بهشت- ٣
ائمه (ع) و بهشت: حضرت محمد (ص) - امام علی (ع) - حضرت زهرا (س) - ائمه (ع)
کلمه «جنۀ» در کتابهای الکافی و بخش مربوطه در جلد ٨ کتاب بحار الانوار (صفحه ٧١ تا ٢٢٢) بررسی شد.
١٧٧- إکمال الدین عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع: وَ سَاقَ الْحَدِیثَ الطَّوِیلَ فِی أَجْوِبَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع عَنْ مَسَائِلِ الْیَهُودِیِّ إِلَى أَنْ قَالَ قَالَ الْیَهُودِیُّ وَ أَیْنَ یَسْکُنُ نَبِیُّکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ فِی أَعْلَاهَا دَرَجَةً وَ أَشْرَفِهَا مَکَاناً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ قَالَ صَدَقْتَ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَبِخَطِّ هَارُونَ وَ إِمْلَاءِ مُوسَى ع.
مفضّلبنصالح از امام صادق (علیه السلام) در حدیثی طولانی در پاسخ امام علی (ع) از سوالهای یهودی نقل میکند: یهودی سؤال کرد: پیامبر شما، در کجای بهشت ساکن است؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: در بالاترین درجه و شریفترین مکان در بهشتهای جاودانگی. گفت راست گفتی به خدا قسم همانا آن به خط هارون (ع) و املاء موسی (ع) رسیده است.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٩٥، ح ١٧٧
٦٥- المجالس للمفید ابْنُ قُولَوَیْهِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الْأَنْبِیَاءِ حَتَّى أَدْخُلَهَا وَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الْأُمَمِ کُلِّهَا حَتَّى یَدْخُلَهَا شِیعَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: بهشت بر پیامبران ممنوع است که در آن وارد شوند مگر زمانی که من وارد شوم و ممنوع است بر همه امّتها مگر زمانی که شیعیان ما اهل بیت وارد شوند.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٤٣، ح ٦٥
١٦١ إکمال الدین عَنْ عَلِیٍّ ع: فِی أَجْوِبَتِهِ ع عَنْ مَسَائِلِ الْیَهُودِیِّ إِلَى أَنْ قَالَ وَ أَمَّا مَنْزِلُ مُحَمَّدٍ ص مِنَ الْجَنَّةِ فِی جَنَّةِ عَدْنٍ وَ هِیَ وَسَطُ الْجِنَانِ وَ أَقْرَبُهَا مِنْ عَرْشِ الرَّحْمَنِ جَلَّ جَلَالُهُ وَ الَّذِینَ یَسْکُنُونَ مَعَهُ فِی الْجَنَّةِ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ الِاثْنَا عَشَرَ.
امام علی (ع) در پاسخ به سوالهای یهودی فرمودند: و اما جایگاه رسول خدا محمّد صلّى الله علیه و آله و سلّم در بهشت عدن است و آن در میان همه بهشتهاست و از همه آنها به عرش خداوند رحمان جلّ جلالُه نزدیکتر است و کسانیکه با ایشان در این بهشت هستند امامان دوازده گانه هستند.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٨٩، ح ١٦١
٣- لی، الأمالی للصدوق الطَّالَقَانِیُّ عَنِ الْجَلُودِیِّ عَنْ هِشَامِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ: قَرَأْتُ فِی الْإِنْجِیلِ یَا عِیسَى وَ ذَکَرَ أَمْرَ نَبِیِّنَا ص إِلَى أَنْ قَالَ طُوبَى لِمَنْ أَدْرَکَ زَمَانَهُ وَ شَهِدَ أَیَّامَهُ وَ سَمِعَ کَلَامَهُ قَالَ عِیسَى یَا رَبِّ وَ مَا طُوبَى قَالَ شَجَرَةٌ فِی الْجَنَّةِ أَنَا غَرَسْتُهَا تُظِلُّ الْجِنَانَ أَصْلُهَا مِنْ رِضْوَانٍ مَاؤُهَا مِنْ تَسْنِیمٍ بَرْدُهُ بَرْدُ الْکَافُورِ وَ طَعْمُهُ طَعْمُ الزَّنْجَبِیلِ مَنْ یَشْرَبْ مِنْ تِلْکَ الْعَیْنِ شَرْبَةً لَا یَظْمَأْ بَعْدَهَا أَبَداً فَقَالَ عِیسَى ع اللَّهُمَّ اسْقِنِی مِنْهَا قَالَ حَرَامٌ یَا عِیسَى عَلَى الْبَشَرِ أَنْ یَشْرَبُوا مِنْهَا حَتَّى یَشْرَبَ ذَلِکَ النَّبِیُّ وَ حَرَامٌ عَلَى الْأُمَمِ أَنْ یَشْرَبُوا مِنْهَا حَتَّى یَشْرَبَ أُمَّةُ ذَلِکَ النَّبِیِّ الْخَبَرَ.
خداوند در انجیل به عیسى بن مریم علیه السلام درباره پیامبر ما حضرت محمد (ص) فرمود: طوبی، برای کسى است که سخن او را بشنود و زمانش را دریابد و در روزگار او به سر برد. عیسى علیه السلام گفت: پروردگارا! طوبی چیست؟ فرمود: درختى است در بهشت که من با دستان خویش آن را کاشتهام و فرشتگانم را در آن سُکنا دادهام. ریشهاش از رضوان است و آبش از تسنیم؛ خنکیش خنکی کافور است و مزه اش مزه زنجبیل. کسی که از آن چشمه بنوشد بعد از آن هیچگاه تشنه نمی شود. حضرت عیسی (ع) فرمود خدایا از آن به ما بنوشان. [خداوند] فرمود: بر بشر حرام است از آن بنوشد تا اینکه این پیامبر (حضرت محمد) (ص) بنوشد و حرام است بر امتها که از آن بنوشند تا اینکه امت این پیامبر از آن بنوشد.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١١٨
١- الأمالی للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ ... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: نَعَى إِلَیْنَا حَبِیبُنَا وَ نَبِیُّنَا ص نَفْسَهُ فَأَبِی وَ أُمِّی وَ نَفْسِی لَهُ الْفِدَاءُ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ فَلَمَّا دَنَا الْفِرَاقُ جَمَعَنَا فِی بَیْتٍ فَنَظَرَ إِلَیْنَا فَدَمَعَتْ عَیْنَاهُ ثُمَّ قَالَ مَرْحَباً بِکُمْ حَیَّاکُمُ اللَّهُ حَفِظَکُمُ اللَّهُ نَصَرَکُمُ اللَّهُ نَفَعَکُمُ اللَّهُ هَدَاکُمُ اللَّهُ وَفَّقَکُمُ اللَّهُ سَلَّمَکُمُ اللَّهُ قَبِلَکُمُ اللَّهُ رَزَقَکُمُ اللَّهُ رَفَعَکُمُ اللَّهُ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَوْصَى اللَّهُ بِکُمْ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ أَنْ لَا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ لِی وَ لَکُمْ تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکَبِّرِینَ قُلْنَا مَتَى یَا نَبِیَّ اللَّهِ أَجَلُکَ قَالَ دَنَا الْأَجَلُ وَ الْمُنْقَلَبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى وَ جَنَّةِ الْمَأْوَى وَ الْعَرْشِ الْأَعْلَى وَ الْکَأْسِ الْأَوْفَى وَ الْعَیْشِ الْأَهْنَإِ قُلْنَا فَمَنْ یُغَسِّلُکَ قَالَ أَخِی وَ أَهْلُ بَیْتِیَ الْأَدْنَى فَالْأَدْنَى.
عبد اللّه بن مسعود مىگوید: محبوب و پیامبر ما صلّى اللّه علیه و اله که پدر و مادر و خودم فدایش گردیم یک ماه پیش از وفاتش ما را از مرگ خود با خبر کرد. پس هنگامى که زمان جدایى نزدیک شد ما را در خانه خود جمع نمود و به ما نگریست پس اشک از چشمانشان جارى گشت و فرمود: خوشآمدید. خداوند شما را زنده بدارد و حفظ کند و یارى نماید و سود بخشد و هدایت کند و توفیق دهد و سالم بدارد و بپذیرد و روزى بخشد و بلند دارد. شما را به تقواى پروردگار که سفارش خودم و خداوند است سفارش مىکنم. همانا من براى شما بیم دهندهاى آشکارم که درباره بندگان و سرزمینهاى خدا بر او برترى نیابید خداوند والا به من و شما مىفرماید: «سراى آخرت فقط براى کسانى است که در زمین برترى طلب نیستند و نمىخواهند فساد کنند و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است»(قصص: آیه ٨٣) و خداوند منزه مىفرماید: «مگر جهنم جایگاه متکبران نیست؟» (زمر: آیه ٦) راوى گوید: عرضه داشتیم: اى پیامبر خدا، اجل تو کى فرا مىرسد؟ پیامبر فرمود: اجل نزدیک است و بازگشتم به سوى خدا و سدرة المنتهى و جنة المأوی (بهشتى که جایگاه پرهیزگاران است) و عرش اعلای خداوند و جامهاى لبریز (از شرابهاى بهشتى) و عیش گوارا مىباشد. عرضه داشتیم: پس چهکسى شما را غسل مىدهد؟ پیامبر فرمود: برادرم و خانوادهام نزدیکتر و نزدیکتر (هر که به من نزدیکتر است. (
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٢٢، ص ٤٥٥، ح ١
١٧٩- الأمالی للشیخ الطوسی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: آتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ بَابَ الْجَنَّةِ وَ أَسْتَفْتِحُ فَیَقُولُ الْخَازِنُ مَنْ أَنْتَ فَأَقُولُ أَنَا مُحَمَّدٌ فَیَقُولُ بِکَ أُمِرْتُ أَنْ لَا أَفْتَحَ لِأَحَدٍ قَبْلَکَ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: روز قیامت بر در بهشت میآیم و طلب باز شدنش را میکنم پس خزانه دار [بهشت] میگوید: تو کیستی؟ من میگویم: من محمدم (ص). پس میگوید: به تو دستور دارم که برای کسی قبل از تو باز نشوم.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٩٥، ح ١٧٩
٧٢- عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: خَطِیبُ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَنَا مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: خطیب اهل بهشت من محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستم.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٤٧، ح ٧٢
حضرت محمد (ص) و امام علی (ع)
٨٠- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ فِی الْجَنَّةِ شَجَرَةً یُقَالُ لَهَا طُوبَى مَا فِی الْجَنَّةِ دَارٌ وَ لَا قَصْرٌ وَ لَا حُجَرٌ وَ لَا بَیْتٌ إِلَّا وَ فِیهِ غُصْنٌ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَةِ وَ إِنَّ أَصْلَهَا فِی دَارِی ثُمَّ أَتَى عَلَیْهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ حَدَّثَهُمْ فِی یَوْمٍ آخَرَ أَنَّ فِی الْجَنَّةِ شَجَرَةً یُقَالُ لَهَا طُوبَى مَا فِی الْجَنَّةِ قَصْرٌ وَ لَا دَارٌ وَ لَا بَیْتٌ إِلَّا وَ فِیهِ مِنْ ذَلِکَ الشَّجَرِ غُصْنٌ وَ إِنَّ أَصْلَهَا فِی دَارِ عَلِیٍّ فَقَامَ عُمَرُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ وَ لَیْسَ حَدَّثْتَنَا عَنْ هَذِهِ وَ قُلْتَ أَصْلُهَا فِی دَارِی ثُمَّ حَدَّثْتَ وَ تَقُولُ أَصْلُهَا فِی دَارِ عَلِیٍّ فَرَفَعَ النَّبِیُّ ص رَأْسَهُ فَقَالَ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ دَارِی وَ دَارَ عَلِیٍّ وَاحِدٌ وَ حُجْرَتِی وَ حُجْرَةَ عَلِیٍّ وَاحِدٌ وَ قَصْرِی وَ قَصْرَ عَلِیٍّ وَاحِدٌ وَ بَیْتِی وَ بَیْتَ عَلِیٍّ وَاحِدٌ وَ دَرَجَتِی وَ دَرَجَةَ عَلِیٍّ وَاحِدٌ وَ سَتْرِی وَ سَتْرَ عَلِیٍّ وَاحِدٌ فَقَالَ عُمَرُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ کَیْفَ یَصْنَعُ فَقَالَ النَّبِیُّ ص إِذَا أَرَادَ أَحَدُنَا أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ ضَرَبَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ حِجَاباً مِنْ نُورٍ فَإِذَا فَرَغْنَا مِنْ تِلْکَ الْحَاجَةِ رَفَعَ اللَّهُ عَنَّا ذَلِکَ الْحِجَابَ فَعَرَفَ عُمَرُ حَقَّ عَلِیٍّ ع فَلَمْ یَحْسُدْ أَحَداً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا حَسَدَهُ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: همانا در بهشت درختی است که به آن طوبی گفته می شود. در بهشت خانه ای نیست و نه قصری و نه اطاقی و نه خانه ای مگر اینکه شاخه ای از آن درخت در آن است و همانا اصل آن (درخت) در خانه من است. سپس آنچه خدا خواهد بر او آمد. (یعنی سپس اتفاقی برای او افتاد و روز بعد آمد.) سپس در روز دیگر حدیث نمود: همانا در بهشت درختی است که به آن طوبی گفته می شود. در بهشت خانه ای نیست و نه قصری و نه اطاقی و نه خانه ای مگر اینکه شاخه ای از آن درخت در آن است و همانا اصل آن (درخت) در خانه علی (ع) است. پس عمر ایستاد و گفت ای رسول خدا (ص)! آیا این را به ما نگفتی که اصل آن در خانه من است سپس می گویید که اصل آن در خانه علی (ع) است؟ پس پیامبر (ص) سرش را بلند کرد و فرمود: آیا تو نمی دانی که خانه من و خانه علی (ع) یکی است؛ و اطاق من و اطاق علی (ع) یکی است؛ و قصر من و قصر علی (ع) یکی است؛ و منزل من و منزل علی (ع) یکی است؛ و درجه من و درجه علی (ع) یکی است؛ و پوشش من و پوشش علی (ع) یکی است. عمر گفت ای رسول خدا (ص)! وقتی یکی از شما بخواهد با اهلش باشد چه می کند؟ پیامبر (ص) فرمودند: هر گاه یکی از ما بخواهد با اهلش باشد خداوند میان من و او ساتری از نور قرار می دهدپی وقتی از آن حاجت فارغ شدیم خداوند آن حجاب را بر می دارد. پس عمر حق علی علیه السلام را می دانست و به هیچ یک از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله حسد نمی برد آنطور که به او حسد می بُرد.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٤٨، ح ٨٠
٢٠٥- الإختصاص عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ... قَالَ ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُل فِی مَوْکِبٍ فِی مِثْلِ جَمِیعِ مَوَاکِبِ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ سَبْعِینَ ضِعْفاً حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الَّذِی قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَى اللَّهِ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا الْمُصْطَفَى بِالْوَحْیِ الْمُؤْتَمَنُ عَلَى الرِّسَالَةِ سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ هَذَا النَّبِیُّ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ وَ سَلَّمَ کَثِیراً قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَى اللَّهِ قَالَ ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا فَیَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا أَخُو رَسُولِ اللَّهِ ص فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ ثُمَّ یُؤْذَنُ لِلنَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ ...
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در حدیثی طولانی در توصیف بهشت فرمودند: سپس مردی [دیگر از پیامبران] در میان کاروانی به قدر هفتاد برابر تمام کاروانهای قبلی که در اطرافش فرشتگانی بالگشوده و نور در جلوشان است، خارج میشود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردنها را بر میکشند و [با تعجب بسیار] میپرسند: این کیست که خدا اجازهی خارج شدنش را داده است؟ فرشتگان میگویند: این، برگزیده وحی، امین رسالت، آقای فرزندان آدم، این پیامبر، محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است. خدا اجازه [ی ظهور و خروج] به او داده است.
سپس مردی [دیگر] در میان کاروانـی از فرشتگان که اطرافـش هستنـد و بالهایشان را گشودهاند و نور در جلوشان است، خارج میشود. اهل بهشت برای [دیدنش] گردنها را بر میکشند و [با تعجب] میپرسند: این کیست؟ ملائکه میگویند: این، برادرِ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): در دنیا و آخرت [امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام)] است.
سپس به [سایر] پیامبران و صدیقان و شهدا اجازه داده میشود [که به صحنهی محشر وارد شوند] ...
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ٢١٧، ح ٢٠٥
٧- عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: کَانَ لِی عَشْرٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لَمْ یُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِی وَ لَا یُعْطَاهُنَّ أَحَدٌ بَعْدِی قَالَ لِی یَا عَلِیُ أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ أَخِی فِی الْآخِرَةِ وَ أَنْتَ أَقْرَبُ النَّاسِ مِنِّی مَوْقِفاً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْزِلِی وَ مَنْزِلُکَ فِی الْجَنَّةِ مُتَوَاجِهَانِ کَمَنْزِلِ الْأَخَوَیْنِ وَ أَنْتَ الْوَصِیُ وَ أَنْتَ الْوَلِیُ وَ أَنْتَ الْوَزِیرُ وَ عَدُوُّکَ عَدُوِّی وَ عَدُوِّی عَدُوُّ اللَّهِ وَ وَلِیُّکَ وَلِیِّی وَ وَلِیِّی وَلِیُّ اللَّه.
امام على علیه السّلام فرمودند: من از پیامبر خدا (صلّى الله علیه و آله) ده خصلت دارم که به هیچ کس پیش از من و بعد از من داده نشده است، او به من فرمود: اى على تو برادر من در دنیا و تو برادر من در آخرت هستی و تو نزدیکترین کس براى من در موقف روز قیامت هستى و منزل من و تو در بهشت مانند منزل دو برادر، روبروى هم هستند؛ و تو وصىّ و دوست و وزیر من هستى، و دشمن تو، دشمن من و دشمن من، دشمن خداست دوست تو دوست من و دوست من دوست خداست.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٣٩، ص ٣٣٧، ح ٧
١٢٢- تفسیر فرات عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ النَّبِیِّ ص فِی خَبَرِ الْمِعْرَاجِ قَالَ: ثُمَّ عُرِجَ بِی إِلَى السَّمَاءِ السَّادِسَةِ فَتَلَقَّتْنِی الْمَلَائِکَةُ وَ سَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا لِی مِثْلَ مَقَالَةِ أَصْحَابِهِمْ فَقُلْتُ یَا مَلَائِکَتِی تَعْرِفُونَنَا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا فَقَالُوا بَلَى یَا نَبِیَّ اللَّهِ لِمَ لَا نَعْرِفُکُمْ وَ قَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَنَّةَ الْفِرْدَوْسِ وَ عَلَى بَابِهَا شَجَرَةٌ لَیْسَ فِیهَا وَرَقَةٌ إِلَّا عَلَیْهَا مَکْتُوبٌ حَرْفَانِ بِالنُّورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عُرْوَةُ اللَّهِ الْوَثِیقَةُ وَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ عَیْنُهُ فِی الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ وَ سَیْفُ نَقِمَتِهِ عَلَى الْمُشْرِکِینَ فَأَقْرِئْهُ مِنَّا السَّلَامَ وَ قَدْ طَالَ شَوْقُنَا إِلَیْهِ الْحَدِیثَ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در خبر معراج فرمودند: ... سپس به آسمان ششم عروج کردم و فرشتگان به دیدارم آمدند و سلام کردند و سخنی همچون یارانشان گفتند. من گفتم: ای فرشتگان پروردگار من! آیا ما را چنان که سزاوار ما باشد می شناسید؟ گفتند: بله ای پیامبر خدا! چرا شما را نشناسیم حال آن که خداوند باغ فردوس را آفرید و سپس بر درش درختی آفرید که بر هر برگ از آن با نور نوشته شده هیچ خدایی جز خداوند یگانه نیست و محمد صلی الله علیه و آله رسول اوست و علی بن ابی طالب ریسمان استوار خداوند و رشته محکم او و چشم او بر تمامی آفریدگان و شمشیر عذابش بر مشرکان است. سلام ما را به او (على علیه السلام) برسان که بسیار مشتاق اوییم.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٧٤، ح ١٢٢
٢٤- کامل الزیارات ... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ ص قِیلَ لَهُ ... فَقِیلَ لِی أَمَّا أَخُوکَ فَجَزَاؤُهُ عِنْدِی جَنَّةُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِصَبْرِهِ أُفْلِجُ حُجَّتَهُ عَلَى الْخَلَائِقِ یَوْمَ الْبَعْثِ وَ أُوَلِّیهِ حَوْضَکَ یَسْقِی مِنْهُ أَوْلِیَاءَکُمْ وَ یَمْنَعُ مِنْهُ أَعْدَاءَکُمْ وَ أَجْعَلُ جَهَنَّمَ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً یَدْخُلُهَا فَیُخْرِجُ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنَ الْمَوَدَّةِ وَ أَجْعَلُ مَنْزِلَتَکُمْ فِی دَرَجَةٍ وَاحِدَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ ...
امام صادق علیه السّلام فرمودند: هنگامی که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به معراج برده شد به ایشان گفته شد: ... امّا برادرت (امام علی علیه السلام)، پاداش او نزد من محفوظ بوده و آن این است که منزلگاهش را به واسطه صبرى که نموده جنة المأوی قرار مىدهم، در روز بعثت و قیامت حجّتش بر خلائق ظهور مىیابد، او را بر حوض کوثر متولّى گردانده تا دوستان شما را سیراب و دشمنانتان را از نوشیدن آب باز دارد، جهنم را بر او خنک و آرام قرار مىدهم، هر که در قلبش به قدر مثقالى از محبت و مودّت او باشد در جهنّم داخل شده و بدون اینکه آسیبى به او وارد شود از آن خارج مىگردد و قرار مىدهم منزل شما را در یک درجه و یک مرتبه از بهشت ...
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٢٨، ص ٦١، ح ٢٤
١٣- الأمالی للصدوق عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: إِنَّ حَلْقَةَ بَابِ الْجَنَّةِ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ عَلَى صَفَائِحِ الذَّهَبِ فَإِذَا دُقَّتِ الْحَلْقَةُ عَلَى الصَّفْحَةِ طَنَّتْ وَ قَالَتْ یَا عَلِیُّ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: همانا حلقه در بهشت از یاقوت سرخ است که روی صفحه طلائی درب نصب گردیده و وقتی حلقه درب کوبیده می شود صدای «یا علی (ع)» از آن بلند میشود.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٢٢، ح ١٣
٥١- کشف الیقین قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ رَأَیْتُ الشَّجَرَةَ تَحْمِلُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ أَسْفَلُهَا خَیْلٌ بُلْقٌ وَ أَوْسَطُهَا الْحُورُ الْعِینُ وَ فِی أَعْلَاهَا الرِّضْوَانُ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةُ قَالَ هَذِهِ لِابْنِ عَمِّکَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِذَا أَمَرَ اللَّهُ الْخَلِیقَةَ بِالدُّخُولِ إِلَى الْجَنَّةِ یُؤْتَى بِشِیعَةِ عَلِیٍّ حَتَّى یُنْتَهَى بِهِمْ إِلَى هَذِهِ الشَّجَرَةِ فَیَلْبَسُونَ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ وَ یَرْکَبُونَ الْخَیْلَ الْبُلْقَ وَ یُنَادِی مُنَادٍ هَؤُلَاءِ شِیعَةُ عَلِیٍّ صَبَرُوا فِی الدُّنْیَا عَلَى الْأَذَى فَحُبُوا هَذَا الْیَوْمَ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: در شب معراج در آن هنگام که مرا به بهشت در آوردند در آنجا درختی دیدم که بار آن درخت حلّهها و زیورها بود. در زیر آن درخت اسبان ابلق بودند و در میان آن حور عین بودند و در بالای آن رضوان بود. گفتم: یا جبرئیل! این درخت از آن کیست؟ گفت: از آنِ پسر عمّ تو امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام. چون خدای تعالی امر کند خلایق را که به بهشت وارد شوند شیعه علیّ علیه السلام را بیارند تا وقتی که به نزدیک این درخت رسند پس حلّههای این درخت را بپوشند و زیورهای آن بر خود کنند و بر اسبان ابلق نشینند و منادی ندا میکند که: این گروه شیعه علی اند که در دار دنیا رنجها و زحمتها و ذلّتها کشیده اند و بر آن صبر کرده اند تا اینکه امروز ایشان را این منزلت ها به عطا داده اند.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٣٨، ح ٥١
١٢٤- تفسیر فرات عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: عَلِیٌّ لَهُ فِی الْجَنَّةِ قَصْرٌ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ أَسْفَلُهَا مِنْ زَبَرْجَدٍ أَخْضَرَ وَ أَعْلَاهَا مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ ثُلُثَا الْقَصْرِ مُرَصَّعٌ بِأَنْوَاعِ الْیَاقُوتِ وَ الْجَوْهَرِ عَلَیْهِ شُرَفٌ یُعْرَفُ بِتَسْبِیحِهِ وَ تَقْدِیسِهِ وَ تَحْمِیدِهِ وَ تَمْجِیدِهِ الْخَبَرَ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: برای علی علیه السلام در بهشت قصری از یاقوت سرخ است پایین آن از زبرجد سبز و بالای آن از یاقوت سرخ است که یک سوم آن قصر به گونه های یاقوت و گوهر آراسته شده و بلندایی بر آن است که از تسبیح و تقدیس و تحمید و تمجید او شناخته می شود.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٧٤، ح ١٢٤
١٠- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا وَ عَلَى أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ أَوْلَادِهَا أَلْفُ أَلْفِ التَّحِیَّةِ وَ السَّلَامِ فَأَنْکَرَتْ ذَلِکَ عَائِشَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَائِشَةُ إِنِّی لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَى وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَمَا قَبَّلْتُهَا قَطُّ إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَى مِنْهَا.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: پیامبر صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم دخترش فاطمه را خیلى دوست داشت و هر وقت او را مىدید مىبوسید، عایشه از این موضوع اظهار ناراحتى مىکرد، پس رسول خدا فرمود: اى عایشه! در آن شبى که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت، جبرئیل دست مرا گرفته نزدیک درخت طوبى برد و مقدارى از میوه آن را به من داد، پس از خوردن آن میوه، نطفهاى در پشت من به هم رسید، هنگامى که به زمین بازگشتم با خدیجه همبستر شدم و او به فاطمه حامله شد، پس هیچ گاه فاطمه را نبوسیدهام مگر اینکه بوى درخت طوبى را از او استشمام کردهام.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٢٠، ح ١٠
٦١- تفسیر العیاشی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ع جَالِسٌ ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ دَخَلَتْ أُمُّ أَیْمَنَ فِی مِلْحَفَتِهَا شَیْءٌ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص یَا أُمَّ أَیْمَنَ أَیُّ شَیْءٍ فِی مِلْحَفَتِکِ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فُلَانَةُ بِنْتُ فُلَانَةَ أَمْلَکُوهَا فَنَثَرُوا عَلَیْهَا فَأَخَذْتُ مِنْ نُثَارِهَا شَیْئاً ثُمَّ إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ بَکَتْ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص مَا یُبْکِیکِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ زَوَّجْتَهَا فَلَمْ تَنْثُرْ عَلَیْهَا شَیْئاً فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَبْکِیِنَّ فَوَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً لَقَدْ شَهِدَ إِمْلَاکَ فَاطِمَةَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ فِی أُلُوفٍ مِنْ مَلَائِکَةٍ وَ لَقَدْ أَمَرَ اللَّهُ طُوبَى فَنَثَرَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ حُلَلِهَا وَ سُنْدُسِهَا وَ إِسْتَبْرَقِهَا وَ دُرِّهَا وَ زُمُرُّدِهَا وَ یَاقُوتِهَا وَ عِطْرِهَا فَأَخَذُوا مِنْهُ حَتَّى مَا دَرَوْا مَا یَصْنَعُونَ بِهِ وَ لَقَدْ نَحَلَ اللَّهُ طُوبَى فِی مَهْرِ فَاطِمَةَ فَهِیَ فِی دَارِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع.
امام جعفر صادق از پدران بزرگوارش صلوات الله علیهم فرمودند: امام علی علیه السلام فرمود: یک بار ام ایمن در حالی که چیزی در میان چادر خود داشت، به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله مشرف شد، رسول خدا (ص) به او فرمود: این چیست که همراه داری؟ گفت: من به عروسی فلان دختر رفته بودم. چیزی که در زیر چادر دارم یکی از چیزهایی است که برای عروس نثار کرده بودند. آنگاه ام ایمن به گریه افتاد و گفت: ای رسول خدا (ص)! تو حضرت فاطمه صلوات الله علیها را عروس کردی، ولی چیزی برایش نثار نکردی. رسول خدا (ص) به او فرمود: ای ام ایمن! چرا سخن بیهوده می گویی؟ به راستی خداوند متعال وقتی حضرت فاطمه صلوات الله علیها را به نکاح علی صلوات الله علیه درآورد، به درختان بهشت دستور داد تا از زیور، حله، یاقوت، درّ، زمرد و استبرق خود برای آنان نثار کردند و آنها به اندازه ای از آنها برگرفتند که کسی غیر از خدا نمی داند. خداوند متعال درخت طوبا را مهریه حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها قرار داده که در منزل بهشتی علی صلوات الله علیه قرار دارد.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٤٢، ح ٦١
٨٩- تفسیر فرات بن إبراهیم عَنْ سَلْمَانَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ بَعْضُ أَزْوَاجِ النَّبِیِّ ص یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لَکَ تُحِبُّ فَاطِمَةَ حُبّاً مَا تُحِبُّ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ قَالَ إِنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ انْتَهَى بِی جَبْرَئِیلُ ع إِلَى شَجَرَةِ طُوبَى فَعَمَدَ إِلَى ثَمَرَةٍ مِنْ أَثْمَارِ طُوبَى فَفَرَکَهُ بَیْنَ إِصْبَعَیْهِ ثُمَّ أَطْعَمَنِیهِ ثُمَّ مَسَحَ یَدَهُ بَیْنَ کَتِفَیَّ ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَةَ مِنْ خَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ فَکَانَ الَّذِی کَانَ فَعَلِقَتْ خَدِیجَةُ بِفَاطِمَةَ فَأَنَا إِذَا اشْتَقْتُ إِلَى الْجَنَّةِ أَدْنَیْتُهَا فَشَمِمْتُ رِیحَ الْجَنَّةِ فَهِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ.
سلمان فارسى گوید: بعضى از زنان پیامبر (ص) (منظور عایشه است) به رسول خدا گفت: اى رسول خدا! چقدر فاطمه را دوست دارى در حالى که هیچ یک از اهل بیتت را این قدر دوست نمىدارى! پیامبر فرمود: هنگامى که به آسمان برده شدم جبرئیل مرا نزد درخت طوبى برد، پس میوهاى از آن را چیده و پوست آن را گرفت و به من داد تا بخورم و سپس با دست خود بین دو کتف مرا مسح کرد و گفت: اى محمّد! خداوند تو را بشارت مىدهد به دخترى به نام فاطمه از همسرت خدیجه؛ و هنگامى که به زمین بازگشتم خدیجه به فاطمه حامله گردید، پس هر گاه شوق بهشت پیدا مىکنم او را در برمىگیرم و از وى بوى بهشت را استشمام مىنمایم، پس فاطمه حوریّهاى انسانى است.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٥١، ح ٨٩
١٣٣- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَفْضَلُ نِسَاءِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: برترین زنان بهشت چهار زن هستند خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم زن فرعون.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٧٨، ح ١٣٣
عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ فَفَعَلْتُ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَنَى جَنَّةً مِنْ لُؤْلُؤَةٍ بَیْنَ کُلِّ قَصَبَةٍ إِلَى قَصَبَةٍ لُؤْلُؤَةٌ مِنْ یَاقُوتٍ مُشَذَّرَةٌ بِالذَّهَبِ وَ جَعَلَ سُقُوفَهَا زَبَرْجَداً أَخْضَرَ وَ جَعَلَ فِیهَا طَاقَاتٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ مُکَلَّلَةٍ بِالْیَاقُوتِ ثُمَّ جَعَلَ غُرَفَهَا لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةً مِنْ دُرٍّ وَ لَبِنَةً مِنْ یَاقُوتٍ وَ لَبِنَةً مِنْ زَبَرْجَدٍ ثُمَّ جَعَلَ فِیهَا عُیُوناً تَنْبُعُ مِنْ نَوَاحِیهَا وَ حُفَّتْ بِالْأَنْهَارِ وَ جَعَلَ عَلَى الْأَنْهَارِ قِبَاباً مِنْ دُرٍّ قَدْ شُعِّبَتْ بِسَلَاسِلِ الذَّهَبِ وَ حُفَّتْ بِأَنْوَاعِ الشَّجَرِ وَ بَنَى فِی کُلِّ غُصْنٍ قُبَّةً وَ جَعَلَ فِی کُلِّ قُبَّةٍ أَرِیکَةً مِنْ دُرَّةٍ بَیْضَاءَ غِشَاؤُهَا السُّنْدُسُ وَ الْإِسْتَبْرَقُ وَ فَرَشَ أَرْضَهَا بِالزَّعْفَرَانِ وَ فَتَقَ بِالْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ وَ جَعَلَ فِی کُلِّ قُبَّةٍ حَوْرَاءَ وَ الْقُبَّةُ لَهَا مِائَةُ بَابٍ عَلَى کُلِّ بَابٍ جَارِیَتَانِ وَ شَجَرَتَانِ فِی کُلِّ قُبَّةٍ مِفْرَشٌ وَ کِتَابٌ مَکْتُوبٌ حَوْلَ الْقِبَابِ آیَةُ الْکُرْسِیِ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ لِمَنْ بَنَى اللَّهُ هَذِهِ الْجَنَّةَ قَالَ بَنَاهَا لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ ابْنَتِکَ سِوَى جِنَانِهِمَا تُحْفَةً أَتْحَفَهُمَا اللَّهُ وَ لْتَقَرَّ بِذَلِکَ عَیْنُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ.
رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم فرماید: خداوند متعال به من فرمان داد تا فاطمه را به ازدواج على در آورم،پس از انجام این فرمان جبرئیل گفت:همانا خداى تعالى بهشتى از لؤلؤ که بین هر قصبۀ آن با قصبۀ دیگر یاقوتى است مرصّع به طلا،و سقفهاى آن از زبرجد سبز،و اطاقهاى آن مروارید یاقوت نشان مىباشد،بنا نمود. سپس خداوند متعال غرفههاى آن را از طلا،نقره،یاقوت و زبرجد قرار داد،و در بهشت چشمههایى آفرید که در همه جاى آن جریان دارند و بر نهرهایى که از آن چشمهها ایجاد شدهاند قبّههایى که با زنجیرههاى طلایى آراسته شدهاند،قرار داد که در اطراف آنها انواع درختان میوه روییدهاند،و بر هر شاخهاى از آن درختان قبّهاى بنا شده،و بر هر یک از آنها تختى از جواهرات سفید نهاده شده،و بر اطراف آنها پردههایى از جنس پشم و ابریشم گسترانیده و زمین آن را با زعفران پوشانیده است.پس آن تختها به وسیلۀ مشک و زعفران خوشبو شده و در هر قبّهاى نیز دو درخت است که به صورت فرش بر زمین آن گستراندهاند و در اطراف بیرونى قبهها آیة الکرسى نوشته شده است. پیامبر گوید:به جبرئیل گفتم:این بهشت براى چه کسى بنا شده؟ گفت:براى على و فاطمه،و این غیر از بهشتهایى است که خداوند به آنها تحفه نموده و آنها نیز همه مثل همین هستند.و خداوند از آن جهت آنها را به این نعمتها مفتخر نموده است که تو شادمان و خوشحال شوى.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٤٣، ص ٤١
١٣- تفسیر فرات بن إبراهیم سُلَیْمَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع یَقُولُ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ یَوْمٍ عَلَى فَاطِمَةَ ع وَ هِیَ حَزِینَةٌ فَقَالَ لَهَا مَا حُزْنُکِ یَا بُنَیَّةِ قَالَتْ یَا أَبَتِ ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالَ یَا بُنَیَّةِ إِنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیمٌ وَ لَکِنْ قَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَالَ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَا ثُمَّ أَبِی إِبْرَاهِیمُ ثُمَّ بَعْلُکِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْکِ جَبْرَئِیلَ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فَیَضْرِبُ عَلَى قَبْرِکِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ یَأْتِیکِ إِسْرَافِیلُ بِثَلَاثِ حُلَلِ مِنْ نُورٍ فَیَقِفُ عِنْدَ رَأْسِکِ فَیُنَادِینَکِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ قُومِی إِلَى مَحْشَرِکِ فَتَقُومِینَ آمِنَةً رَوْعَتَکِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُکِ فَیُنَاوِلُکِ إِسْرَافِیلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِینَهَا وَ یَأْتِیکِ زُوقَائِیلُ بِنَجِیبَةٍ مِنْ نُورٍ زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَیْهَا مِحَفَّةٌ مِنْ ذَهَبٍ فَتَرْکَبِینَهَا وَ یَقُودُ زُوقَائِیلُ بِزِمَامِهَا وَ بَیْنَ یَدَیْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ التَّسْبِیحِ فَإِذَا جَدَّ بِکِ السَّیْرُ اسْتَقْبَلَتْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْرَاءَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالنَّظَرِ إِلَیْکِ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مِجْمَرَةٌ مِنْ نُورٍ یَسْطَعُ مِنْهَا رِیحُ الْعُودِ مِنْ غَیْرِ نَارٍ وَ عَلَیْهِنَّ أَکَالِیلُ الْجَوْهَرِ الْمُرَصَّعِ بِالزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ فَیَسِرْنَ عَنْ یَمِینِکِ فَإِذَا سِرْتَ مِثْلَ الَّذِی سِرْتَ مِنْ قَبْرِکِ إِلَى أَنْ لَقِینَکِ اسْتَقْبَلَتْکِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فِی مِثْلِ مَنْ مَعَکِ مِنَ الْحُورِ فَتُسَلِّمُ عَلَیْکِ وَ تَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا عَنْ یَسَارِکِ ثُمَّ تَسْتَقْبِلُکِ أُمُّکِ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أَوَّلُ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ التَّکْبِیرِ فَإِذَا قَرُبْتِ مِنَ الْجَمْعِ اسْتَقْبَلَتْکِ حَوَّاءُ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ حَوْرَاءَ وَ مَعَهَا آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ فَتَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا مَعَکِ فَإِذَا تَوَسَّطْتِ الْجَمْعَ وَ ذَلِکِ أَنَّ اللَّهَ یَجْمَعُ الْخَلَائِقَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَیَسْتَوِی بِهِمُ الْأَقْدَامُ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ یُسْمِعُ الْخَلَائِقَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ الصِّدِّیقَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ مَعَهَا فَلَا یَنْظُرُ إِلَیْکِ یَوْمَئِذٍ إِلَّا إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ الرَّحْمَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ یَطْلُبُ آدَمُ حَوَّاءَ فَیَرَاهَا مَعَ أُمِّکِ خَدِیجَةَ أَمَامَکِ ثُمَّ یُنْصَبُ لَکِ مِنْبَرٌ مِنَ النُّورِ فِیهِ سَبْعُ مَرَاقِیَ بَیْنَ الْمِرْقَاةِ إِلَى الْمِرْقَاةِ صُفُوفُ الْمَلَائِکَةِ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ النُّورِ وَ یَصْطَفُّ الْحُورُ الْعِینُ عَنْ یَمِینِ الْمِنْبَرِ وَ عَنْ یَسَارِهِ وَ أَقْرَبُ النِّسَاءِ مَعَکِ عَنْ یَسَارِکِ حَوَّاءُ وَ آسِیَةُ فَإِذَا صِرْتِ فِی أَعْلَى الْمِنْبَرِ أَتَاکِ جَبْرَئِیلُ ع فَیَقُولُ لَکِ یَا فَاطِمَةُ سَلِی حَاجَتَکِ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ أَرِنِی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَیَأْتِیَانِکِ وَ أَوْدَاجُ الْحُسَیْنِ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ یَقُولُ یَا رَبِّ خُذْ لِیَ الْیَوْمَ حَقِّی مِمَّنْ ظَلَمَنِی فَیَغْضَبُ عِنْدَ ذَلِکِ الْجَلِیلُ وَ یَغْضَبُ لِغَضَبِهِ جَهَنَّمُ وَ الْمَلَائِکَةُ أَجْمَعُونَ فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ عِنْدَ ذَلِکِ زَفْرَةً ثُمَّ یَخْرُجُ فَوْجٌ مِنَ النَّارِ وَ یَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ وَ أَبْنَاءَهُمْ وَ أَبْنَاءَ أَبْنَائِهِمْ وَ یَقُولُونَ یَا رَبِّ إِنَّا لَمْ نَحْضُرِ الْحُسَیْنَ فَیَقُولُ اللَّهُ لِزَبَانِیَةِ جَهَنَّمَ خُذُوهُمْ بِسِیمَاهُمْ بِزُرْقَةِ الْأَعْیُنِ وَ سَوَادِ الْوُجُوهِ خُذُوا بِنَوَاصِیهِمْ فَأَلْقُوهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فَإِنَّهُمْ کَانُوا أَشَدَّ عَلَى أَوْلِیَاءِ الْحُسَیْنِ مِنْ آبَائِهِمُ الَّذِینَ حَارَبُوا الْحُسَیْنَ فَقَتَلُوهُ ثُمَّ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ ع یَا فَاطِمَةُ سَلِی حَاجَتَکِ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَةُ وُلْدِی فَیَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَةُ شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ انْطَلِقِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِکِ فَهُوَ مَعَکِ فِی الْجَنَّةِ فَعِنْدَ ذَلِکِ یَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ کَانُوا فَاطِمِیِّینَ فَتَسِیرِینَ وَ مَعَکِ شِیعَتُکِ وَ شِیعَةُ وُلْدِکِ وَ شِیعَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ آمِنَةً رَوْعَاتِهِمْ مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ قَدْ ذَهَبَتْ عَنْهُمُ الشَّدَائِدُ وَ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ یَخَافُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا یَخَافُونَ وَ یَظْمَأُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا یَظْمَئُونَ فَإِذَا بَلَغْتِ بَابَ الْجَنَّةِ تَلَقَّتْکِ اثْنَتَا عَشْرَةَ أَلْفَ حَوْرَاءَ لَمْ یَلْتَقِینَ أَحَداً قَبْلَکِ وَ لَا یَتَلَقَّیْنَ أَحَداً کَانَ بَعْدَکِ بِأَیْدِیهِمْ حِرَابٌ مِنْ نُورٍ عَلَى نَجَائِبَ مِنْ نُورٍ رَحَائِلُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْأَصْفَرِ وَ الْیَاقُوتِ أَزِمَّتُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَى کُلِّ نَجِیبٍ نُمْرُقَةٌ مِنْ سُنْدُسٍ مَنْضُودٍ فَإِذَا دَخَلْتِ الْجَنَّةَ تُبَاشِرُ بِکِ أَهْلُهَا وَ وُضِعَ لِشِیعَتِکِ مَوَائِدُ مِنْ جَوْهَرٍ عَلَى أَعْمِدَةٍ مِنْ نُورٍ فَیَأْکُلُونَ مِنْهَا وَ النَّاسُ فِی الْحِسَابِ وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ وَ إِذَا اسْتَقَرَّ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ زَارَکِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ إِنَّ فِی بُطْنَانِ الْفِرْدَوْسِ لؤلؤتان [لُؤْلُؤَتَیْنِ] مِنْ عِرْقٍ وَاحِدٍ لُؤْلُؤَةً بَیْضَاءَ وَ لُؤْلُؤَةً صَفْرَاءَ فِیهِمَا قُصُورٌ وَ دُورٌ فِی کُلِّ وَاحِدَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ دَارٍ فَالْبَیْضَاءُ مَنَازِلُ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ الصَّفْرَاءُ مَنَازِلُ لِإِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ قَالَتْ یَا أَبَتِ فَمَا کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَى یَوْمَکِ وَ لَا أَبْقَى بَعْدَکِ قَالَ یَا ابْنَتِی لَقَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّکِ أَوَّلُ مَنْ تَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَالْوَیْلُ کُلُّهُ لِمَنْ ظَلَمَکِ وَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ لِمَنْ نَصَرَکِ قَالَ عَطَاءٌ کَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ إِذَا ذَکَرَ هَذَا الْحَدِیثَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِما کَسَبَ رَهِینٌ. (الطور: ٢١)
امام على علیه السّلام فرمودند: روزى پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفت و آن بانو را محزون یافت. به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: دختر عزیزم، سبب غم و اندوه تو چیست؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گفت: روز محشر و برهنگى مردم به خاطرم آمد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آرى آن روز روز بسیار بزرگى است. ولى جبرئیل از طرف خداوند رئوف به من خبر داد: هنگامى که در آن روز زمین شکافته شود، اوّل کسى که از زمین خارج شود من هستم، بعد از من ابراهیم خلیل، بعد از او شوهر تو على بن ابى طالب، آنگاه خداوند مهربان جبرئیل را با هفتاد هزار ملک نزد قبر تو خواهد فرستاد، بر قبر تو هفت قبه نور نصب خواهد شد، اسرافیل سه حله نور براى تو مى آورد و نزد سر تو توقف مى کند و صدا مى زند: «اى دختر حضرت محمّد، به صحراى محشر بیا. تو در حالى از قبر بیرون مى آیى که بدنت پوشیده باشد و از خوف آن روز در امان خواهى بود.» اسرافیل آن حله ها را به تو مى دهد و تو آنها را مى پوشى، آنگاه ملکى که او را زوقائیل مى گویند ناقه اى براى تو مى آورد که مهار آن از مروارید و کجاوه اى از طلا بر پشت آن نصب شده باشد. تو بر آن ناقه سوار مى شوى و زوقائیل در حالى که در پیش تو هفتاد هزار ملک باشد و علمهاى تسبیح در دست خواهند داشت مهار آن را خواهد کشید. هنگامى که حرکت کنى تعداد هفتاد هزار ملک به استقبال تو مى آیند و از نظر کردن به تو خوشحال مى شوند، هر یک از آنان آتشدانی از نور بدون آتش در کف دارند که عود از آن ساطع مى شود، هر یک از ایشان تاجى مرصّع از زبرجد بر سر خواهد داشت، آنان در طرف راست تو خواهند بود و چون مقدارى از راه را طى کنى، مریم بنت عمران با هفتاد هزار حوریه به استقبال تو مى آیند و بر تو سلام مى کنند و در طرف چپ تو خواهند بود.
آنگاه مادرت خدیجه دختر خویلد که در میان زنان عالم اوّل کسى است که به خداوند و رسول ایمان آورده است، با هفتاد هزار ملک که علمهاى تکبیر در دست دارند به استقبال تو مى آیند. پس از آنکه نزدیک محشر رسیدى، حوّا با هفتاد هزار ملک و آسیه زن فرعون به استقبال تو خواهند آمد و با تو حرکت مى نمایند. هنگامى که وارد صحراى محشر شوى منادى از زیر عرش ندایى مى کند که خلایق عموما مى شنوند و مى گوید: چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر محمّد (صلی الله علیه و آله) و این زنان مطهّره که با او مى باشند عبور نمایند. در آن روز غیر از ابراهیم و شوهرت على بن ابى طالب کسى به تو نظر نخواهد کرد. سپس آدم حوّا را طلب مى کند و با مادرت خدیجه نزد تو مى آیند.
آنگاه منبرى از نور براى تو نصب مى شود که هفت پایه داشته باشد، در میان هر پایه تا پایه دیگرى صفهایى از ملائکه ایستاده اند، علمهایى از نور در دست خواهند داشت.
حوریه ها در طرف چپ و راست منبر تو صف مى کشند. نزدیکترین زنان از طرف چپ به تو حوا و آسیه خواهند بود. هنگامى که بر فراز منبر روى، جبرئیل از طرف خداوند سبحان نزد تو مى آید و مى گوید: اى فاطمه، حاجت خویشتن را بخواه. تو خواهى گفت: پروردگارا، حسن و حسینم را به من نشان بده. حسنین در حالى نزد تو مى آیند که خون از رگهاى گردن حسین فرو مى ریزد.
حسین (ع) مى گوید: بار خدایا، امروز حق مرا از آن افرادى که به من ظلم و ستم کردند بگیر. در همین زمان است که دریاى غضب حضرت پروردگار به جوش مى آید، براى غضب خداوند است که ملائکه و جهنّم نیز به خروش مى آیند. جهنّم نعره مى زند و زبانه مى کشد و به صحراى محشر مى آید. آنگاه قاتلین حسین را با فرزندان و فرزندان فرزندان آنان مى رباید. ایشان مى گویند: «پروردگارا، ما که در زمان قتل حسین خلق نشده بودیم. خداوند قهار به زبانه آتش دستور مى دهد: این گونه افراد را که چشمشان کبود و صورتشان سیاه است بگیرید. موهاى جلوى سر ایشان را بگیرید و بکشید و به صورت در طبقات پایین جهنّم بیفکنید زیرا سختگیرى ایشان بر دوستان حسین از جنگیدن پدرانشان با خود حسین شدیدتر بوده است.
پس از این جریان جبرئیل به تو مى گوید: حاجت خود را بخواه تو مى گویى: «پروردگارا، من شیعیان خود را مى خواهم. خداوند رئوف مى فرماید: من گناه آنان را آمرزیدم. تو مى گویى: بار خدایا، من شیعیان خود و دوستان ایشان را مى خواهم.
خداوند سبحان مى فرماید: برو هر کدام از آنان را که دست به دامن تو شود، او را وارد بهشت کن. در آن روز عموم خلایق آرزو مى کنند: کاش از شیعیان و دوستان فاطمه بودند. آنگاه تو با شیعیان و دوستان و فرزندان خویشتن و شیعیان على در حالى حرکت مى کنید که خوف و بیم آنان برطرف شده باشد، عورتهاى ایشان پوشیده شده باشد، سختیهاى قیامت بر ایشان آسان مى شود و از هول و ترسهاى قیامت به آسانى خواهند گذشت، در آن روز مردم عموما دچار ترس مى شوند ولى ایشان نمى ترسند، مردم عموما در آن روز تشنه هستند ولى ایشان سیراب خواهند بود.
آن زمان که نزدیک درب بهشت مى رسى تعداد دوازده هزار حوریه به استقبال تو مى شتابند، آن حوریه ها قبل از تو از کسى استقبال ننموده اند: ظرفهایى از نور در دست دارند و بر ناقه هایى از نور سوارند که جهاز آنها از طلاى زرد و یاقوت خواهد بود. مهار آنها از مروارید تازه، رکاب آنها از زبرجد سبز، در میان جهاز هر ناقه اى یک بالش از سندس و استبرق بهشتى مى باشد؛ و چون وارد بهشت شوى عموم اهل بهشت مسرور و خوشحال مى شوند و به یکدیگر بشارت مى دهند.
براى شیعیان تو خانه هایى از جواهر الوان بر فراز ستونهایى از نور نصب مى نمایند، آنان در آن هنگامه اى که مردم مشغول حساب «و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند. (سوره مبارکه انبیاء، آیه ١٠٢)» عموم پیامبران از آدم تا خاتم به زیارت تو مى آیند. دو مروارید هست که از یک رشته به وجود آمده اند، یکى از آنها سفید و دیگرى زرد رنگ است، در هر یک از آنها هفتاد هزار قصر و در هر قصرى هفتاد هزار خانه مى باشد. آن قصرهاى سفید منزل ما و شیعیان ما خواهند بود، قصرهاى زرد منزل ابراهیم و آل ابراهیم است.
حضرت فاطمه (علیها السّلام) گفتند: پدر جان، من نمى توانم مرگ تو را ببینم و بعد از تو زنده بمانم. رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: جبرئیل از طرف خداوند رئوف به من خبر داده است اوّل کسى که از اهل بیت من به من ملحق مى شود تو خواهى بود. واى بر آن کسى که در حق تو ظلم کند. رستگارى از آن شخصى است که تو را یارى نماید. عطا گفت هنگامی که ابن عباس این حدیث را بیان کرد این آیه را تلاوت کرد: «کسانى که خود ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان، پیرویشان کردند. فرزندانشان را به آنها ملحق مىکنیم و از پاداش عملشان هیچ نمىکاهیم که هر کسى در گرو کار خویشتن است. (سوره مبارکه طور، آیه ٢١)»
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٤٣، ص ٢٢٥، ح ١٣
٢٥- وَ فِی رِوَایَةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ یَعْنِی أَرْضَ الْجَنَّةِ.
امام باقر علیه السّلام فرمودند: «حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که به وعدهی خویش دربارهی ما وفا کرد و این سرزمین (بهشت) را میراث ما قرار داد.» (سوره زمر آیه ۷۴) یعنی زمین بهشت.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٢٥، ح ٢٥
٨٦- عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: تَسْنِیمٌ أَشْرَفُ شَرَابٍ فِی الْجَنَّةِ یَشْرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ صِرْفاً وَ یُمْزَجُ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ سَائِرِ أَهْلِ الْجَنَّةِ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: تسنیم بهترین نوشیدنى بهشت است که محمّد و آل محمّد آن را خالص مىآشامند و براى اصحاب یمین و سایر اهل بهشت مخلوط میکنند.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٥٠، ح ٨٦
١٠٠- کشف الیقین ... عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع: فَإِنَّ النبی (صلی الله علیه و آله) لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی رَبِّهِ جَلَّ وَ عَزَّ قَال ... فَإِذَا أَنَا بِجَبْرَئِیلَ فَتَنَاقَلَنِی مِنْهُ حَتَّى صِرْتُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَوَقَفَ بِی تَحْتَهَا ثُمَّ أَدْخَلَنِی إِلَى جَنَّةِ الْمَأْوَى فَرَأَیْتُ مَسْکَنِی وَ مَسْکَنَکَ یَا عَلِیُّ فِیهَا فَبَیْنَا جَبْرَئِیلُ یُکَلِّمُنِی إِذْ تَجَلَّى لِی نُورٌ مِنْ نُورِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ فَنَظَرْتُ إِلَى مِثْلِ مَخِیطِ الْإِبْرَةِ إِلَى مِثْلِ مَا کُنْتُ نَظَرْتُ إِلَیْهِ فِی الْمَرَّةِ الْأُولَى فَنَادَانِی رَبِّی جَلَّ وَ عَزَّ یَا مُحَمَّدُ قُلْتُ لَبَّیْکَ رَبِّی وَ سَیِّدِی وَ إِلَهِی قَالَ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی لَکَ وَ لِذُرِّیَّتِکَ أَنْتَ مُقَرَّبِی مِنْ خَلْقِی وَ أَنْتَ أَمِینِی وَ حَبِیبِی وَ رَسُولِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَوْ لَقِیَنِی جَمِیعُ خَلْقِی یَشُکُّونَ فِیکَ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَوْ یُبْغِضُونَ صَفْوَتِی مِنْ ذُرِّیَّتِکَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ نَارِی وَ لَا أُبَالِی یَا مُحَمَّدُ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ أَبُو السِّبْطَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ جَنَّتِی الْمَقْتُولَیْنِ ظُلْماً ثُمَّ حَرَّضَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ مَا أَرَادَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ قَدْ کُنْتُ قَرِیباً مِنْهُ فِی الْمَرَّةِ الْأُولَى مِثْلَ مَا بَیْنَ کَبِدِ الْقَوْسِ إِلَى سِیَتِهِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ جَلَّ وَ عَزَّ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى مِنْ ذَلِکَ ثُمَّ ذَکَرَ سِدْرَةَ الْمُنْتَهَى فَقَالَ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ ما یَغْشى ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى یَعْنِی مَا غَشِیَ السِّدْرَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ عَظَمَتِهِ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: وقتی در شب معراج نزد خدای عزوجل برده شدم ... ناگهان جبرئیل مرا گرفت و نزدیک سدرة المنتهی قرار گرفتم. آنگاه مرا در زیر آن نگاه داشت و سپس مرا وارد جنّة الماوی گردانید و آنگاه ای علی (ع)! محلّ سکونت خودم و خودت را در آنجا دیدم. در آن هنگام که جبرئیل داشت با من صحبت میکرد، ناگهان نوری از نور خدا مرا بالا برد و از سوراخ ریزی مانند سوراخ سوزن نگاه کردم، همچنان که بار اوّل مانند آن را انجام داده بودم. پروردگار عظیم الشأن مرا صدا زد و گفت: ای محمد (ص)! گفتم: بلی، ای پروردگار من! و ای خدای من و ای سرور من! فرمود: «رحمت من دربارهی تو و ذریّه تو، بر خشم و غضبم پیشی گرفته است. تو برگزیده خلق من هستی. تو امین من و دوست من و فرستاده من هستی. به عزّت و عظمت خودم قسم، اگر همه مخلوقاتم به نزد من بیایند و یک لحظه از تو شکوه و گلایه کنند و یا از تو و یا از کسانی که من آنها را از میان ذریّه تو برگزیدهام عیب و ایراد بگیرند همه آنها را داخل آتش جهنّم میگردانم و اصلاً برای من مهم نیست. ای محمد (ص)! علی (ع) امیر مؤمنان و سرور فرستادگان است. او در پیشاپیش انسانهای شریف و اصیل برای رفتن به بهشت پر نعمت خداوند قرار دارد. او پدر نوههای تو است. آن دو نفری که سرور جوانان بهشت من هستند که در راه من مظلومانه کشته میشوند». سپس نماز و آنچه را که خداوند تبارکوتعالی اراده فرموده بود بر من واجب گردانید و من بار اوّل به او نزدیک بودم، به همان اندازه که وتر کمان به چوب دو طرف کمان نزدیک است. این است منظور خداوند که میفرماید: «) به آن نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.» (سوره نجم آیه ٩) سپس سدرة المنتهی را یاد کرد پس فرمود: «و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است (١٣) نزدیک سدرالمنتهى (١٤) در همان جا که جنةالماوى است (١٥) آنگاه که درختسدر را آنچه پوشیده بود پوشیده بود (١٦) دیده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت (١٧)» (سوره نجم آیات ١٣ تا ١٧) یعنی سدرة المنتهی را از نور خدا و عظمتش پوشاند.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ١٨، ص ٣٩٧، ح ١٠٠
١٣١- عیون أخبار الرضا (ع) عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: وَسَطُ الْجَنَّةِ لِی وَ لِأَهْلِ بَیْتِی.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: وسط بهشت برای من و اهل بیت من است.
(با توجه به بعضی از روایات به نظر می رسد بهشت به گونه ای است که هرچه به وسط بهشت نزدیک می شویم به مقامات بالاتر می رسیم یعنی مقامات بالاتر در وسط بهشت قرار دارند.)
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٧٨، ح ١٣١
١٦٥- تفسیر فرات بن إبراهیم بِإِسْنَادِهِ عَنْ حُذَیْفَةَ الْیَمَانِیِّ قَالَ: دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَى النَّبِیِّ ص وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ ع فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تُقَبِّلُهَا وَ هِیَ ذَاتُ بَعْلٍ فَقَالَ لَهَا وَ سَاقَ حَدِیثَ الْمِعْرَاجِ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ ع بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ وَ أَنَا مَسْرُورٌ فَإِذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ مُکَلَّلَةٍ بِالنُّورِ فِی أَصْلِهَا مَلَکَانِ یَطْوِیَانِ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ ثُمَّ تَقَدَّمْتُ أَمَامِی فَإِذَا أَنَا بِتُفَّاحٍ لَمْ أَرَ تُفَّاحاً هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ فَأَخَذْتُ وَاحِدَةً فَفَلَقْتُهَا فَخَرَجَتْ عَلَیَّ مِنْهَا حَوْرَاءُ کَانَ أَشْفَارُهَا مَقَادِیمُ أَجْنِحَةِ النُّسُورِ فَقُلْتُ لِمَنْ أَنْتِ فَبَکَتْ وَ قَالَتْ لِابْنِکَ الْمَقْتُولِ ظُلْماً الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع ثُمَّ تَقَدَّمْتُ أَمَامِی فَإِذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَکَلْتُهَا وَ أَنَا أَشْتَهِیهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَإِذَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ ع.
حذیفة بن یمان گفت: عایشه نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله ) رسید و حال آن که ایشان حضرت فاطمه (علیها السلام) را می بوسید. عایشه عرض کرد: ای رسول خدا! آیا هنوز او را می بوسی، حال آن که شوهر دارد؟ رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) فرمود: ... سپس جبرئیل دست مرا که شادمان بودم گرفت و به بهشت درآورد و ناگاه من آنجا درختی از نور و آراسته به نور دیدم که دو فرشته تا به قیامت بر پایش دیبا و حریر می پوشاندند. من پیش رفتم و ناگهان سیبی دیدم که هرگز سیبی بزرگ تر از آن ندیده بودم. آن را برداشتم و میانش را شکافتم. در آن دم از میانش پری سیاه چشمی سوی من بیرون آمد که بال هایش همچون بال های پرندگان تیز پرواز بود. گفتم: تو از برای کیستی؟ ناگاه گریست و گفت: از برای حسین بن علی (علیه السلام) پسر تو که به ستم کشته می شود. من باز پیش رفتم و ناگهان رطبی نرم تر از کره و شیرین تر از عسل دیدم. آن را برداشتم و با میل بسیار خوردم و در آن دم آن رطب به نطفه ای در پشتم دگرگون شد. وقتی بر زمین فرود آمدم، با خدیجه همبستر شدم و او فاطمه (علیها السلام) را باردار شد. پس فاطمه (علیها السلام) فرشته ای از جنس انسان است که من هر گاه دلتنگ بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه (علیها السلام) را می بویم.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٩٠، ح ١٦٥
١٦٧- عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَیْتُ عَلَى بَابِهَا مَکْتُوباً بِالذَّهَبِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ حَبِیبُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ فَاطِمَةُ أَمَةُ اللَّهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ عَلَى مُبْغِضِیهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: به بهشت که وارد شدم دیدم بر در آن با طلا نوشته اند که معبود به حقى به جز خداى یکتا نیست و محمد دوست خدا است و على ولى خدا و فاطمه کنیز خدا است و حسن و حسین برگزیده خدا و بر دشمنانشان لعنت خداى باد.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ١٩١، ح ١٦٧
٢٧- عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَلَّى الْغَدَاةَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى عَلِیٍّ ع فَقَالَ یَا عَلِیُّ مَا هَذَا النُّورُ الَّذِی أَرَاهُ قَدْ غَشِیَکَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَصَابَتْنِی جَنَابَةٌ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فَأَخَذْتُ بَطْنَ الْوَادِی وَ لَمْ أُصِبِ الْمَاءَ فَلَمَّا وَلَّیْتُ نَادَانِی مُنَادٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَالْتَفَتُّ فَإِذَا خَلْفِی إِبْرِیقٌ مَمْلُوءٌ مِنْ مَاءٍ فَاغْتَسَلْتُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ أَمَّا الْمُنَادِی فَجَبْرَئِیلُ وَ الْمَاءُ مِنْ نَهَرٍ یُقَالُ لَهُ الْکَوْثَرُ عَلَیْهِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ شَجَرَةٍ کُلُّ شَجَرَةٍ لَهَا ثَلَاثَةُ مِائَةٍ وَ سِتُّونَ غُصْناً فَإِذَا أَرَادَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الطَّرَبَ هَبَّتْ رِیحٌ فَمَا مِنْ شَجَرَةٍ وَ لَا غُصْنٍ إِلَّا وَ هُوَ أَحْلَى صَوْتاً مِنَ الْآخَرِ وَ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى کَتَبَ عَلَى أَهْلِ الْجَنَّةِ أَنْ لَا یَمُوتُوا لَمَاتُوا فَرَحاً مِنْ شِدَّةِ حَلَاوَةِ تِلْکَ الْأَصْوَاتِ وَ هَذَا النَّهَرُ فِی جَنَّةِ عَدْنٍ وَ هُوَ لِی وَ لَکَ وَ لِفَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ فِیهِ شَیْءٌ.
حمرانبناعین از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز ظهر را بهجا آورد و سپس رو سوی امام علی (علیه السلام) کرد و فرمود: «ای علی (علیه السلام)! این نور چیست که تو را پوشانده است»؟ حضرت علی (علیه السلام) عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! دیشب به جنابت دچار شدم. به میان صحرا رفتم امّا آبی نیافتم. چون برگشتم، ندادهندهای مرا ندا داد: ای امیرمؤمنان چون روی گرداندم، پشت سرم ظرفی لبریز از آب و طشتی زرّین و لبریز از آب دیدم و از آن غسل کردم». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی آنکه ندا سر داد، جبرئیل (علیه السلام) بود و آن آب از نهری بود که کوثر نام دارد و دوازده هزار درخت بر آن است و هر درخت سیصدوشصت شاخه دارد. چون بهشتیان میل به طرب کنند، بادی میوزد و آن درختان و شاخهها یکی از دیگری خوش صداتر میشود. چنانکه اگر خداوند تبارکوتعالی بر بهشتیان مقدّر نفرموده بود که نمیرند، هرآینه از شدّت دلپذیری آن صدا از شادی جان میباختند. آن نهر در بهشت جاوید است و آن برای من و تو و فاطمه (سلام الله علیها) و حسن و حسین (علیها السلام) است و هیچکس از آن نصیبی ندارد.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٨، ص ٢٦، ح ٢٧
٧٨- بشارة المصطفى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَنَا شَجَرَةٌ وَ فَاطِمَةُ وَ عَلِیٌّ فَرْعُهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ثَمَرُهَا وَ مُحِبُّهُمْ مِنْ أُمَّتِی وَرَقُهَا وَ حَیْثُ نَبَتَ أَصْلُ الشَّجَرِ نَبَتَ فَرْعُهَا فِی جَنَّةِ عَدْنٍ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: من درختى هستم که فاطمه (س) و علی (ع) شاخه آن؛ و حسن (ع) و حسین (ع) میوههاى آن هستند؛ و شیعیان از امت من برگهاى آنند. قسم به آنکه مرا به حق مبعوث کرد وقتی ریشه آن درخت رشد کند شاخه آن در بهشت عدن رشد می کند.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٢٧، ص ١٠٧، ح ٧٨
١٣- قَالَ عَلِیٌّ علیه السّلام: ... وَ أَمَّا مِنْبَرُ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّ مَسْکَنَ رَسُولِ اللَّهِ ص جَنَّةُ عَدْنٍ هِیَ جَنَّةٌ خَلَقَهَا اللَّهُ تَعَالَى بِیَدِهِ وَ مَعَهُ فِیهَا اثْنَا عَشَرَ وَصِیّاً وَ فَوْقَهُ قُبَّةٌ یُقَالُ لَهَا الرِّضْوَانُ وَ فَوْقَ الرِّضْوَانِ مَنْزِلٌ یُقَالُ لَهَا الْوَسِیلَةُ وَ لَیْسَ فِی الْجَنَّةِ مَنْزِلٌ یُشْبِهُهُ هُوَ مِنْبَرُ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ الْیَهُودِیُّ صَدَقْتَ وَ اللَّهِ ...
امام على علیه السّلام در پاسخ به سوال یهودی فرمودند: و اما [سوال تو] از منبر رسول خدا (ص) پس همانا خانه رسول خدا (ص) در بهشت عدن است آن بهشتی است که خداوند تعالی آن را با دست خودش آفریده و در آن با او دوازده وصی است و بالای آن گنبدی به نام الرضوان قرار دارد بالای رضوان خانه ای است که به آن «وسیله» گفته می شود و در بهشت منزلی شبیه تر از آن به منبر رسول خدا (ص) نیست. یهودی گفت به خدا راست گفتی.
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ١٠، ص ٢٥، ح ١٣
٨- فِی أَجْوِبَتِ عَلِیٍّ ع عَنْ مَسَائِلِ الْیَهُودِیِّ إِلَى أَنْ قَالَ: وَ أَمَّا مَنْزِلُ نَبِیِّنَا فِی الْجَنَّةِ فَفِی أَفْضَلِهَا وَ أَشْرَفِهَا جَنَّةِ عَدْنٍ وَ أَمَّا مَنْ مَعَهُ فِی مَنْزِلِهِ فِیهَا فَهَؤُلَاءِ الِاثْنَا عَشَرَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ وَ أُمُّهُمْ وَ جَدَّتُهُمْ وَ أُمُّ أُمِّهِمْ وَ ذَرَارِیُّهُمْ لَا یَشْرَکُهُمْ فِیهَا أَحَدٌ.
امام على علیه السّلام در پایخ به فرد یهودی فرمودند: و اما منزل پیغمبر ما در بهترین و شریفترین مقام بهشت بنام جنت عدن است و اما همراهیان او در آن منزل، همین دوازده تن از نسل او باشند با مادرشان و جده آنها و مادر مادر آنها (خدیجه علیها السلام) و اولاد ایشان، کسى دیگر با ایشان در آن منزل شرکت ندارد.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ١، ص ٥٣١، ح ٨
٥٢- وَ عَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِمَّا یُکْثِرُ أَنْ یَقُولَ لِأَصْحَابِهِ: هَلْ رَأَى مِنْکُمْ أَحَدٌ رُؤْیَا فَیَقُصُّ عَلَیْهِ مَنْ شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَقُصَّ وَ إِنَّهُ قَالَ لَنَا ذَاتَ غَدَاةٍ إِنَّهُ أَتَانِی اللَّیْلَةَ آتِیَانِ فَقَالا لِیَ انْطَلِقْ ... فَانْطَلَقْنَا فَأَتَیْنَا عَلَى رَوْضَةٍ مُعْتَمَّةٍ فِیهَا مِنْ کُلِّ نَوْرِ الرَّبِیعِ وَ إِذَا بَیْنَ ظَهْرَیِ الرَّوْضَةِ رَجُلٌ طَوِیلٌ لَا أَکَادُ أَرَى رَأْسَهُ طُولًا فِی السَّمَاءِ وَ إِذَا حَوْلَ الرَّجُلِ مِنْ أَکْثَرِ وِلْدَانٍ مَا رَأَیْتُهُمْ قَطُّ قُلْتُ لَهُمَا مَا هَؤُلَاءِ قَالا لِی انْطَلِقْ فَانْطَلَقْنَا فَانْتَهَیْنَا إِلَى رَوْضَةٍ عَظِیمَةٍ لَمْ أَرَ رَوْضَةً قَطُّ أَعْظَمَ مِنْهَا وَ لَا أَحْسَنَ قَالا لِیَ ارْقَ فِیهَا فَارْتَقَیْنَا فِیهَا فَانْتَهَیْنَا إِلَى مَدِینَةٍ مَبْنِیَّةٍ بِلَبِنِ ذَهَبٍ وَ لَبِنِ فِضَّةٍ فَأَتَیْنَا بَابَ الْمَدِینَةِ فَاسْتَفْتَحْنَا فَفُتِحَ لَنَا فَدَخَلْنَاهَا فَتَلَقَّانَا فِیهَا رِجَالٌ شَطْرٌ مِنْ خَلْقِهِمْ کَأَحْسَنِ مَا أَنْتَ رَاءٍ وَ شَطْرٌ کَأَقْبَحِ مَا أَنْتَ رَاءٍ قَالا لَهُمُ اذْهَبُوا فَقَعُوا فِی ذَلِکَ النَّهَرِ فَإِذَا نَهَرٌ مُعْتَرِضٌ یَجْرِی کَانَ مَاءُهُ الْمَحْضَ فِی الْبَیَاضِ فَذَهَبُوا فَوَقَعُوا فِیهِ ثُمَّ رَجَعُوا إِلَیْنَا فَذَهَبَ السُّوءُ عَنْهُمْ فَصَارُوا فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ قَالا لِی هَذِهِ جَنَّةُ عَدْنٍ وَ هُنَاکَ مَنْزِلُکَ فَسَمَا بَصَرِی صُعُداً فَإِذَا قَصْرٌ مِثْلُ الرَّبَابَةِ الْبَیْضَاءِ قَالا لِی هَذَا مَنْزِلُکَ ...
از سمرة بن جندب که رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله بسیار به یارانش میفرمود: آیا کسى از شما خوابى دیده و هر که خدا خواستى بوى خوابى گفتى، و خودش بامدادانى بما فرمود: امشب در خواب دو کسم آمدند و گفتند: با ما بیا، با آنها رفتم ... رفتیم تا ببستانى رسیدیم انبوه و همه گلهاى بهار را داشت، و در میان آن مردى دراز بود که بسا سرش که بآسمان بالا بود نمیدیدم، و ناگاه گردش کودکان فراوان بودند هر چه بیشتر که هرگز آنها را ندیده بودم، بآنها گفتم: اینان کیانند؟ بمن گفتند: بیا. رفتیم و ببستان بزرگى رسیدیم که هرگز بزرگتر و زیباتر از آن ندیده بودم بمن گفتند: در آن برا، برآمدیم تا رسیدیم به شهرى که با خشتى از طلا و خشتى از نقره ساخته بود، و بدر شهر آمدیم و در زدیم و بروى ما گشوده شد و در آن درآمدیم و بمردانى برخوردیم که نیمى زیباتر از آنچه دیدى بودند و نیمى زشتتر از آنچه دیدى بآنها که زشت بودند گفتند بروید و در این نهر افتید، ناگاه نهر پهناورى بود و آبى بسیار سفید داشت، رفتند در آن تنشوئى کردند و آمدند و زشتى آنها رفت و زیباروى شدند، بمن گفتند: این بهشت عدن است و اینجا جاى تو است، و دیده بالا کردم و کاخى دیدم چون ابرى درهم و سفید و بمن گفتند: این خانه تو است ...
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ٥٨، ص ١٨٤، ح ٥٢
برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir
برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir
برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir
برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir
بهشت- ١
بهشت- ٢
بهشت- ٣
بهشت- ٤
بهشت- ٥
بهشت- ٦
بهشت- ٧
بهشت- ٨
برگرفته شده از: https://hadithmozoii.blog.ir