَّثَ أَنَّ الْحُورَ الْعِینَ خَلَقَهُنَّ اللَّهُ فِی الْجَنَّةِ مَعَ شَجَرِهَا وَ حَبَسَهُنَّ عَلَى أَزْوَاجِهِنَّ فِی الدُّنْیَا عَلَى کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سَبْعُونَ حُلَّةً یُرَى بَیَاضُ سُوقِهِنَّ مِنْ وَرَاءِ الْحُلَلِ السَّبْعِینَ کَمَا تُرَى الشَّرَابُ الْأَحْمَرُ فِی الزَّجَاجَةِ الْبَیْضَاءِ وَ کَالسِّلْکِ الْأَبْیَضِ فِی الْیَاقُوتِ الْحَمْرَاءِ

یُجَامِعُهَا فِی قُوَّةِ مِائَةِ رَجُلٍ فِی شَهْوَةِ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ هُنَّ أَتْرَابٌ أَبْکَارٌ عَذَارَى کُلَّمَا نَکَحَتْ صَارَتْ عَذْرَاءَ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‏ یَقُولُ لَمْ یَمَسَّهُنَّ إِنْسِیٌّ وَ لَا جِنِّیٌّ قَطُّ فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ‏ یَعْنِی خَیْرَاتِ الْأَخْلَاقِ حِسَانَ الْوُجُوهِ‏ کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ‏ یَعْنِی صَفَاءَ الْیَاقُوتِ وَ بَیَاضَ اللُّؤْلُؤِ

قَالَ وَ إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَنَهَراً حَافَتَاهُ الْجَوَارِی قَالَ فَیُوحِی إِلَیْهِنَّ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَسْمِعْنَ عِبَادِی تَمْجِیدِی وَ تَسْبِیحِی وَ تَحْمِیدِی فَیَرْفَعْنَ أَصْوَاتَهُنَّ بِأَلْحَانٍ وَ تَرْجِیعٍ لَمْ یَسْمَعِ الْخَلَائِقُ مِثْلَهَا قَطُّ فَتَطْرَبُ أَهْلُ الْجَنَّةِ

وَ إِنَّهُ لَتُشْرِفُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ الْمَرْأَةُ لَیْسَتْ مِنْ نِسَائِهِ مِنَ السَّجْفِ فَمَلَأَتْ قُصُورَهُ وَ مَنَازِلَهُ ضَوْءاً وَ نُوراً فَیَظُنُّ وَلِیُّ اللَّهِ أَنَّ رَبَّهُ أَشْرَفَ عَلَیْهِ أَوْ مَلَکٌ مِنْ مَلَائِکَتِهِ فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ فَإِذَا هُوَ بِزَوْجَةٍ قَدْ کَادَتْ یَذْهَبُ نُورُهَا نُورَ عَیْنَیْهِ قَالَ فَتُنَادِیهِ قَدْ آنَ لَنَا أَنْ تَکُونَ لَنَا مِنْکَ دَوْلَةٌ قَالَ فَیَقُولُ لَهَا وَ مَنْ أَنْتِ قَالَ فَتَقُولُ أَنَا مِمَّنْ ذَکَرَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ‏ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ

فَیُجَامِعُهَا فِی قُوَّةِ مِائَةِ شَابٍّ وَ یُعَانِقُهَا سَبْعِینَ سَنَةً مِنْ أَعْمَارٍ الْأَوَّلِینَ وَ مَا یَدْرِی أَ یَنْظُرُ إِلَى وَجْهِهَا أَمْ إِلَى خَلْفِهَا أَمْ إِلَى سَاقِهَا فَمَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یَنْظُرُ إِلَیْهِ مِنْهَا إِلَّا رَأَى وَجْهَهُ مِنْ ذَلِکَ الْمَکَانِ مِنْ شِدَّةِ نُورِهَا وَ صَفَائِهَا

ثُمَّ تُشْرِفُ عَلَیْهَا أُخْرَى أَحْسَنُ وَجْهاً وَ أَطْیَبُ رِیحاً مِنَ الْأُولَى فَتُنَادِیهِ فَتَقُولُ قَدْ آنَ لَنَا أَنْ یَکُونَ لَنَا مِنْکَ دَوْلَةٌ قَالَ فَیَقُولُ لَهَا وَ مَنْ أَنْتِ فَتَقُولُ أَنَا مَنْ ذَکَرَ اللَّهُ‏ فِی الْقُرْآنِ‏ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ‏

قَالَ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا کَانَ لَهُ مِنَ الْأَزْوَاجِ خَمْسُمِائَةِ حَوْرَاءَ مَعَ کُلِّ حَوْرَاءَ سَبْعُونَ غُلَاماً وَ سَبْعُونَ جَارِیَةً کَأَنَّهُنَّ اللُّؤْلُؤُ الْمَنْثُورُ کَأَنَّهُنَّ اللُّؤْلُؤُ الْمَکْنُونُ وَ تَفْسِیرُ الْمَکْنُونِ بِمَنْزِلَةِ اللُّؤْلُؤِ فِی الصَّدَفِ لَمْ تَمَسَّهُ الْأَیْدِی وَ لَمْ تَرَهُ الْأَعْیُنُ وَ أَمَّا الْمَنْثُورُ فَیَعْنِی فِی الْکَثْرَةِ

وَ لَهُ سَبْعُ قُصُورٍ فِی کُلِّ قَصْرٍ سَبْعُونَ بَیْتاً فِی کُلِّ بَیْتٍ سَبْعُونَ سَرِیراً عَلَى کُلِّ سَرِیرٍ سَبْعُونَ فِرَاشاً عَلَیْهَا زَوْجَةٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ‏ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ‏ صَافٍ لَیْسَ بِالْکَدِرِ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ‏ لَمْ یَخْرُجْ مِنْ ضُرُرِ الْمَوَاشِی‏ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى‏ لَمْ یَخْرُجْ مِنْ بُطُونِ النَّحْلِ‏ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ‏ لَمْ یَعْصِرْهُ الرِّجَالُ بِأَقْدَامِهِمْ

فَإِذَا اشْتَهَوُا الطَّعَامَ جَاءَهُمْ طُیُورٌ بِیضٌ یَرْفَعْنَ أَجْنِحَتَهُنَّ فَیَأْکُلُونَ مِنْ أَیِّ الْأَلْوَانِ اشْتَهَوْا جُلُوساً إِنْ شَاءُوا أَوْ مُتَّکِئِینَ وَ إِنِ اشْتَهَوُا الْفَاکِهَةَ تَسَعَّبَتْ إِلَیْهِمُ الْأَغْصَانُ فَأَکَلُوا مِنْ أَیِّهَا اشْتَهَوْا

قَالَ‏ وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ‏ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ یَسْمَعُونَ صَوْتاً مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ یَا أَهْلَ الْجَنَّةِ کَیْفَ تَرَوْنَ مُنْقَلَبَکُمْ فَیَقُولُونَ خَیْرُ الْمُنْقَلَبِ مُنْقَلَبُنَا وَ خَیْرُ الثَّوَابِ ثَوَابُنَا قَدْ سَمِعْنَا الصَّوْتَ وَ اشْتَهَیْنَا النَّظَرَ إِلَى أَنْوَارِ جَلَالِکَ وَ هُوَ أَعْظَمُ ثَوَابِنَا وَ قَدْ وَعَدْتَهُ وَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ

فَیَأْمُرُ اللَّهُ الْحُجُبَ فَیَقُومُ سَبْعُونَ أَلْفَ حِجَابٍ فَیَرْکَبُونَ عَلَى النُّوقِ وَ الْبَرَاذِینِ وَ عَلَیْهِمُ الْحُلِیُّ وَ الْحُلَلُ فَیَسِیرُونَ فِی ظِلِّ الشَّجَرِ حَتَّى یَنْتَهُوا إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَ هِیَ دَارُ اللَّهِ دَارُ الْبَهَاءِ وَ النُّورِ وَ السُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ

فَیَسْمَعُونَ الصَّوْتَ فَیَقُولُونَ یَا سَیِّدَنَا سَمِعْنَا لَذَاذَةَ مَنْطِقِکَ فَأَرِنَا نُورَ وَجْهِکَ فَیَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى حَتَّى یَنْظُرُونَ إِلَى نُورِ وَجْهِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْمَکْنُونِ مِنْ عَیْنِ کُلِّ نَاظِرٍ

فَلَا یَتَمَالَکُونَ حَتَّى یَخِرُّوا عَلَى وُجُوهِهِمْ سُجَّداً فَیَقُولُونَ سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ یَا عَظِیمُ قَالَ فَیَقُولُ عِبَادِی ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ لَیْسَ هَذِهِ بِدَارِ عَمَلٍ إِنَّمَا هِیَ دَارُ کَرَامَةٍ وَ مَسْأَلَةٍ وَ نَعِیمٍ قَدْ ذَهَبَتْ عَنْکُمُ اللُّغُوبُ وَ النَصَبُ فَإِذَا رَفَعُوهَا رَفَعُوهَا وَ قَدْ أَشْرَقَتْ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ سَبْعِینَ ضِعْفاً

ثُمَّ یَقُولُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَا مَلَائِکَتِی أَطْعِمُوهُمْ وَ اسْقُوهُمْ فَیُؤْتُونَ بِأَلْوَانِ الْأَطْعِمَةِ لَمْ یَرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ فِی طَعْمِ الشَّهْدِ وَ بَیَاضِ الثَّلْجِ وَ لِینِ الزُّبْدِ فَإِذَا أَکَلُوهُ قَالَ بَعْضُهُنَّ لِبَعْضٍ کَانَ طَعَامُنَا الَّذِی خَلَّفْنَاهُ فِی الْجَنَّةِ عِنْدَ هَذَا حُلُماً

قَالَ ثُمَّ یَقُولُ الْجَبَّارُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَا مَلَائِکَتِی اسْقُوهُمْ قَالَ فَیُؤْتُونَ بِأَشْرِبَةٍ فَیَقْبِضُهَا وَلِیُّ اللَّهِ فَیَشْرَبُ شَرْبَةً لَمْ یَشْرَبْ مِثْلَهَا قَطُّ

قَالَ ثُمَّ یَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی طَیِّبُوهُمْ فَتَأْتِیهِمْ رِیحٌ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ بِمِسْکٍ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الثَّلْجِ تُغَیِّرُ وُجُوهَهُمْ وَ جِبَاهَهُمْ وَ جُنُوبَهُمْ تُسَمَّى الْمُثِیرَةَ

فَیَسْتَمْکِنُونَ مِنَ النَّظَرِ إِلَى نُورِ وَجْهِهِ فَیَقُولُونَ یَا سَیِّدَنَا حَسْبُنَا لَذَاذَةُ مَنْطِقِکَ وَ النَّظَرُ إِلَى نُورِ وَجْهِکَ لَا نُرِیدُ بِهِ بَدَلًا وَ لَا نَبْتَغِی بِهِ حِوَلًا فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِنِّی أَعْلَمُ أَنَّکُمْ إِلَى أَزْوَاجِکُمْ مُشْتَاقُونَ وَ أَنَّ أَزْوَاجَکُمْ إِلَیْکُمْ مُشْتَاقَاتٌ فَیَقُولُونَ یَا سَیِّدَنَا مَا أَعْلَمَکَ بِمَا فِی نُفُوسِ عِبَادِکَ فَیَقُولُ کَیْفَ لَا أَعْلَمُ وَ أَنَا خَلَقْتُکُمْ وَ أَسْکَنْتُ أَرْوَاحَکُمْ فِی أَبْدَانِکُمْ ثُمَّ رَدَدْتُهَا عَلَیْکُمْ بَعْدَ الْوَفَاةِ فَقُلْتُ اسْکُنِی فِی عِبَادِی خَیْرَ مَسْکَنٍ ارْجِعُوا إِلَى أَزْوَاجِکُمْ

قَالَ فَیَقُولُونَ یَا سَیِّدَنَا اجْعَلْ‏ لَنَا شَرْطاً قَالَ فَإِنَّ لَکُمْ کُلَّ جُمُعَةٍ زَوْرَةً مَا بَیْنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ سَبْعَةُ آلَافِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ

قَالَ فَیَنْصَرِفُونَ فَیُعْطَى کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ رُمَّانَةً خَضْرَاءَ فِی کُلِّ رُمَّانَةٍ سَبْعُونَ حُلَّةً لَمْ یَرَهَا النَّاظِرُونَ الْمَخْلُوقُونَ

فَیَسِیرُونَ فَیَتَقَدَّمُهُمْ بَعْضُ الْوِلْدَانِ حَتَّى یُبَشِّرُوا أَزْوَاجَهُمْ وَ هُنَّ قِیَامٌ عَلَى أَبْوَابِ الْجِنَانِ قَالَ فَلَمَّا دَنَا مِنْهَا نَظَرَتْ إِلَى وَجْهِهِ فَأَنْکَرَتْهُ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فَقَالَتْ حَبِیبِی لَقَدْ خَرَجْتَ مِنْ عِنْدِی وَ مَا أَنْتَ هَکَذَا قَالَ فَیَقُولُ حَبِیبَتِی تَلُومِینَنِی أَنْ أَکُونَ هَکَذَا وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى نُورِ وَجْهِ رَبِّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَأَشْرَقَ وَجْهِی مِنْ نُورِ وَجْهِهِ ثُمَّ یُعْرِضُ عَنْهَا فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا نَظْرَةً فَیَقُولُ حَبِیبَتِی لَقَدْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِکِ وَ مَا کُنْتِ هَکَذَا فَتَقُولُ حَبِیبِی تَلُومُنِی أَنْ أَکُونَ هَکَذَا وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى وَجْهِ النَّاظِرِ إِلَى نُورِ وَجْهِ رَبِّی فَأَشْرَقَ وَجْهِی مِنْ وَجْهِ النَّاظِرِ إِلَى نُورِ وَجْهِ رَبِّی سَبْعِینَ ضِعْفاً

فَتُعَانِقُهُ مِنْ بَابِ الْخَیْمَةِ وَ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَضْحَکُ إِلَیْهِمْ فَیُنَادُونَ بِأَصَابِعِهِمْ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ

قَالَ ثُمَّ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَأْذَنُ لِلنَّبِیِّینَ فَیَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَنْظُرُ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ فَیَمُدُّونَ أَعْنَاقَهُمْ إِلَیْهِ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا إِنَّهُ لَکَرِیمٌ عَلَى اللَّهِ فَیَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا الْمَخْلُوقُ بِیَدِهِ وَ الْمَنْفُوخُ فِیهِ مِنْ رَوْحِهِ وَ الْمُعَلَّمُ لِلْأَسْمَاءِ هَذَا آدَمُ قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَى اللَّهِ

قَالَ ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ قَالَ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا الْخَلِیلُ إِبْرَاهِیمُ قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَى اللَّهِ

قَالَ ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ قَالَ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا فَیَقُولُ هَذَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ الَّذِی‏ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَکْلِیماً قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَى اللَّهِ

قَالَ ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الَّذِی قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَى اللَّهِ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ هَذَا عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ

قَالَ ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ‏ فِی مَوْکِبٍ فِی مِثْلِ جَمِیعِ مَوَاکِبِ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ سَبْعِینَ ضِعْفاً حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الَّذِی قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَى اللَّهِ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا الْمُصْطَفَى بِالْوَحْیِ الْمُؤْتَمَنُ عَلَى الرِّسَالَةِ سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ هَذَا النَّبِیُّ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ وَ سَلَّمَ کَثِیراً قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَى اللَّهِ

قَالَ ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا فَیَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا أَخُو رَسُولِ اللَّهِ ص فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ

قَالَ ثُمَّ یُؤْذَنُ لِلنَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ فَیُوضَعُ لِلنَّبِیِّینَ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ وَ لِلصِّدِّیقِینَ سُرُرٌ مِنْ نُورٍ وَ لِلشُّهَدَاءِ کَرَاسِیُّ مِنْ نُورٍ

ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَرْحَباً بِوَفْدِی وَ زُوَّارِی وَ جِیرَانِی یَا مَلَائِکَتِی أَطْعِمُوهُمْ فَطَالَ مَا أَکَلَ النَّاسُ وَ جَاعُوا وَ طَالَ مَا رَوِیَ النَّاسُ وَ عَطِشُوا وَ طَالَ مَا نَامَ النَّاسُ وَ قَامُوا وَ طَالَ مَا أَمِنَ النَّاسُ وَ خَافُوا

قَالَ فَیُوضَعُ لَهُمْ أَطْعِمَةٌ لَمْ یَرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ عَلَى طَعْمِ الشَّهْدِ وَ لِینِ الزُّبْدِ وَ بَیَاضِ الثَّلْجِ ثُمَّ یَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی فَکِّهُوهُمْ فَیُفَکِّهُونَهُمْ بِأَلْوَانٍ مِنَ الْفَاکِهَةِ لَمْ یَرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ وَ رُطَبٍ عَذْبٍ دَسِمٍ عَلَى بَیَاضِ الثَّلْجِ وَ لِینِ الزُّبْدِ

امام صادق علیه السلام فرماید رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله درباره بهشت و اهل آن فرمودند: ...

پس چون به در بهشت می‌رسد به او گفته می‌شود جواز عبورت را نشان بده. او می‌گوید:‌این جواز عبورم است؛ که در آن نوشته شده: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ این جواز عبوری از جوازهای خداوند عزیز و حکیم است برای فلان بن فلان از جانب پرودرگار عالمیان.» پس منادی‌ای ندا می‌دهد که همه اهل محشر بشنوند: هان! بدانید که فلان بن فلان به سعادتی رسید که هرگز بعد از آن شقاوتی نخواهد بود.

پس وی وارد بهشت شود و در آنجا درختی است دارای «سایه‌ای گسترش یافته و آبی ریزان» (واقعه/۳۰-۳۱) و میوه‌هایی آویزان؛ که (آن درخت) رضوان نام دارد و از پای آن دو چشمه جاری است که وی به سوی یکی از آنان رهسپار می‌شود و هر بار که از آن می‌گذرد در آن غسل می‌کند و در حالی که از آن خارج می‌شود که شادابی نعمت بر او هویداست؛ سپس از دیگری می‌نوشد و دیگر در شکمش هیچ گونه دل‌پیچه و درد و مرضی هرگز باقی نماند و این همان سخن خداوند متعال است که «و پروردگارشان آنان را شرابی طهارت‌بخش نوشانید» (انسان/۲۱)

سپس فرشتگان به استقبالش می‌آیند و می‌گویند: خوش آمدی، داخل [بهشت] شو همراه [سایر] داخل شوندگان. در این حال او در میان دو ردیف از درختانی که شاخه‌هایشان لؤلؤ و سرشاخه‌هایشان زیورآلات و لباس‌ها [ی بهشتی] و میوه‌هایشان مثل پستان دختران باکره است داخل می‌گردد.

پس فرشتگانی که همراهشان شتران و اسبان و زیورآلات و لباس‌ها [ی بهشتی] است به استقبالش می‌آیند و می‌گویند: ‌ای دوست خدا، ‌سوار هر کدام که دوست داری شو و هر چه می‌خواهی بپوش و هر چه می‌خواهی بخواه [که فراهم است]. پس آنچه را دوست دارد سوار می‌شود و آنچه را دوست دارد می‌پوشد. آنچه سوار شده،‌ شتر یا اسبی از نور است و لباسش [که انتخاب کرده و پوشیده نیز] از نور است و [همچنین] زیورآلاتش از نور است. در خانه‌ای از نور، همراهش فرشتگانی از نور و خدمتکارانی از نور و نوکرانی از نور؛ به قدری که [سایر] ملائکه از دیدن اینهمه نور به هیبت می‌افتند.

پس بعضی از ایشان به بعضی دیگر می‌گویند:‌ کنار روید که کاروان [مؤمنِ] بردبارِ بخشیده شده می‌آید. پس به اولین قصری که برای اوست و از نقره است و آراسته به درّ و یاقوت است، نگاه می‌کند.‌ [در این حال] زنانش [که در آن قصر ساکنند] بر او مُشرف می‌شوند و می‌گویند: مرحبا، مرحبا [بر تو] در نزد ما فرود آی. [مؤمن] می‌خواهد که در آن قصر فرود آید. فرمود: [ولی] فرشتگان [همراهش] به او می‌گویند: حرکت کن که این [قصر] و غیر آن برای توست.

[پس مؤمن حرکت می‌کند] تا می‌رسد به قصری از طلا که درّ و یاقوت بر تاج آن است. [در این حال] زنانش [که در آن قصر ساکنند] بر او مُشرف می‌شوند و می‌گویند: مرحبا، مرحبا [بر تو] در نزد ما فرود آی. [مؤمن] می‌خواهد که در آن قصر فرود آید [ولی باز]، فرشتگان [همراهش] به او می‌گویند: حرکت کن که این [قصر] و غیر آن برای توست.

فرمود: [پس مؤمن حرکت می‌کند] تا می‌رسد به قصری از درّ و یاقوت، [مؤمن] می‌خواهد که در آن قصر فرود آید فرشتگان [همراهش] به او می‌گویند: حرکت کن که این [قصر] و غیر آن برای توست.

فرمود: سپس به قصری می رسد از یاقوت سرخ از درّ و یاقوت، [مؤمن] می‌خواهد که در آن قصر فرود آید فرشتگان به او می‌گویند: حرکت کن که این [قصر] و غیر آن برای توست.

فرمود: [پس مؤمن حرکت می‌کند و] می‌رود تا تمام هزار قصری که هر یک،‌ به وسعت چشم‌انداز است را می‌گردد و در کشورش سریع‌تر از حرکت مردمک در حدقه، گردش می‌کند.

وقتی به آخرین قصرش می‌رسد، سرش را پایین می‌اندازد. فرشتگان می‌پرسند: ای دوست خدا [تو را] چه شده است؟! فرمود: می‌گوید: به خدا قسم نزدیک است که چشمم [از دیدن اینهمه نعمت] نابینا شود. [فرشتگـان] می‌گویند: ای دوست خدا بشارت باد بر تو [و هیچ نگران نباش] که در بهشت،‌ کوری و کری نیست.

[پس به راهش ادامه می‌دهد و] پس به قصری می‌رسد که داخلش از بیرون و بیرونش از داخل [آن] دیده می‌شود. خشتی از نقره و خشتی از طلا و خشتی از یاقوت و خشتی از درّ و ملاطش از مشک است. به نور [خاصی] مشرّف شده است که می‌درخشد. [آنقدر صاف و صیقلی است که] مرد [بهشتی] چهره‌اش را در دیوار [آن] می‌بیند و قول او «خِتامُهُ مِسْکٌ» یعنی پایان نوشیدنی است.

سپس رسول خدا (ص) از حورالعین یاد می کند. ام سلمه پرسد: پدر و مادرم فدایت یا رسول الله! آیا ما [زنان مومن] برتری‌ای بر آنان داریم؟ فرمود:‌بله! به خاطر نمازها و روزه‌هایتان و عبادتتان به پیشگاه خداوند همچون [برتری] چیزی که آشکار و ظاهر است بر امری که مخفی و باطنی است.

و توضیح دادند که همانا حورالعین را خداوند در بهشت آفرید همراه با آن درختش (اشاره است به شجره طوبی؛ و چه‌بسا اشاره باشد به ریشه‌دار بودن حور العین در بهشت) و آنان را مختص شوهرانشان در دنیا قرار داد؛‌ هریک از آنان جامه‌های متعددی بر تن دارند در حالی که سفیدی ساق پایشان از ورای آن هفتاد جامه دیده می‌شود آن گونه که شراب سرخ در لیوان شیشه‌ای نمایان می‌گردد و همانند نخ [= نخ تسبیح] سفید در یاقوتهای سرخ

پس با او با نیروی صد مرد نزدیکی می کند در شهوت به مدت چهل سال؛ و آنان زنانی شوهردوست، باکره و پاکدامن‌اند و هربار هم که نکاح کنند همچنان باکره می‌مانند: «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‏» می‌فرماید: «هیچ انسان و هیچ جنی تا پیش از این قطعا آنان را لمس نکرده است» (الرحمن/٥٦ و ٧٨) «فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ‏» (الرحمن/٧٠) یعنی به لحاظ اخلاقی خوبان‌اند و به لحاظ چهره زیبارویان‌اند «کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجان‏» (الرحمن/٥٨) یعنی همچون صفای یاقون و سفیدی مروارید.

فرمود: همانا در بهشت رودی جاری است که در ساحلش کنیزکان زیبارویی هستند که خداوند متعال به آنان وحی می‌فرماید که صدای سپاس‌گویی و تسبیح و حمد مرا به گوش بندگانم برسانید؛ پس آنان صدایشان به لحن و ترجیع (آواز و چهچهه زدن) بلند می‌شود به طوری که خلایق هرگز چنین چیزی نشنیده بودند و اهل بهشت به طرب درمی‌آیند.

و همانا بر ولی خداوند زنی مشرف می‌گردد که از زنان پرده‌نشین وی نبوده است و [با این مشرف شدنش] تمام کاخها و منزلهای وی را از روشنایی و نور پر می‌کند تا جایی که آن ولی خدا گمان می‌کند پروردگارش یا فرشته‌ای از فرشتگان مقرب بر او مشرف گردیده است؛ پس سر را بلند می‌کند که بناگاه آن را همسر خود می‌یابد که نورش گویی می‌خواهد نور دیدگان وی را ببرد. آن زن ندا می‌دهد: وقت آن رسیده که ما را از شما بهره‌ای باشد؟ می‌گوید: تو کیستی؟ پاسخ می‌دهد: من از همانها هستم که خداوند در قرآن یاد کرد «آنها را هر چه بخواهند در آنجا هست و در نزد ما فزونی‌اى است‏» (ق/٣٥)

پس با قوت صد جوان با او نزدیکی می کند و هفتاد سال از عمر اولین او را در آغوش می گیرد و نمی داند به صورتش بنگرد یا به پشتش یا به پایش. چیزی نیست که از آن می نگرد، جز اینکه از آن جا صورتش را می بیند، به خاطر شدت نور و صفای آن.

سپس زن دیگری زیباروتر و خوشبوتر از آن اولی بر او مشرف می‌گردد و می‌گوید: وقت آن رسیده که ما را از شما بهره‌ای باشد؟ می‌گوید: تو کیستی؟ پاسخ می‌دهد: من از همانها هستم که خداوند در قرآن یاد کرد: «پس هیچ کس نمى‏داند چه چیزهایى از مایه‏هاى روشنى‏بخش دیدگان، به پاداش کارهایى که مى‏کرده‏اند براى آنها پنهان داشته شده است!» (سجده/١٧)

رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: هیچ کس نیست که وارد بهشت شود مگر این‌که برایش پانصد همسر از حوریه‌ها قرار داده می‌شود که همراه هر حوریه،‌ هفتاد غلام و هفتاد کنیز که گویا گوهرهای پراکنده و گوهرهای پنهان شده هستند می‌باشند. «مکنون» یعنی مثل گوهرِ در صدف [است که] دست‌ها آن را لمس نکرده و چشم‌ها آن را ندیده و اما «منثور» یعنی در حال زیاد شدن.

[همچنین] برای او هفت قصر و در هر قصر، هفتاد خانه و در هر خانه، ‌هفتاد تخت و بر هر تخت، هفتاد بستر و بر هر بستر، حورالعینی [آماده‌ی کام دادن] است. از زیر [قصرها]شان جویبارهایی روان است. جویبارهایی از آبی که [رنگ و بو و طعمش‏] برنگشته، زلال است و هیچ [تیرگی و] کدورتـی در آن نیست؛ و جوی‌هایی از شیری که مزه‏اش [بر اثر حرارت یا گذشتن زمان]، دگرگون نشود و از پستان چهارپایان خارج نمی‌شود؛ و رودهایی از عسل صاف که از شکم زنبور عسل بیرون نیامده [بلکه از فضل پروردگار] است؛ و جویبارهایی از نوشیدنی [خاصی] که برای نوشندگان، لذت‌بخش است و مردان، ‌آن را با لگدمال کردن، ‌عصاره گیری نکرده‌اند.

وقتی [بهشتیان] هوس خوراکی کنند،‌ پرندگان سفید رنگی می‌آیند و بال‌هایشان را بالا می‌برند تا [بهشتیان] از هر رنگی [از غذا] که هوس دارند، ‌بخورند،‌ [به هر صورتی که می‌خواهند]، اگر خواستند، نشسته و اگر خواستند، تکیه داده؛ و اگر هوس میوه کنند، شاخه‌ها به سوی آن‌‌ها کشیده می‌شود [و دراز می‌گردد] تا از هر کدام که بخواهند، بخورند.

سپس فرمودند: و فرشتگان از هر دری بر آنان درمی‏آیند [و به آنان می‏گویند]: «درود بر شما به [پاداش‏] آنچه صبر کردید. راستی چه نیکوست فرجام آن سرای‏» در این حال،‌ صدایی را از زیـر عرش می‌شنوند [که می‌فرماید]: ای اهل بهشت، ‌بازگشتگاهتان را چگونه یافتید؟! می‌گویند: بازگشتگاه ما بهترین بازگشتگـاه و پاداش ما بهترین پاداش است. ما [این] صدا [ی دل‌فریب و هوش‌ربا] را شنیدیم،‌ هوس کردیم که به نورهای جلال تو بنگریم و [اگر این خواسته‌ی ما برآورده شود] بزرگترین پاداش برای ما [خواهد بود] و [خودت] ما را [در دنیا] وعده داده بودی و [تو] خُلف وعده نمی‌کنی.

پس خدای متعال حجاب‌ها را امر می‌کند [که از میان برخیزند، پس] هفتاد هزار حجاب بر می‌خیزد. پس [بهشتیان] بر شترها و اسب‌هایی سوار می‌شوند و بر آن‌‌ها زیورآلات و لباس‌های بهشتی است. پس در سایه‌ی درختی می‌روند تا به دارالسلام می‌رسند و آن خانه‌ی [تجلی ویژه‌ی] خداست، خانه‌ی روشنایی و نور و شادی و کرامت.

پس آن صدا را [باز هم] می‌شنوند. [باز] می‌گویند: ای آقای ما گفتار لذت‌بخش تو را شنیدیم، پس نور وجهت را به ما بنمایان. پس خدای سبحان برای آنان تجلی می‌کند تا بهشتیان به نور وجه او تبارک و تعالی که از چشم هر بیننده‌ای پوشیده است، ‌بنگرند.

[چون به آن تجلی عالی نظر می‌کنند] نمی‌توانند خود را نگه دارند [به همین جهت] بر رو به سجـده می‌افتند و می‌گویند: [بار الها از هر عیب و نقص و شبیه]، منزّهی، ما تو را چنان که حق تو بود،‌ نپرستیدیم، ای بزرگوار. خدای متعال می‌فرماید:‌ ای بندگان من، سر [از سجده] بردارید [که] این [جا] خانه‌ی عمل نیست بلکه خانه‌ی اکرام و خواستن و نعمت‌هاست. [هر گونه] درماندگی و رنج از شما رفت. وقتی [سر از سجده] بر می‌دارند، صورت‌هایشان هفتاد برابر [بیشتر از گذشته] نورانی می‌شود.

سپس [خدای] تبارک و تعالی می‌فرماید: ای ملائکه‌ام [به این مؤمنان بهشتی، انواع غذاهای لذیذ] بخورانید و [انواع] نوشیدنی‌های گوارا بنوشانید. [در پی این دستور الهی،‌ انواع] رنگ‌های خوراکی برایشان آورده می‌شود که هرگز مانند آن را ندیده‌اند؛ در طعم [مانند] عسل و در سفیدی [مانند] برف و در نرمی [مانند] خامه [یا مسکه] است. وقتی [آنها را] می‌خورند بعضی‌شان به بعض دیگر می‌گویند: ‌آن غذایی که در بهشت داشتیم در مقایسه با اینها [همانند] رؤیا است.

سپس خدای جبار تبارک و تعالی می‌فرماید: ای فرشتگانم [از نوشیدنی‌های گوارای خاص] به آنان بنوشانید. [در پس اجرای این دستور الهی] نوشیدنی‌ای می‌آورند و دوست خدا آن را می‌گیرد. پس شربتی می‌نوشد که هرگز مانند آن شربت را ننوشیده است.

سپس [خدای متعال] می‌فرماید:‌ ای فرشتگان من، خوشبویشان کنید. پس بادی از زیر عرش [وزیدن می‌گیرد و] مشکی سفیدتر از برف را با خود می‌آورد که صورت و پیشانی و پهلوهایشان را تغییر می‌دهد که مثیره نامیده می‌شود.

پس می‌توانند به [تجلی خاص] وجه او بنگرند. پس می‌گویند: ای آقای ما، برای ما لذت گفتار و نگاه به نور وجهت کافی است و جایگزینی برای آن نمی‌خواهیم. پس پروردگار تبارک و تعالی می‌فرماید: ‌من می‌دانم که شما به [دیدن و نزدیکی با] همسرانتان اشتیاق دارید و همسرانتان [نیز] مشتاق [همنشینی] با شما هستند. [بهشتیان با تعجب] می‌گویند:‌ ای آقای ما،‌ چقدر تو به آنچه در دل بندگانت می‌گذرد، آگاهی! [خدای متعال] می‌فرماید: چگونه ندانم و حال آن که من شما را ساخته‌ام و روح‌هایتان را در بدن‌هایتان قرار داده‌ام و پس از وفات [و جدا شدن روح از بدن، نیز] آن را دوباره به شما بر گرداندم و گفتم: ساکن شوید در [میان] بندگانم در بهترین منزلگاه [های بهشت،‌ اکنون] به جانب همسرانتان برگردید.

[بهشتیان] می‌گویند: ای آقای ما،‌ برای [دیدار مجدّد] ما، ‌شرطی مقرر فرما. [خدای تبارک و تعالی] می‌فرماید:‌ برای شما در هر جمعه یک نوبت زیارت قرار دادم [البته] میان هر جمعه تا جمعه [ی بعد] هفت هزار سال از سال‌هایی که می‌شمارید،‌ [فاصله] است.

[بعد از این قرار مجدّدِ ملاقات، بهشتیان راضی شده و] بر می‌گردند. [در حالِ بازگشت]، به هر کدام از آنها، ‌اناری سبز رنگ داده می‌شود که در آن، لباس‌هایی است که آفریده‌های اهل نظر [مانند] آن را ندیده‌اند.

پس حرکت می‌کنند و بعضی از پسران جاودانه از آن‌‌ها جلو می‌افتند تا بشارت آمدنشان را به همسرانشان که بر درگاه‌های بهشت،‌ [به انتظار] ایستاده‌اند،‌ بدهند. وقتی [مؤمن بهشتی] نزدیک [یکی از همسرانش] می‌شود [از شدت تغییر، همسرش] خود را به ناآشنایی می‌زند بدون اینکه بدش بیاید. [یعنی چنان وانمود می‌کند که او را نمی‌شناسد. سپس] می‌گوید: ای محبوب من وقتی از نزد من می‌رفتی،‌ اینگونه نبودی![مؤمن بهشتی] می‌گوید: آیا مرا ملامت می‌کنی؟! در حالی که من به نور وجه پروردگارم نظر کرده‌ام و صورتم به نور وجه او نورانی شده است. سپس از آن [همسر بهشتی‌اش] روی بر می‌گرداند [و بار دیگر] به او نظر می‌نماید. پس می‌گوید: ای محبوبه‌ی من، از نزدت خارج می‌شدم و تو اینگونه نبودی! [همسر بهشتی‌اش] می‌گوید: ای محبوب من [آیا] مرا ملامت می‌کنی که اینگونه‌ام؟! در حالی که به صورت کسی که به نور وجه پروردگارم نظر کرده،‌ نگاه کرده‌ام و صورتم از صورت آن نگاه کننده به وجه پروردگارم،‌ هفتاد برابر نورانی‌تر شده است!

[بعد از این سخنان، زن زیباروی بهشتی، شوهرش را] از در خیمه بغل می‌کند. در این حال، پروردگار تبارک و تعالی به سـوی آنان می‌خندد [یعنی اظهار رضایت و خشنودی می‌کند] و آنان با انگشت [اشاره می‌کنند و] ندا می‌دهند:‌ «سپاس خدایی را که اندوه را از ما بزدود، به راستی پروردگار ما آمرزنده [و] حق‏شناس است‏.»

حضرت ادامه دادند: سپس پروردگار تبارک و تعالی به پیامبران اجازه‌ی خارج شدن می‌دهد. پس مردی [از پیامبران] در [میان] کاروانی از فرشتگان که اطرافش را گرفته‌اند و نور که در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت به او می‌نگرند و گردن‌هایشان را به سویش بالا می‌کشند و [با تعجب] می‌گویند:‌ این کیست؟! حتمـاً خیلی در نزد خدا با کـرامت [و منزلـت] است. ملائکـه می‌گویند: ‌این [شخصِ با جلالت و شکوه که می‌بینید] آفریده شده به دست [قدرت] او و دمیده شده در او از روح خودش و دانای اسماء است. این،‌ آدم [ابوالبشر (علیه‌السلام)] می‌باشد. خدا به او اجازه [ی ظهور و بروز] داده است.

سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی از فرشتگان که اطرافش را گرفته و بال‌هایشان را گشوده‌اند و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب] می‌پرسند: این کیست؟ ملائکه می‌گویند:‌ این،‌ دوست [خدا] ابراهیم (علیه‌السلام) است که خدا به او اجازه [ی ظهور و بروز] داده است.

سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی از فرشتگان که اطرافش هستند و بال‌هایشان را گشوده‌اند و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب] می‌پرسند: این کیست؟ ملائکه می‌گویند:‌ این،‌ موسی پسر عمران (علیه‌السلام) است که با خدا [در دار دنیا] سخن گفت. خدا به او اجازه [ی خارج شدن] داده است.

سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی از فرشتگان که اطرافش هستند و بال‌هایشان را گشوده‌اند و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب] می‌پرسند: این کیست؟ ملائکه می‌گویند:‌ این،‌ روح خدا و کلمه‌اش،‌ عیسی پسر مریم (علیه‌السلام) است.

سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی به قدر هفتاد برابر تمام کاروان‌های قبلی که در اطرافش فرشتگانی بال‌گشوده و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب بسیار] می‌پرسند: این کیست که خدا اجازه‌ی خارج شدنش را داده است؟ فرشتگان می‌گویند:‌ این،‌ برگزیده‌ی به وحی، امین رسالت، آقای فرزندان آدم، این پیامبر،‌ محمد‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است. خدا اجازه [ی ظهور و خروج] به او داده است.

سپس مردی [دیگر] در میان کاروانـی از فرشتگان که اطرافـش هستنـد و بال‌هایشان را گشوده‌اند و نور در جلوشان است، خارج می‌شود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردن‌ها را بر می‌کشند و [با تعجب] می‌پرسند: این کیست؟ ملائکه می‌گویند:‌ این،‌ برادرِ رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): در دنیا و آخرت (امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام) است.

سپس به [سایر] پیامبران و صدیقان و شهدا اجازه داده می‌شود [که به صحنه‌ی محشر وارد شوند]. آنگاه برای پیامبران منبرهایی از نور و برای صدیقین، تخت‌هایی از نور و برای شهدا، کرسی‌هایی از نور گذاشته می‌شود.

سپس پروردگار تبارک و تعالی می‌فرماید:‌ مرحبا [و خوش آمد] به وارد شوندگان و زیارت کنندگان و همسایگانم. ای فرشتگان [از میوه‌ها و خوراکی‌های لذید بهشتی] به ایشان بخورانید که چه بسیار [در دنیا اتفاق افتاد که] مردم خوردند و [اینان] گرسنه بودند و چه بسیار [در دنیا] مردم سیراب بودند و [ایشان] تشنه به سر بردند و چقدر مردم در خواب [ناز] بودند و [اینها به عبادت] ایستادند و چه بسیار [در دنیا پیش آمد که] مردم در امنیت بودند و [اینها از جور مردم و روزگار] در ترس [و هراس] بودند.

 [پس از این بیانات] خوراکی‌هایی که مانندش را هرگز ندیده‌اند [در مقابلشان] نهاده می‌شود که طعم عسل و نرمی خامه و سفیدی برف دارد. [پس از اینکه از آن غذاهای لذیذ خوردند، خدای متعال] می‌فرماید: ای فرشتگانم [برایشان] میوه بیاورید. پس برایشان رنگ‌های [گوناگون] میوه می‌آورند که مثل آن را هرگز ندیده‌اند و رطب‌های گورا و درشت به سفیدی برف و نرمی خامه.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ٢٠٧، ح ٢٠٥

٧٣- عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: لِلرَّجُلِ الْوَاحِدِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ سَبْعُمِائَةِ ضِعْفِ مِثْلِ الدُّنْیَا وَ لَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ قُبَّةٍ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ قَصْرٍ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ حَجَلَةٍ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ إِکْلِیلٍ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ حُلَّةٍ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْرَاءَ عَیْنَاءَ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ وَصِیفٍ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ ذُؤَابَةٍ وَ أَرْبَعُونَ إِکْلِیلًا وَ سَبْعُونَ أَلْفَ حُلَّةٍ.

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: به هر فرد در روز قیامت هفتصد برابر آنچه در دنیا نعمت داده می‌شود عطا می‌گردد. همچنین هفتادهزار گنبد و بارگاه هفتادهزار قصر و هفتادهزار حجله و هفتادهزار لباس زیبا و هفتادهزار حوری و هفتاد هزار خدمتکار و هفتادهزار ذؤابه و چهل گلدسته و هفتادهزار جامه‌ی زیبا دارد.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ١٤٧، ح ٧٣

 

ویژگی های اهل بهشت

ذُکِرَ عَنِ الْحَسَنِ أَنَّهُ قَالَ: قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْخَادِمُ کَاللُّؤْلُؤِ فَکَیْفَ الْمَخْدُومُ فَقَالَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ فَضْلَ الْمَخْدُومِ عَلَى الْخَادِمِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْکَوَاکِبِ.

گفته شد به رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله (در بهشت) خادم مانند مروارید است پس خدمت شده (آنکه اهل بهشت است) چگونه است؟ ایشان فرمودند: قسم به کسی که جانم در دست اوست همانا فضل خدمت شده به خادم مانند برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ١٠٢

وَ عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا أَبَا الْقَاسِمِ تَزْعُمُ أَنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ یَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ فَقَالَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ لَیُؤْتَى قُوَّةَ مِائَةِ رَجُلٍ عَلَى الْأَکْلِ وَ الشُّرْبِ وَ الْجِمَاعِ قَالَ فَإِنَّ الَّذِی یَأْکُلُ وَ یَشْرَبُ یَکُونُ لَهُ الْحَاجَةُ فَقَالَ عَرَقٌ یَفِیضُ مِثْلَ رِیحِ الْمِسْکِ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ ضَمَرَ لَهُ بَطْنُهُ.

زید بن ارقم گوید مردی از اهل کتاب خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای اباالقاسم (ص) می پنداری که اهل بهشت می خورند و می آشامند؟ حضرت فرمودند: قسم به کسی که جانم در دست اوست به هرکدام از آن‌ها برابرِ صد مرد در خوردن و آشامیدن و آمیزش، توانایی داده شود. آن مرد گفت: قطعاً کسی که می‌خورد و می‌نوشد نیاز به دفع‌کردن پیدا می‌کند [درصورتی‌که بهشت پاکیزه است و آلودگی در آن وجود ندارد]! حضرت فرمود: [زائدات آن‌ها] به‌صورت قطرات عرق که چون مشک خوشبو است [از بدن آن‌ها] جاری می‌شود و در نتیجه شکمشان فرو می‌نشیند.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ١٠٢

٢١٤- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ جُرْدٌ مُرْدٌ مُکَحَّلِینَ مُکَلَّلِینَ مُطَوَّقِینَ مُسَوَّرِینَ مُخَتَّمِینَ نَاعِمِینَ مَحْبُورِینَ مُکَرَّمِینَ یُعْطَى أَحَدُهُمْ قُوَّةَ مِائَةِ رَجُلٍ فِی الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الْجِمَاعِ قُوَّةُ غِذَائِهِ قُوَّةُ مِائَةِ رَجُلٍ فِی الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ یَجِدُ لَذَّةَ غَدَائِهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ لَذَّةَ عَشَائِهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَدْ أَلْبَسَ اللَّهُ وُجُوهَهُمُ النُّورَ وَ أَجْسَادَهُمُ الْحَرِیرَ بِیضُ الْأَلْوَانِ صُفْرُ الْحُلِیِّ خُضْرُ الثِّیَابِ.

امام باقر علیه السّلام فرمودند: مردان بهشت جوانانی هستند که بدن شان موی زاید ندارد. سرمه کشیده اند. تاج بر سر دارند، طوق (زینتی) بر گردن، دستبند در دست و انگشترى در انگشتان خویش دارند. راحت اند، شادان اند، گرامى اند. هر کدام قوه خوراک و نوشیدن و جماع صد نفر را دارند. نیروی غذای آنها قدرت صد مرد در طعام و نوشیدن است و می یابند لذت غذایش را به مقدار چهل سال و لذت عشایش را به مقدار چهل سال خداوند پوشانده چهره اشان را از نور و بر بدنهایشان لباس های حریر سفید و زیرهای طلایی و پوشش های سبز است.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ٢٢٠، ح ٢١٤

٧٤- سُئِلَ النَّبِیُّ ص مَا بِنَاؤُهَا قَالَ: لَبِنَةٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ مِلَاطُهَا الْمِسْکُ الْأَذْفَرُ وَ تُرَابُهَا الزَّعْفَرَانُ وَ حصاؤها [حَصَاهَا] اللُّؤْلُؤُ وَ الْیَاقُوتُ مَنْ دَخَلَهَا یَتَنَعَّمُ لَا یَبْأَسُ أَبَداً وَ یُخَلَّدُ لَا یَمُوتُ أَبَداً لَا یَبْلَى ثِیَابُهُ وَ لَا شَبَابُهُ.

از رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) درباره‌ی بنای بهشت سؤال شد، فرمودند: خشتی از طلا و خشتی از نقره است. ملاطش مشک عالی و خاکش زعفران و سنگریزه‌هایش درّ و یاقوت است. هر که داخل آن شود، [همواره] برخوردار است و هیچوقت فقیر [و بینوا] نمی‌شود، جامـه‌هایش کهنـه نمی‌گردد و جوانی‌اش از بین نمی‌رود.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ١٤٧، ح ٧٤

٧٦- جامع الأخبار قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ النَّبِیُّ ص‏: إِنَّ فِی الْجَنَّةِ سُوقاً مَا فِیهَا شِرًى وَ لَا بَیْعٌ إِلَّا الصُّوَرُ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ مَنِ اشْتَهَى صُورَةً دَخَلَ فِیهَا وَ إِنَّ فِیهَا مَجْمَعَ حُورِ الْعِینِ یَرْفَعْنَ أَصْوَاتَهُنَّ بِصَوْتٍ لَمْ یَسْمَعِ الْخَلَائِقُ بِمِثْلِهِ نَحْنُ النَّاعِمَاتُ فَلَا نَبْأَسُ أَبَداً وَ نَحْنُ الطَّاعِمَاتُ فَلَا نَجُوعُ أَبَداً وَ نَحْنُ الْکَاسِیَاتُ فَلَا نَعْرَى أَبَداً وَ نَحْنُ الْخَالِدَاتُ فَلَا نَمُوتُ أَبَداً وَ نَحْنُ الرَّاضِیَاتُ فَلَا نَسْخَطُ أَبَداً وَ نَحْنُ الْمُقِیمَاتُ فَلَا نَظْعَنُ أَبَداً فَطُوبَى لِمَنْ کُنَّا لَهُ وَ کَانَ لَنَا نَحْنُ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ أَزْوَاجُنَا أَقْوَامٌ کِرَامٌ.

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: در بهشت بازاری است که در آن خرید و فروش نمی شود جز صورت‌های مردان و زنان. هرکس صورتی (شکلی) را بخواهد در آن وارد می‌شود (و به آن شکل در می‌آید)؛ و در آن محل اجتماع حورالعین است که با صدای رسا آوازی می‌خوانند که خلایق مثل آن را نشنیده‌اند. [آنها چنین آوازهایی را می‌خوانند:] ما همواره شادابیم و افسرده نمی‌شویم. ما همیشه سیریم و گرسنه نمی‌شویم. ما همیشه پوشیده‌ایم و برهنه نمی‌شویم. ما همواره زنده‌ایم و نخواهیم مرد. ما همواره خوشنودیم و ناراضی نمی‌شویم. ما همیشه در بهشت ساکنیم و کوچ نمی‌کنیم. خوشا به حال آن‌که ما با او باشیم و او با ما. ما زیبارویانی با رفتارهای نیک هستیم و همسران ما افرادی با کرامتند.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ١٤٨، ح ٧٦

٢١٥- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ یَحْیَوْنَ فَلَا یَمُوتُونَ أَبَداً وَ یَسْتَیْقِظُونَ فَلَا یَنَامُونَ أَبَداً وَ یَسْتَغْنُونَ فَلَا یَفْتَقِرُونَ أَبَداً وَ یَفْرَحُونَ فَلَا یَحْزَنُونَ أَبَداً وَ یَضْحَکُونَ فَلَا یَبْکُونَ أَبَداً وَ یُکْرَمُونَ فَلَا یُهَانُونَ أَبَداً وَ یَفْکَهُونَ وَ لَا یَقْطِبُونَ‏ أَبَداً وَ یُحْبَرُونَ وَ یُسَرُّونَ أَبَداً وَ یَأْکُلُونَ فَلَا یَجُوعُونَ أَبَداً وَ یَرْوَوْنَ فَلَا یَظْمَئُونَ أَبَداً وَ یُکْسَوْنَ فَلَا یَعْرَوْنَ أَبَداً وَ یَرْکَبُونَ وَ یَتَزَاوَرُونَ أَبَداً وَ یُسَلِّمُ عَلَیْهِمُ الْوِلْدَانُ الْمُخَلَّدُونَ أَبَداً بِأَیْدِیهِمْ أَبَارِیقُ الْفِضَّةِ وَ آنِیَةُ الذَّهَبِ أَبَداً مُتَّکِئِینَ عَلى‏ سُرُرٍ أَبَداً عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ‏ أَبَداً یَأْتِیهِمُ التَّحِیَّةُ وَ التَّسْلِیمُ مِنَ اللَّهِ أَبَداً نَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ‏ إِنَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.

امام باقر علیه السّلام فرمودند: همانا اهل بهشت همواره زنده اند و هرگز نمى میرند. همواره بیدارند و هرگز نمى خوابند. همواره توانگرند و هرگز نادار نمى شوند. همواره شادند و هرگز اندوهگین نمى شوند. همواره خندان اند و هرگز نمى گریند. همواره ارجمندند و هرگز اهانت نمى بینند. همواره گشاده رویند و هرگز اخم نمى کنند. همواره خوشحال و مسرورند. مى خورند و هرگز گرسنه نمى شوند. مى نوشند و هرگز تشنه نمى شوند. همواره جامه بر تن دارند و هرگز برهنه نیستند. همواره سوار مى شوند و به دیدار هم مى روند. همواره پسرانى جاودانه که در دستشان همواره ابریق هایى از نقره و ظرف هایى از طلاست برایشان درود مى فرستند. همواره بر تخت ها نشسته و بر اریکه ها تکیه زده اند و به یکدیگر مى نگرند و همواره از جانب خداوند بر ایشان درود و سلام فرستاده مى شود . از خداوند بهشت را درخواست مى کنیم، به حقّ رحمتش که او بر هر چیزى تواناست.

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏٨، ص ٢٢٠، ح ٢١٥

 

آیات مربوط به بهشت

برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir
آیات مربوط به بهشت

برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir
آیات مربوط به بهشت

برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir
آیات مربوط به بهشت

برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir

بهشت- ١

بهشت- ٢

بهشت- ٣

بهشت- ٤

بهشت- ٥

بهشت- ٦

بهشت- ٧

بهشت- ٨

آیات مربوط به بهشت

برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی